November 24, 2015, 10:51 pm
جواد افهمی، داستاننویس در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: «افسانه شهر سنگی» نام تازهترین رمانی است که طی دو سال اخیر مشغول نگارش آن هستم.
وی افزود: امیدوارم نوشتن این کتاب تا سه چهار ماه دیگر به پایان برسد. تصمیم دارم این کتاب را به یک ناشر خصوصی بسپارم. موضوع و محتوای این رمان اجتماعی است و تمام تلاشم در نوشتن این کتاب آن است که رمانم برای آحاد مردم جذاب و گیرا باشد. در واقع در این اثر نسبت به آثار قبلیام توجه بیشتری به مخاطب داشتهام.
افهمی اضافه کرد: این کتاب مانند کتابهای قبلیام قصه پررنگی دارد. به عبارتی داستانپردازی، فضاسازی و نثر را در این اثر جدی گرفتهام. رمان «افسانه شهر سنگی» حدود 220 صفحه میشود.
این داستاننویس توضیح داد: قصه این رمان قصه چهار مرد بازمانده از جنگ است که برای گریز از شهر به کویر پناه میبرند و میخواهند در کویر زندگی کنند. آنها به نوعی ترک دنیا میگویند و صبح تا شب مشغول عبادت میشوند
وی گفت: این چهار مرد بازمانده از جنگ، حتی در کویر هم آرامش ندارند و نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند. آنها پس از این موضوع دست به اعمالی میزنند که در رمان دارای بخشهایی روایی است و اوج رمان در این زمان میگذرد و نقل میشود.
جواد افهمي متولد فروردين 1343 بجنورد، داراي مدرك كارشناسي عمران از دانشگاه سيستان بلوچستان است. وی كار نويسندگي را از سال 80 آغاز كرد. نخستین رماني كه به رشته تحرير درآورد «سوران سرد» نام داشت كه از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شد. مجموعه داستان «تاكسي سمند» كه انتشارات هيلا اقدام به نشر آن كرد بعد از «سوران سرد» به بازار آمد. رمان «ستارههاي دب اصغر» رمان بعدي افهمی بود كه سال 89 به چاپ رسید. رمان «خورشيد بر شانه راستشان ميتابيد» هم توسط انتشارات هيلا منتشر شد و بعد از آن مجموعه داستان «چتر كبود» توسط انتشارات افراز انتشار یافت. رمان «سال گرگ» تازهترین اثر وی امسال(1394) به چاپ رسید. |
|
↧
November 24, 2015, 10:52 pm
حامد میرزابابایی، مدیرعامل انجمن فرهنگی ناشران بینالمللی ایرانیان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در حاشیه «سیزدهمین نمایشگاه کتب کاربردی و دانشگاهی» درباره تفاوتهای این دوره از نمایشگاه با ادوار گذشته اظهار کرد: نمایشگاه کتب کاربردی و دانشگاهی بهطور مستمر 12 دوره را پشتسر گذاشته و به سیزدهمین دوره رسیده است، بنابراین با سابقهای روشن توانسته در تقویم دانشگاهی ایران جای خود را باز کند؛ اما ناگزیر شدیم با توجه به شرایط فروش و اقتصادی بازار تا حدی بُعد هزینهای دانشگاه را کوچکتر کنیم.
حرکت در قالب «لاک» ناشران در بازار ایران
وی در تشریح مفهوم کوچکشدن بُعد هزینهای نمایشگاه کتب کاربردی و دانشگاهی افزود: در سالهای 90 و پیش از آن یعنی قبل از آغاز دوران نوسانات ارزی، نمایشگاه کتب کاربردی در فضایی گستردهتر همراه با برنامههای جنبی مفصلی برگزار میشد که البته منشاء برکات زیادی هم بود. بهعنوان مثال، دو سال ابتدایی برنامه نشست سالیانه اصحاب نشر که در حال حاضر از سوی اتحادیه برگزار میشود، از مولودهای این نمایشگاه است.
میرزابابایی ادامه داد: با توجه به مضاعف شدن فشارهای اقتصادی مجبور شدیم علاوه بر حذف آیینهای افتتاحیه پرزرق و برق، از حجم نمایشگاه نیز بکاهیم. سالها پیش «نمایشگاه کتب کاربردی و دانشگاهی» در سالن حجاب برپا میشد که بار مالی معادل 100 میلیون تومان را به برگزارکنندگان تحمیل میکرد، بنابراین به فضایهای دانشگاهی رو آوردیم و البته در فضایی با متراژ بیش از دو هزار متر پاسخگوی درخواست متقاضیان نبودیم. سیزدهمین نمایشگاه کتب کاربردی و دانشگاهی در فضایی محدودتر از سالهای پیش با حضور 18 کارگزار از سوی 300 ناشر در حال برگزاری است. انجمن رکورد عرضه 86 هزار عنوان کتاب را در کارنامه دارد و عقبگرد به 51 هزار عنوان ناراحتکننده است و این نشان میدهد ناشران در بازار ایران در قالب «لاک» حرکت میکنند.
آسیبهای تحریم و دایره فروش کوچک
مدیرعامل انجمن فرهنگی ناشران بینالمللی ایرانیان گفت: دو نکته اساسی در برگزاری نمایشگاه در شرایط فعلی وجود دارد؛ یا باید از کیفیت محتوا بکاهیم یا تلاش کنیم با کاهش حواشی، کیفیت محتوا یعنی توجه به منابع روز دنیا و نیازسنجی جامعه دانشگاهی را حفظ کنیم. اعضای انجمن از یکسو از تنگ شدن دایره فروش و از سوی دیگر از تبعات تحریم بر بازار نشر متأثرند که مشکل دوم بسیار آزاردهنده است. خرید کتاب خارجی و هزینههای حمل و نقل آن متأثر از نوسانات ارزی است، بنابراین در دو حوزه تأمین محتوا و هزینههای تأمین محتوا از کوچکترین تغییر در بازار ارز تأثیر میگیرم.
وی افزود: فرض کنیم اگر بهعنوان مثال در دورهای از نمایشگاه یک میلیارد تومان فروش داشتیم، این مبلغ معادل یک میلیون دلار کتاب بوده است، در حالیکه اگر در دوره بعدی، نمایشگاه همین مبلغ فروش داشت، این رقم برابر با 300 هزار دلار کتاب بوده که به کتابخانهها تزریق شده است و بهعبارتی دیگر 70 درصد کاهش. از سوی دیگر با توجه به بودجه انقباضی بازار، یک میلیارد تومان همان یک میلیارد تومان دورههای قبل نیست، در نتیجه حجم تزریق کتابهای خارجی فوقالعاده کاهش پیدا میکند. علاوه بر این بسته شدن سالن ارزی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز در این جریان موثر بوده است.
میرزابابایی ادامه داد: مجموعه این عوامل، رخوت را در حوزه بازار کتابهای خارجی ایجاد میکند، بنابراین متولیان مجبورند برای برونرفت از این جریان به راههای مختلف فکر کنند که البته با وجود تحریم شرایط سخت میشود. ناشر در این وضعیت دو راه در پیش دارد؛ خرید از کشور ثالث یا خالی گذاشتن بازار.
عملکرد قابل تقدیر کارگزاران ایرانی
این فعال عرصه نشر دانشگاهی اظهار کرد: خرید از کشور ثالث بهمعنای دو برابر شدن هزینههاست و این در حالی است که در همه کشورهای منطقه کتابهای خارجی به اصطلاح over میشود، یعنی اگر قیمت پشت جلد در لندن 60 پوند است، در این کشورها 65 تا 70 پوند فروخته میشود. با درنظر گرفتن این موارد عملکرد کارگزاران ایرانی در این حوزه قابلتقدیر است و البته کمتر دیده شده است. انجمن هیچگاه اجازه نداده که کتابها به قیمت پشت جلد فروخته شود؛ کف تخفیف کتابها همیشه براساس قیمت اصلی ناشر تعیین شده است.
مدیرعامل انجمن فرهنگی ناشران بینالمللی ایرانیان در ادامه درباره بهرهگیری از حمایتهای این نهاد برای برگزاری سیزدهمین دوره از نمایشگاه کتب کاربردی و دانشگاهی گفت: در بخش فروش از هیچگونه حمایت مادی برخوردار نبودیم. قول مساعدی مبنی بر تأمین بخشی از هزینههای برگزاری نمایشگاه از سوی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد داشتیم که امیدواریم بهزودی محقق شود. نیمی از 51 هزار عنوان کتاب عرضه شده در سیزدهمین نمایشگاه کتب کاربردی و دانشگاهی، محصول سالهای 2012 به بعد است.
ظرفیتهای بالای انجمن فرهنگی ناشران بینالمللی ایرانیان
وی درباره نزدیکی زمان برگزاری نمایشگاه کتب کاربردی و دانشگاهی با نمایشگاه تخصصی کتاب دانشگاهی نیز اظهار کرد: نمایشگاه تخصصی کتاب دانشگاهی ظرفیتی برای ما ندارد، ولی ما برای آنها ظرفیتهایی زیادی داریم، اما استفاده از این ظرفیتها مشروط به رعایت شرایطی است. باطن کار ما متعارض با چاپ کتاب افست و بدون مجوز است. دو اشکال بزرگ علاوه بر نپیوستن به قانون کپیرایت وجود دارد؛ بهعنوان مثال، کتاب درسی با قیمت 150 دلار، با قیمت ارز فعلی به بهای 500 هزار تومان فروخته میشود؛ افست این کتاب با صرف حداکثر 30 هزار تومان با کیفیت مطلوب تولید میشود.
میرزابابایی افزود: اما ناشر با کمال تأسف به جای تعیین قیمت 42 هزار تومان که با محاسبه سود به دست آمده، در حق دانشجو خیانتی بزرگ انجام میدهد. بهعبارت دیگر مدعی میشوند که قیمت اصلی کتاب 500 هزار تومان است و قیمت فروش را 250 هزار تومان اعلام میکنند و دانشجو از خرید کتاب با این قیمت احساس رضایت میکند، در حالیکه با این فروش 500 بلکه 600 درصد سود عاید ناشر میشود.
سیاستهای جدید ناشران بینالمللی در مقابله با کپی غیرمجاز
این فعال عرصه نشر در ادامه گفت: سیاست فعلی ناشران بینالمللی در تولید کتابهای درسی با هدف مقابله با ماجرای کپی غیرمجاز، حمایتهای آموزشی آنلاین است تا دانشجو از طریق کدهای ویژه خدمات دیگر ناشر مانند پرسشهای امتحانی و آموزشهای چندرسانهای را در اختیار داشته باشد؛ خدماتی که دانشجو بهواسطه افست و کپی غیرمجاز از آنها محروم میشود؛ البته بسیاری از دانشجویان اطلاعی از این ماجرا ندارند.
مدیرعامل انجمن فرهنگی ناشران بینالملل ایرانیان اظهار کرد: انجمن با بضاعت بالا، ظرفیتهای مختلفی برای استفاده ناشران دانشگاهی دارد، اما یک شرط ساده میطلبد و آن رعایت قواعد بازار نشر است. قواعد بازار نشر میگوید شما نمیتوانید در جریان رقابتی قرار بگیرید، در حالیکه وقتی فروش نسخه اصلی و تبلیغات در اختیار یک ناشر است، دیگران کپی کتاب را با قیمت گزاف به مخاطب بفروشند.
عصر منجنیق منسوخ شده
وی درباره جریان تخصیص اعتبار به بخش بینالملل در بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران افزود: یک منطق خیلی ساده، یعنی خرابی بازار نشر در این جریان وجود دارد. بعد از تشریح همه پروژهها و ایدهها در انجمن، پرسش معروف اهالی «سیاست عمومی» را مطرح میکنیم که چه باید کرد؟ آیا ارشاد میتواند کاری انجام دهد؟ بهنظر میرسد این ارگان به دلیل فراوانی تقاضا، توانش کاهش پیدا کرده است. پس آیا تعطیل کنیم یا از مجراهای مختلف مانند نهادهای وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی یا دانشگاه پیامنور تأمین منبع کنیم؟ پاشنه را ور کشیدیم و از بین سه نهاد موفق به جلب نظر دو نهاد شدیم و اگر توان داشته باشیم این تلاش را تکرار میکنیم؛ اما دوران این حرفها که چون من نمیتوانم پس تو هم انجام نده، یا بهعبارتی عصر منجنیق منسوخ شده است. |
|
↧
↧
November 24, 2015, 11:05 pm
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) دکتر سعید پورعلی، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی سهشنبه سوم آذرماه، از بخشهای مختلف مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بازدید و با استاد محمدکاظم موسوی بجنوردی، رئیس و مؤسس این مرکز بزرگ علمی و فرهنگی دیدار کرد.
دکتر مهدی فیض، رئیس مرکز امام و انقلاب اسلامی، عادل تقوی، رئیس سازمان انتشارات و جمعی از اعضای جهاددانشگاهی در این بازدید معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی را همراهی کردند.
این بازدید به منظور آشنایی با خدمات علمی و فرهنگی این مرکز و به دعوت ریاست مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در پی برگزاری آیین تجلیل از خدمات فرهنگی و مقام علمی وی در آیین اختتامیه کتاب سال دانشجویی صورت گرفت.
در این دیدار دکتر کیانوش کیانی هفت لنگ، معاون و مشاور مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی توضیحاتی را درباره فعالیتهای بخشهای مختلف مرکز ارائه کرد.
|
|
↧
November 25, 2015, 12:39 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) طی هفتههای گذشته دفتر صنایع غیرفلزی وزارت صنعت، معدن و تجارت به بهانه حمایت از تولید کنندگان داخلی کاغذ، پیشنهاد افزایش 11 درصدی تعرفه گمرکی کاغذ (از 4 تا 15 درصد) را ارائه کرده است.
ارائه این پیشنهاد بدون توجه به این موضوع است که در حال حاضر مصرف سالیانه کاغذ تحریر 400 هزار تن در سال است که با توجه به رشد اقتصادی در کشور (دوره پساتحریم) بدون تردید با افزایش قابل توجه این مصرف مواجه خواهد بود.
این پیشنهاد در حالی است که طی ماههای آینده انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری را درپیش رو داریم ؛ کسانی که انتخابات سالهای قبل را تجربه کرده اند بهخوبی میدانند که نفس انتخابات در قیمت کاغذ به دلیل افزایش تبلیغات، بهشدت تأثیر خواهد داشت. حال اگر این تعرفه 15 درصدی هم اعمال شود قیمت کاغذ سرسام آور میشود.
با وجود این، برخی ناشران و دست اندرکاران این حوزه معتقدند اگر تعرفه گمرکی کاغذ افزایش یابد، تأثیر مستقیم و بسیار زیادی بر قیمت تمام شده کتاب خواهد داشت و قیمت کتاب، بعد از افزایش قیمت سال 1390 و 1391، دوباره گران میشود.
از طرف دیگر، این پیشنهاد با موافقانی مواجه شده است؛ این افراد معتقدند افزایش تعرفه واردات کاغذ تأثیر زیادی روی قیمت کتاب ندارد. آنها مدعیاند دارند که حجم عظیم واردات کاغذ به کشور، باعث شده هیچگونه استقبالی از تولید داخلی وجود نداشته باشد. این در حالی است که پرسنل زیادی در کارخانههای بزرگ تولید کاغذ داخلی مشغول به فعالیت هستند و درآمدشان از آنجا حاصل میشود.
جالبتر اینکه چندی پیش مجتبی خسروتاج، معاون توسعه بازرگانی داخلی و قائممقام وزیر صنعت، معدن و تجارت در گفتوگو با یکی از رسانهها، از افزایش تعرفه گمرکی کاغذ حمایت کرد و گفت: معتقدیم از تولید داخلی باید حمایت کرد و قطعاً از هر نوع تغییر در تعرفه که حمایتی منطقی از تولید داخلی باشد، حمایت میکنیم.
این در حالی است که علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به محض شنیدن این پیشنهاد، با ارسال نامهای به سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی این وزارتخانه مخالفت خود را با افزایش تعرفه واردات کاغذ چاپ و تحریر اعلام کرد. علاقهمندان میتوانند متن این نامه را با کلیک بر (اینجا) مشاهده کنند.
در این بین، 50 تشکل مصرفکننده کاغذ چاپ و تحریر، نامهای به برخی وزرا، نمایندگان مجلس و اتاقهای بازرگانی مبنی بر اعتراض به افزایش تعرفه واردات کاغذ چاپ و تحریر ارسال کردند که در بخش هایی از این نامه چنین آمده است: «به نظر میرسد وزارت صنایع که موفق نگردید در هیأت دولت تعرفه یا عوارض ورود کاغذ را افزایش دهد، درصدد خارج کردن امتیاز واردات کاغذ چاپ و تحریر از استفاده ارز اتاق مبادلات است» متن کامل این نامه با کلیک بر (اینجا) قابل مشاهده است.
در این زمینه سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتوگو با یکی از رسانههای مجازی، شکایت تولیدکنندگان و افرادی را که از ماجرای افزایش قیمت واردات کاغذ متضرر شدهاند، قابل پیگیری در مجلس دانسته است.
یادآوری
به گفته مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت، روال اصلاح هر نوع تعرفه به این ترتیب است که از آذرماه هر سال تا بهمن ماه کمیسیون ماده ۱ آیین نامه اجرایی قانون مقررات صادرات و واردات تشکیل میشود و چنانچه دستگاهی اعم از بخش واردات، تولید یا مصرف، پیشنهادی برای اصلاح تعرفه، چه افزایش چه کاهش آن، داشته باشد، آن را بررسی میکند. این بررسیها کاملاً کارشناسانه و با لحاظ کردن تمام سویههای تاثیر اصلاح تعرفه واردات یک کالا بر جنبههای مختلف تولیدی و مصرفی صورت میگیرد. هر نوع تغییر در تعرفه بعد از طی این تشریفات در کمیسیون ماده ۱ اِعمال میشود و شبِ سال نو به دولت میرود و در آنجا تصمیمگیری نهایی صورت میگیرد.
«ایبنا» به این بهانه با موافقان و مخالفان این پیشنهاد گفت وگو کرده است که به شرح زیر است:
محمدمهدی داوودیپور، مدیرعامل تعاونی ناشران و کتابفروشان تهران ضمن تأکید بر این نکته که حتی با افزایش یک درصدی تعرفه گمرکی کاغذ موافق نیست، گفت: صنف نشر در شرایط خوبی قرار ندارد و یک ضربه یا حتی تلنگر کوچک به این صنف، آرامش بازار را از هم میپاشد. (اینجا)
بابک عابدینی، رئیس هیأتمدیره اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ و بستهبندی ایران با بیان اینکه افزایش تعرفه گمرکی کاغذ به مثابه حباب موقتی برای حمایت از تولیدکننده داخلی محسوب میشود، گفت: افزایش تعرفه گمرکی کاغذ، دانش و فرهنگ کتابخوانی را تهدید میکند. (اینجا)
دکتر سیدعباس حسینینیک، بازرس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با بیان اینکه با افزایش تعرفه گمرکی کاغذ، بدون شک نشر کشور دچار بحران جدی خواهد شد، گفت: کارخانههای بزرگ تولیدکننده کاغذ مانند پارس و مازندران، تنها 20 درصد نیاز کاغذ کشور را تأمین میکنند. (اینجا)
ابوالفضل روغنی گلپایگانی، مدیر کارخانه چوب و کاغذ مازندران با بیان اینکه افزایش تعرفه گمرکی کاغذ از 4 به 15 درصد، موجب افزایش قابل توجه قیمت کتاب نمیشود، گفت: ناشران نباید تصور کنند که ما دشمن آنها هستیم و مقابل آنها ایستادهایم. میتوانیم کنار هم بنشینیم و مشکلات را حل کنیم. (اینجا) |
|
↧
November 25, 2015, 12:48 am
ماندانا سلحشور در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) اظهار کرد: به تازگی کتابی با عنوان «کودکان پیش دبستانی» را برای چاپ به انتشارات انجمن اولیا و مربیان تحویل دادهام. این کتاب حاوی موضوعاتی است که قبل از ورود به دبستان و پیش دبستانی باید به کودکان آموزش داده شود.
این نویسنده و مترجم ادامه داد: کودکان قبل از ورود به مدرسه نیاز به یک سری اطلاعات مقدماتی درباره ریاضی، علوم و دانش اجتماعی به عنوان پیش نیاز دارند، آنها باید با تصویر حروف و اعداد آشنایی مقدماتی داشته باشند تا هنگام ورود به مدرسه بتوانند به راحتی با محیط جدید ارتباط برقرار کنند. در این راستا والدین نقش بسزایی در آموزش مطالب فوق به بچهها دارند. کتاب «کودکان پیش دبستانی» به آنها کمک میکند که با روشی اصولی و درست این کار را انجام دهند.
وی در ادامه به کتاب دیگرش اشاره کرد و گفت: همچنین کتاب دیگری با عنوان «آموزش مسئولیتپذیری به کودکان» را نیز به تازگی برای چاپ به موسسه نشر مادران امروز تحویل دادهام که قرار است بهزودی منتشر شود.
سلحشور توضیح داد: این کتاب به والدین میآموزد که چگونه میتوانند از دوران کودکی، فرزندشان را با استفاده روش تربیتی درست و اصولی، مسئولیتپذیر بار بیاورند. اصولا بچهها از زمانی که توانایی راه رفتن و یاد گرفتن پیدا میکنند، میتوانند مسئولیتپذیر باشند.
این نویسنده درباره آثار دیگرش نیز گفت: به تازگی هم تعدادی کتاب دیگر از من در حوزه موضوعات مربوط به کودکان مانند «بلوغ به زبانی ساده» برای نوجوانان و «آموزش اندیشیدن به کودکان» از سوی انتشارات نقش و نگار و «انتقادی اندیشیدن به زبانی ساده» از سوی انتشارات فراروان چاپ و عرضه شده است.
ماندانا سلحشور از نویسندگان و مترجمانی است که تا بهحال آثار زیادی را در حوزه کودک و نوجوان منتشر کرده است. ازجمله آثار او میتوان به «از تولد تا پنج سالگی»، «الفبای زندگی برای کودکان»، «مشکلات و ناتواناییهای یادگیری»، «تاثیر مثبتاندیشی برموفقیت نوجوانان»، «کودک خود را بشناسیم»، «چگونه توالت رفتن را به کودک بیاموزیم»، «خانواده، کودک و مدرسه» و «بچهها را با ارزش پول آشنا کنیم» اشاره کرد. |
|
↧
↧
November 25, 2015, 12:56 am
مهناز عسگری در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره تازهترین کتابی که ترجمه کرده است، اظهار کرد: آخرین کتابی که ترجمه کردهام مجموعه داستانی با عنوان «ماجرای خانم شارلوت» بود که در قالب هفت جلد از سوی انتشارات محراب قلم منتشر شده است. این مجموعه در مورد ماجراهای خانمی به نام «شارلوت» صحبت میکند که در هر جلد از این مجموعه اتفاقی رخ میدهد و خانم شارلوت مساله را با کمک بچهها حل میکند. خانم شارلوت شخصیتی فانتزی است و در طول داستان یکدفعه ظاهر و یکدفعه خارج میشود اما به گونهای به آن پرداخته شده است که بچهها بتوانند در قالب داستانی رئال او را به راحتی باور کنند. این مجموعه به بچهها کمک میکند که بتوانند خلاقانه فکر کنند و به یکدیگر کمک کنند.
این نویسنده و مترجم کتابهای کودک و نوجوان درباره سایر آثارش نیز بیان کرد: همچنین مجموعه دیگری با عنوان «شگفتیهای جهان» نیز برای ترجمه از سوی انتشارات محراب قلم به من پیشنهاد شده است. تا به حال 100جلد از این مجموعه از سوی یک ناشر بزرگ فرانسوی به نام «فلوروس» منتشر شده است و من 24 جلد از این مجموعه را تا کنون ترجمه کرده و به انتشارات محراب قلم تحویل دادهام. آخرین جلد آن «درختها» نام دارد که به تازگی از سوی محراب قلم منتشر شده است.
وی توضیح داد: در این مجموعه موضوعات مختلفی درباره علوم مانند طبیعت، جانوران، تاریخ، متون و تکنولوژی بیان شده است. هرکدام از این موضوعات در حوزه خودشان شاخه شاخه شده و اطلاعات جزئیتری را به مخاطب میدهند. اطلاعات دقیق این مجموعه به سرعت مخاطبان را با شاخه جدیدی در حوزههای بزرگتر آشنا میکند و همچنین به کودکان کمک میکند تا بتوانند کار تحقیقی و کتابخانهای قابل قبولی در حوزههای علمی انجام دهند.
عسگری درباره مخاطبان این مجموعه نیز گفت: این کتاب برای دوره آخر دبستان تهیه شده ولی برای هر گروه سنی میتواند جذاب باشد. حتی معلمان و مربیان نیز میتوانند برای آموزش بچهها با استفاده از تصویرهای خوب و واقعی این کتاب بهره ببرند.
مهناز عسگری متولد 1347 در تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد زبانشناسی است. وی نخستین کارش را با عنوان «به خاطر یک اسب» که ترجمه رمانی خارجی بود در سال 1377 منتشر کرد. از جمله آثار عسگری میتوان به «فرهنگ فارسی خردسال»، «فرهنگ فارسی کودکان»، «سلام بر زندگی»، «حرفهای خوب» و مجموعه گامهای کوچک اشاره کرد. |
|
↧
November 25, 2015, 12:58 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این کتاب که توسط نشر نون در 88 صفحه راهی کتابفروشیها شده، حاوی شعرهای کوتاه میرافضلی است. شاعر در ادامه مجموعهشعر کوتاه «آهستهخوانی»، شعرهایی بدیع تقدیم مخاطب کرده است. تلاش میرافضلی در این کتاب نیز، فراگیرنمودن شعر کوتاه نیمایی است.
میرافضلی انتشار شش مجموعهشعر و پژوهش، تصحیح، گردآوری و ویرایش یازده کتاب را در کارنامهی خود دارد که در این میان کارهای پژوهشی او در خصوص رباعی معروف است.
چند شعر از کتاب «مرا مینویسی» در پی میآید:
تو را حس میکنم
پشت تمام واژهها امروز
تمام بادها عطر تو را حفظاند
×××
عشق، تقویم بیانتهایی است
برگهایش
رنگ قرمز ندارد
عشق هر روز شنبه است
جمعه هرگز ندارد
×××
خبر اینکه: لبریز بارانم امروز
خبر اینکه: دلتنگِ دلتنگِ دلتنگ
خبر اینکه: ... باید بیایی!
×××
شکنهای روح تو را بیشتر میکند
و آیینه را پیرتر
جنونی که پوشیده باشد
×××
وقتی که نیستی
حس میکنم که پنجره، دیوار دیگری است
حس میکنم که مزهی باران، عوض شده ست.
کتاب «مرا مینویسی» در 88 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و قیمت 6 هزار و 800 تومان در قطع رقعی(جلد شومیز) از سوی نشر نون منتشر شد. |
|
↧
November 25, 2015, 12:58 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، هشتمین شماره ماهنامه «فرهنگ امروز» منتشر شد. این شماره از شش فصل با این عناوین تنظیم شده است: «گزارش»، «اندیشه»، «تاریخ»، «ادبیات»، «دینپژوهی» و «پیشخوان».
درآمدزایی ناشر تناقضگو از میراث هخامنشی
«فصل نخست» با عنوان «گزارش» شامل «انسانشناسی؛ میراث استعمار فرانو آمریکایی»، «در پاسخ به ایرادهای دکتر سیدجواد طباطبایی»، «حدیث مدعیان و خیال همکاران»، «شیدای نشر»، «زاویه» در فصل سوم»، «غروب طلوعی»، «بازخوانی پنلوپه به روایت معاصر»، «خاطرات ناصر تکمیلهمایون از دوران تحصیل در اروپا»، «گفتوگو با محمد محمد رضایی»، «با اصحاب اندیشه»، «غیبت روشنفکران منتقد»، «آکادمی و بحران پناهندگی»، «بازاندیشی در دانشگاه»، «چگونه مارکس پس از مرگ تغییر نژاد داد؟» و «درباره سودمندی علم» است.
در صفحاتی از فصل نخست با عنوان «حدیث مدعیان و خیال همکاران» به قلم صادق حیدرینیا، پژوهشگر تاریخ، درباره تناقضات رفتاری مرحوم ناصر پورپیرار، صاحب امتیاز نشر کارنگ آمده است: «پورپیرار مدعی بود که آنچه میگوید حاصل تحقیق و پژوهش اوست و هرچه درباره تاریخ باستانی ایران مشهور است، دستاورد تاریخسازی یهودی ـ انگلیسی است. او هرگز از خودش نپرسید که اگر اینقدر به بافتههایش باور دارد، چرا از نشر آثار ارزشمندی چون کتاب «از زبان داریوش» که از قضا برایش آورده مالی هم داشت، صرفنظر نمیکند؟ چراکه رشته بسیاری از بافتههای بوریایی او با اطلاعات تاریخی همان یک کتاب (که در انتشاراتش به چاپ رسیده) زده میشود. مگر میشود کسی همه عمرش را صرف نشان دادن این خبط و جعل تاریخی کند که بخش اعظم میراث هخامنشی، بیارزش، فاقد اصالت یا حاصل سبعیت است، لیکن همزمان آثار پراقبال و اثرگذاری را منتشر کند که در تعارض آشکار با گفتههایش است! امروز دیگر پورپیرار در میان ما نیست تا توضیح دهد که چرا این دو گروه اثر را در نشر خودش حفظ کرده بود و آیا فقط منافع مادی وی را وادار به چنین کاری کرده بود یا خیر؟ اما حکایت گذشته پرابهام او نشان میدهد که وی این مشی را همواره در زندگیاش داشته و تکرار کرده است.» (ص 10)
در صفحاتی از همین قسمت سخنان دکتر ناصر تکمیلهمایون از دوران تحصیلش که برگهایی از تاریخ معاصر ماست، جلب توجه میکند. در سطوری از این خاطرات درباره استادان برجسته آنزمان میخوانیم: «دکتر صدیقی به ما فلسفه یونان قدیم را درس میداد، بهاضافه جامعهشناسی. استاد فلسفه دیگرم هم دکتر یحیی مدوی بود که خیلی هم قوی بود. استاد فلسفه جدیدمان هم دکتر رضازاده شفق بود. اینها برایم مهم بودند. استاد آموزش و پرورشمان هم دکتر عیسی صدیق (صدیق اعلم) بود که وزیر آموزش و پرورش هم بود. استاد روانشناسی ما هم دکتر علیاکبر سیاسی بود. فلسفه اسلامی را مرحوم آسید محمدکاظم عصار و منطق را هم فاضل تونی درس میداد. یعنی بزرگترین اساتید دانشگاه آنجا بودند. ما در آن فضا درس خواندیم. از لحاظ فکری هم گرایشم به اسلام عرفانی جلب شد. ولی درعینحال جامعهشناسی هم برایم اهمیت پیدا کرد. ادیان و مذاهب و... هم در مسیر جامعهشناسی هستند. حتی در قرآن هم به این مسئله اشاره میشود؛ یعنی تحول و تکامل ادیان در خود قرآن هم معلوم است که همه چیز از جمله اندیشهها در مسیر تاریخ تحول پیدا میکنند.» (ص 15)
در سطور پایانی خاطرهگویی دکتر تکمیلهمایون درباره چگونگی ورود وی به کتابخانه دانشسرا آمده است: «اما خانبابا بیانی از چهره من دریافت که من آدم کلکی نیستم. گفت دو سه ماه دیگر سری به من بزن. دو سه ماه دیگر که پیشش رفتم گفت که حالا ما دانشسرا را درست کردیم و گسترش پیدا کرده است. شما بیایید شبها در کتابخانه دانشسرا کار کنید و بهجای صدوپنجاه تومان، ماهی دویست و ده تومان حقوق بگیرید. این برای من خیلی مهم بود. روزها میرفتم دانشکده درس میخواندم و شبها میرفتم در کتابخانه کار میکردم. در کتابخانه دانشجوها دم به دم نمیآمدند که کتاب بگیرند. یک کتاب میگرفتند و مینشستند آنجا تا ساعت ده. بالنتیجه خودم هم مینشستم به کتاب خواندن. یعنی من با یک مخزن کتاب پیوند پیدا کردم. دویست و ده تومان هم به من حقوق میدادند. با اولین حقوقم، یک دوچرخه خریدم. صبح با دوچرخه میآمدم دانشکده و بعدازظهر میآمدم کتابخانه، یکی از شاگردان آنجا محمدعلی رجایی، نخستوزیر بعدی در دوره انقلاب بود. چون رجایی قزوینی بود و همدیگر را میشناختیم، من او را بر ترک دوچرخهام سوار میکردم و میرساندم تا مجسمه (میدان انقلاب). (ص 15)
شیفتگی فکری و عاطفی شریعتی به فانون و سارتر
«اندیشه» در «فصل دوم» با موضعاتی مانند «فروپاشی مرزها؛ شریعتی، آکادمی و علوم انسانی تاملی کوتاه در باب نسبت علی شریعتی و علوم انسانی جدید»، «پارادوکس هملتی در مواجهه با علوم انسانی»، «پراکسیس در کویر شریعتی»، « از دور دستی بر آتش داشت»، «گفت و گو با احسان شریعتی»، «گفت و گو با عبدالعزیز ساشادینا»، «شریعتی و فلسفه علوم انسانی»، «گفتوگو با ابراهیم فیاض»، «شریعتی»، «دانش چند رگه و اندیشه پسا استعماری» و «روایت ناممکن» به بحث گذاشته شده است.
در مطلبی با نام «از دور دستی بر آتش داشت» از محمد رجبی، مدرس و پژوهشگر فلسفه با اشاره به چپگرایی انقلابی شریعتی آورده است: «یک بار که با دکتر سید حسین نصر، رئیس دانشکده و استاد خوشنام وقت گروه فلسفه، درباره گروه جامعهشناسی صحبت میکردم، گفتم: شما که با دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد سخنرانیهای موسمی دارید و او هم از شما نقلقولی در خصوص نسبیت زمان در مینیاتور ایران کرده است، چرا از ایشان برای تدریس در گروه جامعهشناسی دعوت نمیکنید؟ دکتر نصر با تأکید بر دوستی با دکتر شریعتی گفت: من هم مثل شما علاقهمند به حضور ایشان هستم، ولی مانعی که وجود دارد این است که دکتر شریعتی فارغالتحصیل رشته تاریخ است، نه جامعهشناسی. تازه متوجه شدم که اطلاع دکتر شریعتی از جامعهشناسی و مسائل مختلف آن تا چه حد تخصصی یا غیرتخصصی بوده است. اما آن زمان به ذهنم نرسید که از نصر بپرسم اگر انتقال ایشان به گروه جامعهشناسی امکانپذیر نیست، چرا برای گروه تاریخ اقدام نمیکنید. بعدها فهمیدم که علیرغم سوابق آشنایی آنها در حسینیه ارشاد، دکتر نصر از چپگرایی انقلابی دکتر شریعتی گریزان است. به هر حال علاقه شریعتی و انگیزه شدید او به آگاهیبخشی انقلابی که ناشی از سوابق مبارزاتی او در جمع «سوسیالیستهای خداپرست ایران» قبل از سفر به فرانسه بود ارتباط وی با انقلابیون جهان سوم در فرانسه و شیفتگی فکری و عاطفیاش نسبت به فرانتس فانون و ژان پل سارتر که مدافع انقلاب آزادیبخش الجزایر بودند، بر تدقیقات متدولوژیک آکادمیک او غلبه داشت و همین باعث شد که وی علیرغم پرداختن به مسائل اساسی عمدتا سیاسی و اجتماعی وقت با دیدگاهی جامعهشناسانه، آنهم دیالکتیکی چپ، به مسائل اختلافی علوم انسانی بهطور عام و جامعهشناسی بهطور خاص نپردازد.» (ص 53)
سیر وجاهت تاریخنگاری آکادمیک ایرانی از عصر پهلوی تاکنون
فصل سوم «تاریخ» را مدنظر قرار داده و عناوینی مانند «تعلیق مورخان»، «نگاه شکسته به زمان»، «پرسشگری تاریخی و دانشکده ایرانی تاریخ»، «در جستوجوی مورخ»، «دشواریهای عبور»، «گفتوگو با قباد منصوربخت»، «وظیفه مورخان آکادمیک؛ آموزش تاریخ یا نوشتن تاریخ»، «گفتوگو با کاوه بیات»، «آکادمیسینها و تاریخنگاری رسمی دوره پهلوی»، «گفتوگو با عباس ولی»، «برآمدن تاریخنگاری چپ» و «میراث چپ در تاریخنویسی معاصر» در آن به چشم میخورد.
در همین صفحات در مطلب «در جست و جوی مورخ» به قلم عباس قدیمی قیداری، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تبریز در رابطه با تاریخنگاری آکادمیک میخوانیم: «موضوعی که بحث درباره آن از سوی «فرهنگ امروز» به عهده من گذارده شده «سیر وجاهت تاریخنگاری آکادمیک ایرانی از عصر پهلوی تاکنون» است. ابتدا باید روشن کرد منظور از «تاریخنگاری آکادمیک» چیست؟ اصطلاح تاریخنگاری آکادمیک میتواند ناظر بر دو معنا باشد: استفاده از روشها و شیوههای دانشگاهی در پژوهشهای تاریخی و نگارش تاریخ و پژوهش تاریخی در دانشگاههای کشور یا پژوهشهای تاریخی اعضای هیئت علمی گروههای تاریخ دانشگاههای ایران. پرسشی که بلافاصله بعد از طرح موضوع بالا مطرح این است: «چرا مورخان آکادمیک ایرانی در دهههای حیات خود نتوانستهاند در تاریخنگاری ایران جایگاهی یابند؟» طرح آن موضوع و این پرسش، مشخص میسازد که منظور از «تاریخنگاری آکادمیک» طرح آن موضوع و این پرسش، مشخص میسازد که منظور از «تاریخنگاری آکادمیک» به معنای دومی است که اشاره کردیم و نتیجهای که از آن موضوع و این پرسش گرفته میشود، این است که پژوهشهای تاریخی در دانشگاههای کشور از تأسیس دانشگاه تهران تا امروز نتوانسته است به جایگاهی شایسته در میان پژوهشهای تاریخی در ایران معاصر دست یابد. این ادعا که طرفداران زیادی هم دارد، باید مورد بررسی قرار گیرد که اولاً پژوهشهای تاریخی در ایران قرن بیستم توسط پژوهشگران خارج از دانشگاه و محققان بیرون از حوزه تاریخ و علوم وابسته، از چه وزن و جایگاهی برخوردار است و چه حاصلی داشته است؟ ثانیاً آبشخور و سرچشمه این ادعا کجاست و اعتبار آن تا چه اندازه است؟ (ص 72)
در همین قسمت آصف بیات در نوشتاری با نام «برآمدن تاریخنگاری چپ» با ترجمه یحیی شعبانی مینویسد: «گروه جدیدی از مورخان، با جهتگیریهای مارکسیستی و سوسیالدموکراتیک، با عرضه آثاری جدی در حوزه پژوهش در تاریخ کارگری مطرح شدهاند. در مقایسه با آثار ملهم از مارکسیسم روسی، به نظر میرسد این نویسندگان جدید، فراتر از الگوهای سادهانگارانه، تقلیلگرایی اقتصادی و سوگیری سیاسی مورخان سابق رفتند. چون آثار این دانشوران عمدتا بر روی جنبه «جنبش کارگری» در تاریخ طبقه کارگر تمرکز میکند، ممکن است مسامحتا ذیل عنوان مکتب «سوسیال دموکرات» تاریخنگاری کارگری قرار بگیرد. مطالعات ویلم فلور («اتحادیههای کارگری و شرایط ایران:1900-1941»)، یرواند آبراهامیان («قوتها و ضعفهای جنبش کارگری در ایران، 1941-1953» و «ایران بین دو انقلاب») و حبیب لاجوردی («اتحادیههای کارگری و خودکامگی در ایران») تغییر جهت مهمی را در تاریخنگاری کارگری پایهگذاری میکنند. همانطور که عناوین نشان میدهد، این آثار روی هم رفته، بهویژه کتاب لاجوردی، تقریبا کل تاریخ جنبش کارگری در ایران را پوشش میدهد؛ از تکوینش در 1906 تا انقلاب 1979 ایران.» (ص 97)
رویکردهای نقد ما بیشتر علمی است یا متعصبانه؟
ادبیات در فصل چهارم مورد واکاوی قرار گرفته که دستمایه آن نقدی است که محمدرضا شفیعیکدکنی در تقابل میان پرویز ناتل خانلری و نیما یوشیج نوشت. در این مجال مطالبی همچون «خانهام ابری است...»، «گفتوگو با فرزان سجودی»، «نیمای انقلابی، خانلری نوقدمایی»، «حاشیه و حد در نقد ادبی»، «گفتوگو با محمد دهقانی»، «آنکه میماند، آنکه نمیماند..»، «بحثی در اصالت»، «نباید کار به تخریب و خشونت کشیده شود!» و «از جهان شنیدن و گفتن» در آن گنجانده شده است.
بهاره بوذری در گفتوگو با فرزان سجوی، نشانهشناس و زبانشناس با طرح پرسشی آورده است: «یادداشت دکتر شفیعی کدکنی بر کتاب «گزیده اشعار ناتل خانلری» و جنجالهایی که در پی آن رخ داد، بهانهای شد تا به تحلیل رویکردهای انتقادی در کشور بپردازیم. اینکه رویکردهای نقد ما بیشتر علمی است یا متعصبانه؟ من میگویم اصلا بیاییم کلمه نقد را از این اتفاق برداریم، چون این نوع نوشتهها اصلا نقد و نقد ادبی نیست؛ یعنی اگر ما در جستوجوی این باشیم که بفهمیم چه کسی یک سبک را در شعر زودتر شروع کرده و بعد از روشهای پلیسی مثل تعیین تاریخها و کشف اینکه شاید آن دیگری مثلا تاریخ را جابهجا کرده است و اینگونه مسائل استفاده کنیم، اینها در هیچ کتاب نقد ادبی و در هیچ درس نقد ادبی به عنوان یک فصل از نقد ادبی نیامده است. اسم این را میشود مثلا کارآگاهی ادبی یا فرضا پلیس ادبی گذاشت. در نتیجه، من اصلا این نوع فعالیت را فعالیت انتقادی که در چارچوبهای نظری نقد ادبی معنایی داشته باشد، نمیدانم. اما منشأ این نوع فعالیت کجاست؟ ببینید جامعهای که به لحاظ سنتی مبتنی بر نسب است و اشخاص و متعاقب آن، متون، نوشتهها، اشعار و غیره بهواسطه نسبشان هویت پیدا میکنند و ارزشگذاری میشوند،از طرفی وابسته به نسب و از طرف دیگر، وابسته به مفهوم مالکیت است؛ یعنی شعرها مال کسی هستند و از طریق او نسب پیدا میکنند این یک جامعه سنتی است که همه ابعاد دیگرش نیز بر این اساس میچرخد. میخواهم بگویم در جامعهای که سازوکارهای اجتماعی آن نسبشناختی است، این تفکر به مطالعات ادبی هم تسری پیدا میکند و آنجاست که بخش زیادی از زمان و ظرفیت مطالعات ادبی به این اختصاص داده میشود که اصالت متون را پیدا کنیم و ببینیم این متون مال چه کسی هستند، کجاهای متن احتمالا چه چیزی از چه کسی در یک جایی از تاریخ ادبیات دزدیده شده یا سرقت ادبی صورت گرفته یا خیر. اینها تا جایی که به تشخیص نسب و مالکیت مربوط میشوند، ربطی به نقد ادبی ندارند، بلکه فعالیت دیگری است. حالا جالب این است که همین فعالیت به طریق دیگری وارد مطالعات سبکشناختی شده است، ولی اتفاقی که در مورد ماجرای دکتر خانلری و نیما افتاد، از آن جنس هم نیست.» (ص 106)
گروه تروریستی داعش و واکاوی اندیشمندان در پی ظهور این گروه
فصل پنجم به «دینپژوهی» اختصاص دارد. مطالب این فصل عبارتند از: «جنایت پیشگی»، «تاملی چندساحتی بر پدیده نوسلفی»، «مدیریت قساوت در قرن 21»، «ملاحظاتی درباره سلفیه»، «بنیادگرایی سمپتوم سکولاریزاسیون است»، «گفتوگو با علیاله بداشتی»، «نوستالژی، اسطوره، خشونت»، «مردانی زیر 25 سال که تسلیم ریتوریک سلفی میشوند...»، «ارعاب تکنولوژیک» و «محاجه با سلفیون».
در همین قسمت در مطلبی تحت عنوان «مدیریت قساوت در قرن 21» با اشاره به کتاب «مدیریت قساوت (خشونت): خطیرترین مرحله شکلگیری امت اسلامی» میخوانیم: «بعد از پدید آمدن گروه تروریستی داعش، اندیشمندان در پی واکاوی ظهور این پدیده برآمدند. آنها این موضوع را از منظرهای گوناگون جامعهشناسی، علوم سیاسی و... مورد بررسی قرار دادهاند. یکی از سؤالاتی که در این مورد مطرح شده، این است که مانیفست یا مرامنامه این گروه چیست؟ چرا این گروهک هیچ توجهی به روح زمانه که خشونت را نفی میکند، ندارد؟ این قبیل سؤالها موجب میشود که ما به بررسی یکی از مهمترین کتابهایی که نقش اساسی در اندیشه این گروهک داشته است، بپردازیم. در سال 2004 کتابی به زبان عربی به نام «مدیریت قساوت (خشونت): خطیرترین مرحله شکلگیری امت اسلامی» بهصورت آنلاین منتشر و در سال 2006 به انگلیسی ترجمه شد. نویسنده کتاب نام مستعار ابوبکر ناجی را برای خود انتخاب کرده است. این کتاب در واقع یک استراتژی و دستورالعمل خشک برای جهادیها محسوب میشود و به عبارت دیگر، مانیفستی روشنفکرانه برای تسخیر کشورهای جهان بهشمار میرود. این کتاب که در نهایت دقت، خشونت را تئوریزه میکند، نهتنها از سوی گروههایی مانند داعش در سوریه و عراق یا بوکوحرام در نیجریه مورد استفاده قرار میگیرد، بلکه افرادی مانند آن دو برادر بمبگذار در بوستون و همینطور بیشمار تروریست و بمبگذار در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا نیز آموزههای این کتاب را مورد استناد قرار میدهند.» (ص 137)
از سراب ترجمه چپ در ایران تا مارکسیسم و آفت هگل
«پیشخوان» در فصل ششم مطرح شده و مطالبی با نام «ورود به «کاخ بلند فلسفه دوران جدید»، «دانش اسلامی»، «فراسوی شرقشناسی و ارتدکسگرایی»، «مارکسیسم و آفت هگل»، «سراب ترجمه چپ در ایران»، «هیلفردینگ و سرمایه مالی»، «سلطه اقتصاد مالی و مصائب آن»، «برای پایاننامه» و «در دست انتشار» در آن مشاهده میشود.
در همین صفحات محمدتقی شریعتی، دانش آموخته علوم سیاسی از دانشگاه تهران در مطلبی با عنوان «سراب ترجمه چپ در ایران» مینویسد: «در حدود 105 سال از نوشته شدن کتاب «سرمایه مالی» توسط هیلفردینگ (1910) میگذرد، اما در ایران این کتاب به تازگی توسط نشر دنیای اقتصاد با ترجمه احمد تدین و ویراستاری محمود صدری روانه بازار کتاب شده است. همین امر موجب شد این پرسش ایجاد شود که چرا کتاب «سرمایه مالی» بعد از گذشت سالیانی طولانی ترجمه شده است و معضل ترجمه نشدن منابع اصلی و متون کلاسیک در ایران گریبان کتاب «سرمایه مالی» هیلفردینگ را هم گرفته است. پیش از پرداختن به چرایی این مسئله، پیشینه حضور هیلفردینگ را در کتب فارسی بررسی کردیم تا ببینیم کتابی که جلد بعدی «سرمایه» مارکس نام گرفت، به چه میزان در ایران مورد توجه قرار گرفته است.» (ص 165)
هشتمین شماره ماهنامه خبری - تحلیلی «فرهنگ امروز» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی امیرابراهیم رسولی در 180 صفحه به بهای 10هزار تومان منتشر شد. |
|
↧
November 25, 2015, 1:07 am
امیر دریادار مهرداد آل احمد، مسئول دفتر پژوهشهای نظری و مطالعات راهبردی نداجا به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: امروز، چهارم آذر 1394 در منطقه دوم دریایی بوشهر با حضور سرلشگر سیدعطاءالله صالحی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران و امیر دریادار سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از دو کتاب «نداجا در دفاع مقدس به روایت عکس» و «بمباران» رونمایی شد.
به گفته وی، کتاب «نداجا در دفاع مقدس به روایت عکس» مروری بر فعالیتهای نیروی دریایی در دوران دفاع مقدس به روایت تصویر است. فعالیتهای تصویر شده، ماجراهای پیش از جنگ، تحرکات عراق و پیش از آغاز رسمی جنگ را هم بازگو میکنند. این کتاب، شامل 320 قطعه عکس است که اسنادی آنها را تکمیل کرده است. نویسنده، برای نوشتن این کتاب علاوه بر مرور آرشیو سازمانی نیروی دریایی، آرشیو تصاویر شماری از رزمندگان نیروی دریایی را هم بررسی کرده است.
مسئول دفتر پژوهشهای نظری و مطالعات راهبردی نداجا با اشاره به اینکه در مقطع نخست نبرد دریایی در خلیج فارس در جریان هشت سال دفاع مقدس، عکسهای زیادی وجود ندارد، افزود: این نکته، بر اهمیت تصاویر منتشر شده در قالب این کتاب میافزاید. البته در سالهای اخیر حضور خبرنگاران و مردم، سبب شناخته شدن بیشتر این نیرو شده است.
وی درباره دیگر کتابِ رونمایی شده اظهار کرد: این کتاب با نام «بمباران» منتشر شده است و به 80 خاطره از دوران دفاع مقدس میپردازد که از سوی 50 رزمنده نیروی دریایی بیان شدهاند.
امیر دریادار آل احمد با بیان اینکه دلیل رونمایی از این کتابها، گرامیداشت روز نیروی دریایی (هفتم آذر) و عملیات افتخارآفرین «مروارید» بود، افزود: این کتابها به مقطع نخست نبرد دریایی که در منطقه دوم دریایی بوشهر جریان داشت، میپردازند و به همین علت، تصمیم گرفتیم در همین منطقه از آنها رونمایی کنیم.
وی همچنین از در دست چاپ بودن مجلدات 22 تا 24 تقویم تاریخ نیروی دریایی خبر داد و گفت: احتمالا این آثار تا سالروز پیروزی انقلاب اسلامی منتشر خواهند شد. البته مجوز انتشار این مجلدات تا شماره سیام گرفته شده است اما به دلیل مشکلات حوزه نشر هنوز امکان چاپ این آثار را نداریم. |
|
↧
↧
November 25, 2015, 1:07 am
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ امیر عبدالحسینی، پژوهشگر مقدمه خود بر کتاب «دیوان شرقی ــ غربی گوته: تصویرسازیهای هاینس ماک» را برای انتشار در اختیار خبرگزاری کتاب ایران گذاشته است. این کتاب چندی پیش در کشور آلمان منتشر شد و این مقدمه برای نخستین بار در ایران و به زبان فارسی منتشر میشود:
«هاینس ماک؛ پیامآور حرفی قدیمی و نو
شاید عنوانی که برای این نوشته انتخاب شده است، در نگاه اول متناقض و حتی گیجکننده به نظر برسد؛ اما من میکوشم دلیل انتخاب این عنوان را شرح بدهم و بگویم که چگونه هاینس ماک هم حرفی قدیمی میزند و هم پیامآور حرفی تازه است. برای رسیدن به این مقصود، بهتر است طی مقدمهای کوتاه به گذشته برگردیم و نقطه آغاز کار او را هدف بگیریم. هاینس ماک بهعنوان یکی از پیشروترین هنرمندان آلمانی بعد از جنگ جهانی دوم، با دوستانش اتو پینه و گونتر اوکر، گروهی را شکل داد به نام «زیرو» یا همان صفر. در واقع علت انتخاب این اسم و بیانیه آنها مبتنی بر این بود که صفر نقطه پرتاب و اوج گرفتن است و آنها باید همه چیز را از صفر شروع کنند. انگار جنگ عالمسوزی که دنیا را ویران کرده بود و تنها مشتی خاکستر به جای گذاشته بود، این پیام را میداد که باید همه چیز از اول آغاز شود و از دل این پروانهها و خاکسترها جهانی نو سر برآورد. گروه زیرو هم این پیام را دریافت کرده بود و میخواست طرحی تازه بیفکند که نمونه پیشینی نداشته باشد.
اما آیا هنرمندان برجسته این گروه توانستند همه چیز را از صفر شروع کنند؟ شاید در نگاه اول و مشخصاً درباره هاینس ماک اینگونه نباشد. چون او در یک عرصه، نهتنها نوآور نبود، بلکه عیناً و دقیقاً پایبند به گذشته بود. منظور از پایبندی به گذشته بهرهای است که او در ادامه تجربههای الکساندر مالویچ، نائوم گابو و پیت موندریان از مبانی سواد بصری میبرد. در واقع مبانی و اصول اولیه سواد بصری بهعنوان مهمترین بخش هنرهای تجسمی، در کار ماک نمودی کامل دارد و رویکرد حرفهای او به هنر ناب بر مبنای همین مبانی شکل گرفته است. با این تفاوت که مبانی سواد بصری برای ماک بر عنوان اصول اولیه نیست، بلکه نقطه پایانی در هنر اوست. او مبانی (عناصر و کیفیتهای بصری) را کمال اثر هنری میداند. با این حال، در این ساحت نمیتوان گفت که او کارش را از نقطه صفر شروع کرده است.
حالا که از مقدمه گذشتیم و یکی از ویژگیهای آثار ماک را بیان کردیم، میتوان به دیگر خصایص هنر او پرداخت. نظم و نظاممندی یکی از شاخصههای اصلی در کارهای این هنرمند است که طبیعتاً بخشی از آن به نظم ذهنی او برمیگردد. به تعبیری میتوان گفت که هندسه ذهنی ماک جریان سیال اندیشه او را پدید آورده است. اما بخش عمده و مهمتر این نظم ذهنی را باید در تأثیرپذیری او از هنر اسلامی جستوجو کرد. چون همانگونه که میدانیم یکی از مشخصات هنر اسلامی، خاصه در عرصه معماری، نظم است که خود را در قالب کیفیتهایی مانند تعادل، تقارن و ریتم نشان میدهد و این همان چیزی است که در آثار ماک به وضوح دیده میشود. علاوه بر معماری اسلامی، او این تقارن و نظم را از کتیبهها و فرشها و گلیمهای شرقی نیز وام گرفته است.
اما اشارهای به نظم ذهنی این هنرمند شد و حالا باید به این نکته اشاره کرد که این نظم، به قالبهای هندسی و ریاضی برمیگردد که بر نگرش ماک حاکم است و خودش را در کارهای او متبلور میکند. تنوع و تکثر اشکال و ترکیببندیهای هندسی در آثار ماک، هم به دلیل وجود نظم یادشده است و هم دوباره تعلق خاطر او به مبانی سواد بصری را یادآور میشود. از این منظر، او بر اساس نگاه و تفکر فلسفیاش به تعریف افلاطون از هنر نزدیک است که هنر را مبتنی بر نظم و ریاضیات میداند. از منظری دیگر، این نظم ریاضیوار، یادآور شعر کلاسیک فارسی و مشخصاً غزلیات حافظ شیرازی است (از یاد نبریم که ماک تصویرگر دیوان شرقیـ غربی گوته است که تحت تاثیر دیوان حافظ سروده شده). در این شعر، حتی نوع نوشته شدن ابیات که بر مبنای قافیه و ردیفی یکسان شکل گرفتهاند، فرمی هندسی دارد و محتوای آن نیز از نظمی بر جهان حرف میزند که هنوز دستخوش آسیبها و آفتهای دنیای معاصر نشده است. این را هم از یاد نبریم که ماک علاوه بر هنرمند بودن، فلسفه و ادبیات هم میدانسته و خود نیز شاعر بوده است. از این زاویه هم تعلق خاصر او به آرمانشهر و تعریف افلاطیون از هنر و نیز بهره بردن از قالب و نظم شعر کلاسیک فارسی، قابل ردیابی و پیگیری است.
تا به این جای کار، از پررنگ بودن نقش مبادی سواد بصری و تأثیر هنر اسلامی در آثار ماک و البته نظم آثارش سخن گفته شد. همه اینها موضوعاتی نو و تازه نیستند و پیش از این تجربه شدهاند؛ پس نقطه آغازی که او و دوستانش در گروه زیرو به آن اشاره میکنند، کجاست؟ حتی از زاویهای دیگر هم هنر ماک تحتتأثیر چیزی متعلق به گذشته است؛ از این زاویه که نور و رنگ و روشنایی در کارهای او نمودی فراوان دارد و میتوان گفت که رنگهای او در برخی از آثارش برگرفته از چرخه رنگ ایتن است. این چرخه هم از مبانی سواد بصری سرچشمه میگیرد و ماک با اقتباس و برداشت آزاد از فرم و تکنیک، آن را معاصرسازی کرده است و این معاصرسازی بهزعم او تولد دوباره رنگهاست. او رنگ را بهمثابه نور، و نور را بهعنوان رنگ ادراک و بازنمایی میکند. درک و دریافت او از تضادها و همنشینی میان رنگها چنان عمیق است که در آثارش انعکاس نور را در قالب رنگ بازسازی، و با عناصر رنگین، فضای ذهنیاش را به شکل فضایی ملموس و بصری بازنمایی میکند.
اهمیت و جذابیت نور و رنگ در آثار ماک و تاکیدی که بر خلوص رنگ و تبلور نور در آثارش دارد، علاوه بر نشان دادن توجه و تأثیراتش از مبانی تصویر و ارتباط سهگانه نور، رنگ و فضا، نشانگر یکی دیگر از اشتراکات او با هنرمندان اسلامی هم است. در واقع این هنرمندان نیز بهخصوص در عرصه معماری، بیشتر به نور و تاثیرات و بازتابهای آن فکر میکردهاند تا بنا و کالبد فیزیکی آن؛ همانگونه که نور و رنگ در کارهای ماک، نقشی مهمتر و کلیدیتر دارد تا رسیدن به یک شکل مشخص. اساساً او نمیخواهد به سمت تصاویر واقعی و عینی برود و همین بازی رنگ و نور و خطوط برایش اهمیت اصلی را دارد که در نهایت هم، به غلبه فرم در کارهایش میانجامد. به عبارتی، او بر خلاف بسیاری از هنرمندان که در تلاشند از شکل و فرم به معنا و محتوا برسند، ابتدا معنا را درک و دریافت میکند و بعد آن را تبدیل به فرم میسازد تا به انتزاع مطلق برسد. این انتزاع هم حاصل کنش خلاقانه مبتنی بر غریزه هاینس ماک است. در واقع درک و فهم مخاطب برای او در اولویت نیست؛ بلکه میخواهد به تجرید و انتزاع در زبان هنری خود برسد. یعنی از نقشها و تصویرسازیهای ذهنی پرهیز میکند و میکوشد تا اثرش شکلی تصویری در ذهن مخاطب ایجاد نکند. اینگونه است که میبینیم حتی در تصویرسازی دیوان شرقیـ غربی گوته که از آثار شکوهمند ماک به شمار میآید به سمت طرحهای انتزاعی میرود و از تصویر کردن چیزهای ملموس و عینی اجتناب میکند.
درباره هنر ژرف و شگرف هاینس ماک بسیار سخن میتوان گفت، اما در این مجال تنها به یک ویژگی دیگر آن میپردازم؛ آثار او گویی نمایی بسیار نزدیک از یک شئی هستند که از فرط نزدیکی، دیگر چیزی از آن را به نمایش نمیگذارند و تبدیل به شکلی انتزاعی شدهاند. از این منظر، کارهای ماک یادآور نقاش و شاعر ایرانی همعصر او یعنی سهراب سپهری است. در کارهای سپهری نیز میتوان بخشی از تنه یک درخت را دید که برجسته شده و محور کار قرار گرفته است. اما نگاه ماک جزئینگرانهتر و میکروسکوپی است و همانطور که گفته شد، چنان به اشیاء نزدیک میشود که آنها را از هویت واقعی خودشان خارج میکند و لباسی نو بر تن آنها میدوزد. البته شباهت بین این دو هنرمند، فراتر از این موضوع است و اساساً باید به وامگیری آنها از هنرهای اسلامی و شرقی اشاره کرد. با این تفاوت که ماک از طریق فلسفه غرب به این هنرها مینگرد و نگاه افلاطونی بر کارش حاکم است؛ اما سپهری با حکمت شرق به هنرهای اسلامی نزدیک میشود و علاوه بر آن، خاستگاه و محل زندگیاش نیز در احاطه بازماندههای معماری اسلامی بوده است.
با این حساب، از منظری دیگر هم هنر ماک، همتا دارد و بیسابقه و بیریشه نیست. یعنی از منظر شباهتهایی که با تابلوهای نقاشی سهراب پیدا میکند. این چشمانداز هم در مجموعه تنههای درخت و هم در آثار انتزاعی سپهری قابل بررسی است. با این اوصاف، نقطه آغازی که ماک و دوستانش در گروه زیرو به آن اشاره میکردند، در کجاست؟
برای پاسخ به این سؤال باید گفت که در این نوشته چند بار به تأثیرپذیری این هنرمند از هنر اسلامی اشاره کردم. در اینجا امکان پرداختن به تمامی زوایا و جوانب هنر و معماری اسلامی نیست. اما عجالتاً میتوان گفت که در این هنر، رمز و رمزنگاری جایگاهی ویژه و برجسته دارد. در واقع هنرمند اسلامی بهگونهای به دنبال این است که با زبانی رمزی و نمادین، بهشت و عالم بالا را در نقشها و طرحهایش به تصویر بکشد یا در معماری و خوشنویسی به نمایش بگذارد. چراکه انسان را موجودی میداند که به ناچار به این عالم خاکی هبوط کرده، اما در آرزوها و رویاهایش آن بهشت آرمانی را میجوید و میطلبد. اما این سخن مربوط به گذشتهای دور است و هنر مبتنی بر رمز و رمزنگاری، روزگار مدیدی است که از یادها رفته. چنانچه آناندا.کی.کوماراس رامی، فیلسوف هندی، میگوید: رمزگرایی (سمبلیسم) هنر تفکر از طریق تصویرهاست؛ هنری که بهخصوص در سیصد سال اخیر از انسانها مفقود شده است.
این همان موضوعی است که اریش فروم تحت عنوان «زبان از یاد رفته» به آن اشاره میکند. حالا باید گفت که هنور هاینس ماک، رجعت به همان جهانی رمزی است که هنرمندان اسلامی میخواستند از آن سخن بگویند. در واقع حالا معنای از صفر شروع کردن را میتوان فهمید. چون این هنر وجود داشته، اما مفقود شده و بعد از چند قرن هنرمندی چون ماک به احیای آن از نقطه صفر پرداخته است. حالا گمان میکنم که معنا و مفهوم عنوانی که برای این مطلب انتخابشده، روشن شده باشد. چون ماک پیامآور هنری قدیمی است، اما این هنر و رمزهای آن به قدری بیاستفاده باقی مانده بوده که رجعت ماک به آن، به مثابه بیان حرفی نو و تازه بوده باشد. ضمن اینکه اگر هنرمند اسلامی در قرون دور، سقف آسمان را چندان دور از خودش نمیدید و بهشت برایش خیلی هم دور از دست نبود، به یاد بیاوریم که ماک درست بعد از جنگ جهانی دوم پای به عرصه شروع از صفر میگذارد؛ یعنی زمانهای که کابوس و بینظمی و تخریب، جهان را دربرگرفته است. پس او که هم شاعر است و هم فیلسوف و هم هنرمند، از همه عناصر شعرگونه و فلسفی و هنریاش بهره میگیرد تا حرف زمانه خودش را بزند. اینگونه است که هاینس ماک با کلمه، رنگ، نور و فرم متولد شده و از این منظر با هنری کهن، حرفی نو زده و پیام و معنایی تازه به مخاطبانش رسانده است.» |
|
↧
November 25, 2015, 1:17 am
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ عماد شاطریان، مدیر انتشارات و کتابفروشی بیدگل: در سالهای گذشته در برخورد با همکاران و ناشران عزیز متوجه این موضوع شدم که گرافیک و طراحی جلد کتاب، کاملا در حاشیه قرار گرفته است. اکثر ناشران یا به کیفیت متن توجه میکنند ــ که البته بسیار هم مهم است ــ و برای طراحی ظاهر کتاب چندان ارزش و اهمیتی قائل نیستند یا به طور کل فقط به تولید و چاپ کتاب (بدون در نظر گرفتن کیفیت متن و ظاهر) اهتمام دارند. دلایل بسیاری را برای این امر میتوان ذکر کرد که شاید مهمترین آن مسائل اقتصادی و عدم طراز مالی مناسب ناشران باشد. درباره ناشران کاسبکاری که هیچ توجهی نه به متن و نه به ظاهر کتاب دارند، حرفی ندارم.
تجربه کاری ما در نشر بیدگل کاملا متفاوت بود. از همان ابتدا به طراحی جلد و ظاهر کتاب بسیار توجه کرده و بررسیهای زیادی در مورد یونیفرم و ساختار ظاهری کتاب و حتی بهترین حروف متن، انجام دادیم. انتخاب نوع کاغذ برای کتابها نیز همواره یکی از دغدغههای جدی ما بوده است. کاغذ کتاب باید بهگونهای باشد که نور را انعکاس ندهد، چرا که انعکاس نور در کاغذ کتاب چشم مخاطب را اذیت میکند. البته همه این موارد در کنار اهتمام ما به چاپ کتابهایی با ویرایش و دقت در متن همراه بوده است.
در مرحله اول فروش کتاب به شکل چشمگیری در مقایسه با کتابهای ناشران دیگر در همان موضوع و یا موضوعات مشابه افزایش داشت و در مراحل بعد مخاطبان به دلیل ظاهر آراستهتر کتابها به مجموعههای بیدگل بیشتر اعتماد کردند و در نهایت منجر به شکلگیری یونیفرمهای متفاوت ما در نشر شد. به عنوان مثال مجموعه «وودی آلن»های نشر بیدگل و یا مجموعه آثار زندهیاد بیژن الهی در این چند دوره اخیر به دلیل ظاهر یکدست و متفاوتشان، نسبت به کتابهای مشابه دیگر ناشران، فروش بسیار بالایی داشتند. مخاطبانی که آثار این مجموعهها را به صورت تکجلدی خریداری نکرده بودند، با دیدن یونیفرم جالب آنها، همه مجلدات منتشر شده را یکجا خریداری کردند. کتابهای این مجموعهها اکنون به چاپهای چندم خود رسیدهاند که میتوانید صحت این ادعا را از سایت خانه کتاب ایران به نشانی www.ketab.ir مشاهده کنید.
از سال گذشته نیز نشر بیدگل تصمیم گرفت که بیشتر کتابهایش را با کاغذ «بالک» منتشر کند. این کاغذ اکنون توسط اکثر ناشران شاخص و مطرح اروپایی استفاده میشود. کاغذ بالک ویژگیهای مثبت بسیاری دارد: هم سبک است و مخاطبان را در حمل و نقل و همچنین دست گرفتن کتاب دچار مشکل نمیکند و هم به دلیل رنگ خاصی که دارد، چشم را اذیت نمیکند. از این دست کتابهای بیدگل میتوانم به «علیه تفسیر» نوشته سوزان سانتاگ و «شهرها و سینماها» نوشته باربارا منل اشاره کنم. چند تن از مخاطبان با حضور در کتابفروشی بیدگل به من بیان کردند که مطالعه آسان و راحتی داشتهاند، به عبارتی توانستهاند به آسانی از کتاب استفاده کنند.
این مساله نشان میدهد که هزینه کردن ناشران برای طراحی مناسب کتاب، نه تنها هزینه اضافه و بیهودهای نیست، بلکه در بازگشت سریعتر سرمایه ناشران موثر است. ناشران دیگری هم هستند که توجه بسیاری به ظاهر کتاب میکنند و این ناشران نیز میزان فروش مناسبی دارند. امیدوارم کل صنعت نشر ایران به این سمت کشیده شود. |
|
↧
November 25, 2015, 1:36 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی «مجله تصویری الف» گزارش کتابگردی این هفته به احمد مسجدجامعی تعلق دارد و دوربین همراه وی به ثبت لحظهها رفته است.
گفتوگوی هفته نیز درباره کتاب با دکتر نامور انجام شده و در بخش ملاقات با هنرمندان با آزیتا ترکاشوند همراه میشویم تا کتابهای تازهای را نظاره کنیم.
گزارش هفته نیز به جایزه ادبی جلال آل احمد و حواشی درباره آن میپردازد.
این برنامه که پیش از این کافه کتاب نام داشت ساعت 20 و 20 دقیقه پنجشنبه هر هفته از شبکه چهارم پخش میشود.
|
|
↧
November 25, 2015, 2:47 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علیاکبر اشعری، سخنگوی شورای سیاستگذاری یست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از تصویب سیاستهای بیست و نهمین دوره این نمایشگاه خبر داد و اظهار کرد: پس از برگزاری چندین جلسه با تشکلهای نشر، اهداف و سیاستهای بیست و نهمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نهایی شد و قرار شد پس از انجام ویرایش نهایی منتشر شود.
اشعری درباره میزان واگذاری فعالیتها به تشکلها در این دوره از نمایشگاه، عنوان کرد: خوشبختانه امسال در حوزه اجرا گامهای بسیار خوبی برداشته شد. میزان فعالیتها و اقدامات تشکلهای نشر افزایش پیدا کرد. همچنین مقرر شد نمایندگان تشکلهای نشر در دیگر فعالیتهای نمایشگاه نمایندگانی داشته باشند تا از این طریق امکان تجربهاندوزی برای بر عهده گرفتن مسئولیتهای بیشتر کسب کنند. برای نمونه مقرر شد در کمیسیون معاملات نمایشگاه سه نماینده از تشکلهای نشر با حق رأی حضور داشته باشند.
وی افزود: در آخرین بخش از بررسی اهداف و سیاستهای نمایشگاه حضور تشکلهای توزیعکنندگان، پدیدآورندگان و گروههای ترویج کتابخوانی در شورای تشکلهای برگزارکننده نمایشگاه، انتخاب مشاور هنری برای رئیس نمایشگاه برای نظارت بر هویت یکپارچه هنری، منظور کردن کتابهای دیجیتال و همچنین کتابهایی که ساخت و ساز ویژهای دارند در کارنامه ناشران برای اختصاص متراژ غرفه و تحلیل روزانه دادههای نمایشگاه و انتشار آن به عنوان اقدامات متناظر با سیاستهای نمایشگاه به تصویب شورای سیاستگذاری رسید.
سخنگوی شورای سیاستگذاری بیست و نهمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از انتخاب ایتالیا به عنوان میهمان ویژه نمایشگاه در سال 1396 خبر داد و گفت: درخواست کشورها برای میهمان ویژه شدن در نمایشگاه کتاب تهران افزایش پیدا کرده است و شورای سیاستگذاری برای مشخص کردن روال زمانی با درخواست سفیر ایتالیا برای انتخاب این کشور به عنوان میهمان ویژه سیامین نمایشگاه کتاب تهران موافقت کرد.
در هفتمین جلسه شورای سیاستگذاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران علیاکبر اشعری، سید محمد بهشتی، رضا امیرخانی، محمدرضا توکلصدیقی، محمد حمزهزاده، مرتضی کاظمی، همایون امیرزاده، امیرمسعود شهرامنیا، محمد سلگی، مهدی اسماعیلیراد و علیاصغر سیدآبادی حضور داشتند. |
|
↧
↧
November 25, 2015, 2:59 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی کتابفروشی هنوز، در ابتدای این نشست بهروز شادلو مترجم به صورت اجمالی به روابط فرهنگی ایران و هند پرداخت و گفت: روابط فرهنگی ایران و هند از زمان تشکیل دو کشور همواره تنگاتنگ و پربار بوده است و برخی از آثار از ایران به هند و بالعکس از هند به ایران آمدهاند.
وی با اشاره به سفر صادق هدایت به هند گفت: مهاجرت صادق هدایت به هند زمینهای فراهم کرد که وی رمان بوف کور را در هند بنویسد و منتشر کند و در این اثر شاهد رگه هایی از فرهنگ هند هستیم.
به گفته شادلو؛ هدایت در هند زبان پهلوی را فرا گرفت و وی نخستین کسی بود که در ایران ترجمه از این زبان را آغاز کرد. وی همچنین از جمله از نخستین ایرانی ها بود که به ایران شناسی روی آورد.
در ادامه ندیم اختر با بیان این مطلب که هدایت یکی از بزرگترین نویسندههای ایرانی است که شهرت جهانی دارد گفت: آثار صادق هدایت در شمار نوشتههای ممتاز ادبیات ایران قرار گرفته و ترجمه آنها در کشورهای بزرگ جهان انتشار یافته است. داستان صادق هدایت در ایران نیز بر سر زبانها افتاده و موافقان و مخالفان بسیار پیدا کرده است. اما خوشبختاته در هندوستان کسی مخالف صادق هدایت نیست. زیرا برای فارسیدانان هند مایه افتخار است که در زمانی که زبان فارسی به فراموش میرفت هدایت به هند آمد و ارتباط فرهنگی و ادبی در کشور هند و ایران را در آثار خود دوباره زنده کرد.
وی درباره چگونگی علاقمندیاش به صادق هدایت گفت: زمانی که برای پایاننامه دوره کارشناسی ارشد میخواستم، موضوعی برای کار انتخاب کنم، یکی از استادانم «سید حسن اختر» کتاب «بوف کور» صادق هدایت را به من داد و به من گفت این کتاب را بخوان بعدا درباره موضوع پایان نامهات صحبت میکنیم. زمانی به خانه بازگشتم ویل شروع به مطالعه درباره رمان بوف کور در اینترنت کردم. در جستوجوهایم به این موضوع برخوردم که هر کس این رمان را بخواند حتما خودکشی خواهد کرد، وقتی برای ویلین بار خواندن این رمان را تمام کردم با خودم گفتم آیا میخواهم خودکشی کنم، پاسخم منفی بود، پس دوباره این کتاب را خواندم و دوباره دیدم که هیچ تصمیمی برای خودکشی ندارم.
وی افزود: صادق هدایت در رمان بوف کور به موضوعاتی درباره فرهنگ هند میپردازد که من به عنوان یک هندی با خواندن این اثر تازه با این موضوعات روبهرو می شوم.
پس از آن ندیم اختر به تشریح سفر هدایت به هند پرداخت و گفت:صادق هدایت در ماه سپتامبر1937 میلادی به تهران برگشت. اما برای ما معلوم نیست که در کدام ماه سال 1936 به هند آمد و چند ماه یا سال در هند زندگی کرد. صادق هدایت وقتی در هند بود به چند استان مانند بانگلور، حیدرآباد، میسور وغیره سفر کرد و هر جایی که رفت تاثیری از آن گرفت و در داستانهای خود منعکس کرد.
وی افزود: صادق هدایت اگر چه شیوهای نو در داستانهای خود و ادبیات هند و ایران ایجاد کرد ولی متاسفانه کسی به زندگی هدایت در هند نگاهی نکرد و رد پای هدایت در این سرزمین با گذشت زمان گم شد.صادق هدایت در سال 1936 میلادی با زحمت بسیار به کشور هند آمد. وی که تجربه این سفر خود را در داستان میهنپرست انعکاس داده است، با کمک دوستانش مثل جمالزاده و مخصوصاً شین. پرتو که در کونسولگری ایران در بمبئی مشغول به کار بود برای زیرنویس فیلمنامه فیلمی فارسی که در هند ساخته میشد به بمبئی آمد.
به گفته ندیم اختر؛ صادق هدایت با سفر به هند از زبان و فرهنگ این کشور تاثیر بسیاری گرفت به طوری که عناصر سنت و فرهنگ هند جا به جا در داستانهای وی دیده می شود و داستان «بوف کور» بهترین نمونه این تاثیرپذیری ویست.صادق هدایت نزدیک به دو سال در بمبئی ماند و زبان پهلوی را از استاد بهرام گور انکلیسریا یاد گرفت. آن زمان استاد انکلیسریا در دانشگاه بمبئی معلم زبان ویستایی و پهلوی بود و به این دلیل میتوانیم بگوییم که هدایت زبان پهلوی را در این دانشگاه یاد گرفت و آثاری مانند «هنر ساسانی در غرفه مدالها» ، «کارنامه اردشیر بابکان» و ... را از زبان پهلوی به فارسی ترجمه کرد.»
در ادامه اختر به نامههای هدایت از هند اشاره کرد که شاید دستورالعملی برای وی بود تا بتواند خانه هدایت را در هند بیابد:
هدایت بیشتر زمان اقامتش در هند را در شهر بمبئی گذراند و از نامههای وی معلوم می شود که وی در خانه کویین سامر در خیابان آرتهر بندر منطقه اپولو ریکلیمیشن زندگی کرده است. البته علویه بر این نشانی، یک آدرس دیگر هم در نامههای هدایت وجود دارد: دکتر پرتو ایرانین کونسولگری فورت، بمبئی هند. ولی این آدرسها برای کشف کردن رد پای هدایت کافی نبود زیرا که شهر بمبئی از زمان هدایت تا به حال خیلی تغییر کرده و کونسولگری ایران هم از جای خود به منطقهای دیگر منتقل شده بود. علویه بر این آدرسهای پستی، یکی از مراجع مهم دیگر برای پیدا کردن رد پای محل اقامت هدایت در بمبئی، دفتر کتابخانه کاما ارینتل انستیچیوت بود؛ جایی که هدایت از آنجا کتاب به امانت میگرفت اما متاسفانه تمام رکوردها و مدارک سالهای 1936 تا 1937 کتابخانه به علت سیلاب ناگهانی گم شد و از بین رفت. ظاهراً اینطور به نظر میآمد که همه راهها برای کشف رد پای هدایت محو شده ولی این وضعیت نامطلوب، من را دلسرد نکرد و تلاش کردم تا ساختمان سمرکویین را که هدایت در نامههای خود از آن نام برده بود، پیدا کنم.
وی افزود: کشف محل این ساختمان بسیار مشکل بود چون اسم خیابان ارتربندار رود بعد از زمان هدایت به نام حاجی نیاز احمد مارگ تغییر کرده بود ولی خوشبختانه خانه کویین سمر، با اسم در پشت هتل مشهور تاج پیدا شد؛ ساختمانی دارای چهار طبقه با هشت آپارتمان ( تصویر شماره یک ). صاحب فعلی این ساختمان تاجری به نام ناصر جمال ، مدیر شرکت سیتی واک شوز است که در طبقه چهارم ساختمان زندگی میکند. وی به من گفت که این ساختمان را در سال 1960 از یک خانم یهودی خریده است ولی هیچ اطلاعاتی راجع به ساکنان قبلی آن ندارد . در همان ساختمان یک خانواده ایرانی هم زندگی میکنند که در شهر بمبئی یک رستوران داشتند اما آن ها هم راجع به هدایت از جد خود اسمی نشنیده بودند. به این جهت با وجود چنین شرایطی، تنها چیزی که میتوانستم به آن تکیه کنم ، داستانهای خود هدایت بود.
به گفته ندیم اختر؛ هدایت در داستان هایش از رویدادهای واقعی و آن چه در ذهن خود می گذشته بهره گرفته است.از جمله این داستانها، داستان «هوسباز» بود که هدایت آن را بعد از سفر هند نوشت و تا حدودی گره رد پای زندگی هدایت در هند را میگشاید. صادق هدایت ابتدا این داستان را به زبان فرانسوی نوشت اما بعدا به زبان فارسی هم ترجمه کرد. در این داستان بیان میشود که قهرمان داستان در یک پانسیون یا مهمانسرا در طبقه پایین زندگی میکند و میتواند منظره ساحل شهر بمبئی را از پنجره اتاق خود ببیند و غالبا هم با آسانسور به طبقه سوم پانسیون که سالن غذاخوری بود میرفته است. هدایت در داستان «هوسباز» خانه قهرمان را طوری توصیف میکند که ساختار این خانه شباهت زیادی با ساختار خانه سامر کویین دارد.
وی افزود:همچنین با مطالعه دقیق این داستان معلوم شد که خانه سامر کویین یک پانسیون بوده که قهرمان داستان، آن را اجاره کرده بود. البته ساختمان فعلی خانه شخصی است و تاکنون هیچ مدرک رسمی به دست ما نرسیده که گواهی دهد خانه سامر کویین در زمانهای گذشته برای اجاره دادن به مردم به کار میرفته است ولی یک منبع ادبی یعنی رمان «کوبالت بلو» اثر سچین کندلکر وجود دارد که داستانش بیان میکند ساختمان سامر کویین در زمانی مهمانسرا بوده است.»
اختر ادامه داد: با توجه به سه داستان «هوسباز»، «کوبالت بلو» و «بیگانهای در بهشت» میتوان گفت که هر سه نویسنده در داستانهای خود از آپارتمان یکسانی صحبت میکنند که هرکدام مدتی را در آن زندگی کردهاند و بدین ترتیب بخشی از حقایق زندگی خود را در داستانهایشان منعکس کردهاند. صادق هدایت در شهر بمبئی در ساختمان سامر کویین ، آپارتمانی را اجاره میکند که در طبقه تحتانی واقع بوده است و گویا به جز منظره رو به دریایش، حسن دیگری نداشته است چون در توصیف طبقه خود مینویسد : «اطاقی که اخیرا در مرتبه تحتانی بنائی اجاره کرده بودم ظاهرا راحت بود ولی ... بوی زننده تندی که مخصوص هندوهاست در هوا پراکنده بود. در خیابان پاره دوز هندی با عمامه قرمز خود نیمهلخت بوضع زاهد متعبدی زیر پنجره من نشسته گرم تماشای ازدحام خلق بود.»
وی افزود: ساختمان سامر کویین دارای دو بخش شرقی و غربی است که درهر طرف، چهار آپارتمان وجود دارد و آپارتمانهای شرقی ، رو به دریا است. ما مطمئن هستیم که آپارتمان هدایت سمت دریا یعنی در جناح غربی قرار داشته است چون بنا بر گفته ش. پرتو و خود هدایت در داستانهای «بیگانهای در بهشت» و «هوسباز»، از خانهشان دریا دیده میشده است. ش. پرتو در داستانش مینویسد: «خانه من خیلی نزدیک است... از بالکون می توانید دریا را هم تماشا کنید» و هدایت مینویسد: «پنجره من رو به دریا باز می شد». شاید به ذهن خطور کند که هدایت که در طبقه پایین ساختمان زندگی میکرده ، چگونه از دریا و پنجره رو به دریا حرف زده ؟ آیا وی افسانهپردازی کرده است ؟ ش . پرتو میگوید که از بالکن آپارتمانش که در طبقه دوم بود ، دریا را میدیده است ودقیقا ساختار سار کویین این طور است . یعنی هر یک از طبقات به جز طبقه پایین ، بالکن دارد. ولی سؤال مهم این است که اگر هدایت افسانهپردازی نکرده ، پس چطور می توانسته دریا را ببیند؟ چون طبقه پایین ساختمان بالکن نداشته و به سبب ساختمانهای دیگر، دریا مخفی میشده است. اگر دوباره نگاه دقیق تری به ساختار ساختمان سامر کویین بیندازیم، میبینیم که ساختمان سمر کویین به شکل هشتضلعی بنا شده است و اگر چه از دو طرف با ساختمانهای دیگر مسدود شده بود اما هدایت میتوانسته از آن پنجرهای که در گوشه پایین هشتضلعی قرار داشته ، دریا را ببیند و به این دلیل است که در داستانش مینویسد: «پنجره من رو به دریا باز می شد».
به گفته این پژوهشگر؛ صادق هدایت زمانی که در هند بود به جنوب کشور هم سفر کرد . ابتدا به شهر بانگلور رفت . توصیف هدایت از شهر بانگلور و اطرافش را میتوان در داستان «سامپیگنه» دید و به طوری از مکانهای بانگلور در این داستان حرف میزند که برای ما معلوم میشود که شهر بنگلور را با دقت نگاه کرده و در داستان خودش به تصویر کشیده است .هدایت در سال 1937 میلادی به بنگلور سفر می کند و از معبد گنیشا ، بیمارستان وانی ویلاس ، لعل باغ و یک شهر کوچک به نام کنگری که در اطراف بانگلور بود ، دیدن می کند .
وی ادامه داد: هدایت به شهر میسور میرود و مهمان مهاراجا کریشن راجا وادیار چهارم میشود: باری قضیه از این قرار بود که به توسط جمالزاده به سر Sir میرزا اسمعیل رئیس الوزرای میسور که اجدادش ایرانی بود معرفی شده بودم. میزبانان وی ، پذیرایی بسیار خوبی از وی میکنند چنان که خودش در نامه به مجتبی مینوی مینویسد : «تقریبا 15 روز زندگی اشرافی و اعیانی کردم . دیگر در مهمانی نبود که صدر مجلس نباشم و به کلهگندهای نبود که معرفی نشوم».
اختر یادآور شد: هدایت در چهارم ژوئن 1937 در جشن تولد مهاراجه کریشن راجا شرکت کرد. از منابع راجع به سفرهای هدایت در هند اطلاعات مستند و کمی به دست ما رسیده اما با مطالعه دقیق داستانهایش مقداری از این مجهولات روشن میشود. مثلا با خواندن جملهای در داستان «حاجی آقا» این مساله برای ما قطعی می شود که وی در نزد مهاراجه میسور شأن و منزلتی داشته است. بعد از سفر میسور ، هدایت در راه برگشت به بمبئی، تصمیم میگیرد که حیدرآباد را نیز ببیند.
ندیم اختر در پایان سخنانش گفت: پژوهش های من درباره صادق هدایت بسیار اندک و ناچیز است و آثار هدایت قابلیت این را دارند که پژوهش های متعددی براساس آنها انجام شود.
در پایان این نشست حاضران پرسشهایی را مطرح کردند که ندیم اختر به آنها پاسخ داد. |
|
↧
November 25, 2015, 3:00 am
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- نشر ققنوس به تازگی کتاب «فلسفه آلمانی» به قلم تری پینکارد را با ترجمه ندا قطرویی منتشر کرده است. در این کتاب، به نیمه دوم قرن هیجدهم اشاره شده که فلسفه آلمانی مدتی به جریان مسلط بر فلسفه اروپایی تبدیل شد. این جریان شیوه تفکر درباره طبیعت، دین، تاریخ بشر، سیاست و ساختار ذهن، و همچنین نحوه تلقی انسان از خود را نه تنها در میان اروپاییان، بلکه در میان مردم سراسر جهان تغییر داد.
پینکارد در کتاب خود به شکوفایی رمانتیسیسم و ایدئالیسم تا نقدهای متفکران پساکانتی همچون شوپنهاور و کییرکگور را دنبال میکند.
وی در مقدمه این کتاب نوشته است: «برای سخن گفتن از «آلمانِ» آن دوران همواره باید آن را میان گیومه قرار داد، زیرا علیرغم همه اهداف عملی، در آن زمان چیزی به نام «آلمان» وجود نداشت. «آلمان» تنها حین بازاندیشی گذشته آلمان شد.
با وجود این، فلسفه «آلمانی» که از سال 1781 آغاز شد، برای مدتی به فلسفه مسلط اروپا تبدیل شد و شیوه تلقی اروپاییان و عملاً همه جهان را از خودشان، طبیعت، دین، تاریخ بشر، سرشت دانش، سیاست و بهطور کلی ساختار ذهن انسان، تغییر داد. این فلسفه از آغاز، فلسفهای بحثبرانگیز و همواره دیرفهم بوده و تقریباً همیشه با عنوان آلمانی توصیف میشده استـ آدمی به یاد نخستین سطر از نقد و بررسی ویلیام هزلیت در سال 1816 بر کتابی از فریدریش شلگل میافتد: «این کتاب آلمانی است»ـ و روشن است که لفظ «آلمانی» گاه برای اشاره به عمق، گاه صرفاً برای اشاره به ابهام و گاه برای متهم کردن نویسنده به تلاش عمدی برای عمق بخشیدن به کار خود از طریق ایجاد ابهام در زبان اثرش به کار میرفته است. اما این واقعیت که اساسا «آلمان»ی در آن زمان وجود نداشت، نشان میدهد که تلاش برای توضیح برآمدن فلسفه آلمانی در این دوران با توسل به صرف «آلمانی» بودنشـ چنانکه گویی «آلمانی» بودن میتواند مستقلاً برآمدن فلسفه «آلمانی» را طی این دوره توضیح دهدـ چه فواید اندکی خواهد داشت. اگر مسائل دیگر را در نظر نگیریم، آنچه «آلمانی» محسوب میشد، خود موضوع بحث و جدل بود و نویسندگان، سیاستمداران، چهرههای عمومی و البته فیلسوفان در این دوره آن را پروراندند.»
از منظر این فیلسوف، پرسشهایی که فلاسفه «آلمانی» در آن دوران از خودشان کردند، همچنان پرسشهای خود ما هستند. در این میان، شاید روش ما در مطرح کردن این پرسشها تغییر کرده باشد و در طول این زمان آموختهایم که پاسخهایی که به این پرسشها میدهیم ممکن است چه عواقب و چه مسائل دیگری را با خود به همراه بیاورند. با این همه، پرسشهای آنها هنوز پرسشهای ما هستند و، به تبع، فلسفه «آلمانی» بخش مهمی از فلسفه مدرن باقی میماند. پس اکنون باید بپرسیم که ربط فلسفه «آلمانی» به «آلمانی» چیست؟
از منظر پینکارد، در نیمه قرن هجدهم، «آلمان» در حال تجربه نوعی افزایش جمعیت شدید بود، و ساختار کشاورزی سنتیاش رفتهرفته تجاری میشد و اقتصادش برای اولین بار در رویارویی با نیروهای توسعهطلبی قرار میگرفت که پیش از آن کار خود را در بخشهای دیگر اروپا آغاز کرده بودند. با این حال، واقعیت سیاسی و اجتماعیاش متفاوت بود و بر پایههای متزلزلی قرار گرفته بود. جنگهای سی ساله در بعضی مناطق تأثیرات بسیار مخربی از خود بر جا گذاشته بود؛ مثلاً جمعیت وورتمبرک (محل تولد هگل) از 445000 نفر در سال 1622، به97000 نفر در سال 1639 کاهش یافته بود. تأثیرات بر اقتصاد ناحیه حتی از این هم بدتر بود؛ اقتصاد آلمان که پیش از این هم تحت تأثیر تغییر مسیر تجارت به اطلس شمالی ضعیف شده بود، در نتیجه جنگ در آستانه فروپاشی قرار گرفت. بهعلاوه، جنگ اختلافات را از تنشهای مذهبی پروتستان/ کاتولیکی به سمت مسائل ارضی کشاند، زیرا شاهزادگان مناطق مختلف علیه امپراتور همپیمان شده بودند (و لذا کارآمدی و حتی موجودیت نهایی امپراتوری مقدس روم را زیر سؤال میبردند). در نتیجه این تحرکات، اقتدار امپراتور زوال و قدرت حکمرانان محلی افزایش یافت.
نویسنده کتاب «فلسفه آلمانی» را در چهار بخش تالیف کرده است. «کانت و انقلاب در فلسفه» بخش نخست این کتاب را تشکیل میدهد. این متفکر در بخش دوم کتاب حاضر به بررسی «ادامه انقلاب: پساکانتیها» پرداخته است و در آن مطالبی درباره ایدئالیسم، و آراء متفکرانی مانند یاکوب، راینهولت، فیشته اشاره شده است. «تکمیل انقلاب؟ هگل» عنوان بخش سوم کتاب است. خوانندگان در این بخش، با پدیدارشناسی روح هگل، تحلیل هگل از ذهن و جهان و طبیعت و روح در نظرگاه هگل آشنا میشوند.
«انقلاب زیر سوال میرود» عنوانی است که نویسنده برای بخش پایانی کتاب خود انتخاب کرده است. در این بخش به تلاشهای شیلینگ برای احیا و بازمگری در ایدئالیسم و تناقضات کانتی و یاس مدرن ذز شوپنهاور و کییرکگور اشاره شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «جستجوی کمال الهی در جهان، به معنای تأمل درباره عشق خداوند به جهان بود که خود آرامآرام بنیان آن تصویر تیره و تاری را که برخی از متفکران مسیحی (و بهطور خاص کالونیستها) از طبیعت بشر عرضه میکردند تحلیل میبرد، تصویری که کسانی ارائه میکردند که این سیاهیها و نواقص دنیوی را حاوی نوعی امکان برای رستگاری در اینجا و اکنون میدانستند و رستگاری را دیگر لزوماً در جهان پس از مرگ جستجو نمیکردند. در چنین فضایی بود که مسیحیان وظیفه خود دانستند که این جهان را در پرتو عشق الهی اصلاح کنند و برای انجام دادن این کار آنها میبایست هم از مسیحیت متعارف و هم از الاهیات روشنفکرانه مسیحی فاصله بگیرند و به حقیقت درون قلبهایشان روی بیاورند تا سلطنت خداوند بر زمین را درک کنند.
بدین وجه، روشنگری سکولار که بر همدردی و همدلی تأکید میکرد بهخوبی با این تفکر مذهبی که میگفت هر کس باید بر اساس تأملات زاهدانهاش بر عشق خداوند به جهان عمل کند، سازگار شد و هر دو بر این مفهوم که انسان باید با تعلیم و تربیت و اتخاذ اصول اخلاقی رهبری زندگی خویش را به عهده بگیرد، توافق کردند، توافقی که به دست آمدنش شاید در ابتدا ساده به نظر نمیرسید. حاصل این ترکیب، شکل جدیدی از فهم خویشتن را به همراه آورد که اگرچه در آغاز اندکی مبهم بود، ولی به هر حال تأثیرگذار بود و به نظر میرسید بهسختی با جهان تکهپاره، سلطهطلب و همسانسازی که مردم محکوم به زندگی در آن بودند، سازگار میشود.»
«فلسفه آلمانی» در 576 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه، به بهای 42 هزار تومان از سوی بنگاه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. |
|
↧
November 25, 2015, 3:33 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای رازی، کتاب «سمفونی سه شنبه ها» دومین اثر افسانه احمدی و نامزد بخش داستان کوتاه در هشتمین جایزه ادبی جلال آل احمد روز سه شنبه سوم آذرماه با حضور نویسنده و فرحناز علیزاده منتقد در فرهنگسرای رازی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای نشست، افسانه احمدی نویسنده کتاب به دعوت از مرتضی صالح آبادی مجری و کارشناس برنامه، بخش هایی از کتاب «سمفونی سه شنبه ها» را برای حاضرین قرائت کرد. پس از آن در شرح زندگی نویسندگی خود گفت: من از بچگی به خواندن و نوشتن علاقه داشتم اما نویسندگی را به طور جدی از سال 85 شروع کردم. اولین کتاب من سال 90 با نام«چه ساده از یاد می رویم» چاپ شد و در سال 92 به چاپ دوم خود رسید. اما کتاب «سمفونی سه شنبه ها» دومین اثر من است که در بهمن 93 توسط انتشارات نگاه منتشر شد. در کنار این ها یک مجموعه شعر کوتاه نیز با نام «بگو سراغ تو را از من نگیرند» به چاپ رسیده است.
منتقد اصلی نوشته هایم خودم هستم
احمدی پس از آن در پاسخ به سوال صالح آبادی مبنی بر دلایل انتخاب نام کتاب گفت: کتاب «سمفنوی سه شنبه ها» در ابتدا 13 داستان کوتاه بود که یکی از آن ها مجوز چاپ نگرفت و اسم کتاب هم تغییر کرد. من در ابتدا یک نام کلی برای کتاب انتخاب کرده بودم و مطابق با هیچ کدام از مجموعه داستان هایم نبود اما نام کتاب هم مجوز نگرفت و با پیشنهاد دوستان ناشر در آخر نام سمفنونی سه شنبه ها جایگزین شد.
نویسنده کتاب در ادامه عنوان کرد: من تا زمانی که مشغول نوشتن هستم از خودم رضایت کامل دارم اما زمانی که نوشتن تمام می شود منتقد اصلی و سرسخت آن می شوم و هیچ وقت از نوشتههایم راضی نیستم.
صالح آبادی در معرفی کتاب برای کسانی که موفق به مطالعه آن نشده بودند عنوان کرد: این مجموعه داستان نثر روان و موجزی دارد. خوانش را برای خواننده سهل می کند و روح زنانه در تمام داستان های آن نهفته است.
زن، دغدغه کیستی و چیستی نویسنده
در ادامه برنامه فرحناز علیزاده صحبت های خود را این گونه آغاز کرد: زاویه دید و نظر قالب در این داستان ها «منِ راوی» است. 7داستان از این مجموعه با اول شخص منِ زن روایت می شود. با این مجموعه در می یابیم که نویسنده دغدغه کیستی و چیستی خود را دارد. می خواهد بداند زن های این مجموعه و خودش کجای این جامعه ایستاده اند و نگاه جامعه به آن ها چگونه است؟ پس ما با نویسندهای روبه رو هستیم که نه تنها می خواهد از خودش بگوید که می خواهد از زنهای جامعه در اقشار مختلف و با دغدغه هایشان حرف بزند.
وی در ادامه اضافه کرد: همه داستان ها در مکان های شهری و با معضلات شهر مدرن روایت می شود. حال و هوای آن ها تمام غم، اندوه، تنهایی و مسائلی است که برای یک زن در جامعه به وجود می آید. پس ما با متنی روبه رو هستیم که نویسنده با یک نگاه ایدئولوژی خاص آن ها را مطرح می کند.
«سمفونی سه شنبهها» روایت داستانی نخبه گرا
علیزاده درباره نوع نوشته های این کتاب گفت: در تمام این داستان ها تکنیک و فرم روایت را می شود دید. پس داستان های این مجموعه داستان های نخبه گراست و نمی توان آن را جزو داستان های عامه پسند قرار داد. در این داستان ها دنبال« بعد چی می شود» نیستیم. دنبال «چرا چنین می شود» هستیم. چرا زن، بانوی غم شناخته می شود؟ و یا چرا زنی عاشق مردی می شود که خودش آن را در داستانی خلق می کند؟ و یا در داستانی می بینید زنی برای اینکه از نظر وجود یک مرد تامین شود همیشه کفش یک مرد را پشت در نگه می دارد. پس ما با یک سری داستان روبه رو هستیم که درباره یک قشر خاصی از جامعه بیان می شود. این کتاب یک گفتمان اجتماعی را زیر سوال می برد. چرا زنان یک جامعه باید دچار این مشکلات زیستی باشند؟ چرا حتما باید یک زن یک کتابی را بخواند و از میان آن داستان یک عشق خیالی برای خودش بسازد؟ عشقی که در واقعیت نصیبش نخواهد شد. از سمت و سویی دیگر این کتاب قابلیت نقد فمینیستی نیز دارد.
علیزاده در ادامه در پاسخ به مجری برنامه درخصوص حضور مخاطب در متن های داستان عنوان کرد: این مجموعه داستان، مخاطب خود را به خوبی مشارکت می دهد. در سه داستان اول با تعلیق و کشش داستانی خوبی روبه رو هستیم. که تا پایان اثر همراهمان است. همین کشش داستانی است که مشارکت مخاطب در داستان را به دنبال دارد. داستان های این کتاب یک ایدئولوژی دارند و یک مرزی بین نخبه و عام را رعایت می کنند که نویسنده تلاش کرده تا حدی این مرز را بشکند.
نمایش جبر زیستی در دل داستان ها
وی گفت: از نگاه جامعه شناسی یک سری سوال مطرح می شود که باید پژوهشگران آن سوالات را از دل متن بیرون بکشند. این کتاب دارد با گفتمان جاری جامعه مقابله می کند. اما این مقابله شعاری نیست و با به تصویر کشیدن و به صورت پنهانی آن را برای مخاطب بیان می کند. داستان های این مجموعه مشکلی را بیان می کند و آیا راه حلی را هم پیش روی خواننده می گذارد؟ می شود گفت با اینکه ما با متنی روان و جذاب روبه رو هستیم ولی آن ها یک متن خبری محسوب می شوند. چرا پرسشی در کار نیست؟ زیرا فقط دارد بیان می کند و از زوایای مختلف نشان می دهد و راه کاری را بیان نمی کند و زن های این داستان می گویند ما باید با این جبر کنار بیاییم و اگر می خواهند کاری کنند در نطفه خفه می شود.
علیزاده افزود: در این کتاب راه حلی ارائه نمی شود و فقط مشکلات مختلف زنان در جامعه را به تصویر می کشد. این موضوع به خوبی در داستان«پارک روبه روی خانم کاف» مشهود است. آدم های این اثر نه تنها زن ها که برخی اوقات مردان هم با عقل ابزاری در جامعه حذف می شوند. کل داستان های این مجموعه به جبر اشاره می کند. به آدم هایی که درحال حاضر در این شهر زندگی می کنند و هرکدام دچار یک جبر زیستی هستند که نمی توانند از دل آن بیرون آیند و تنها راه حلشان مرگ روحی و روانی است.
نویسنده کسی که است که بتواند همه قشر را جذب کند
احمدی در انتهای این نشست گفت: من اعتقاد دارم داستان خودش گویاست. فقط به شرط اینکه با دقت خوانده شود.
وی ضمن گلایه از نویسندگانی که مخاطب را دسته بندی کرده و به راحتی می گویند که من این کتاب را برای مخاطب خاص نوشته ام و عام ها نخوانند، گفت: کدام یک از نویسندگان بزرگ تا به حال گفتهاند که کتاب ما برای مخاطبان خاص است؟ نویسنده کسی که است که بتواند همه اقشار را جذب کند و بتواند در لایههای زیرین برای مخاطبهای خاص هم حرفی برای گفتن داشته باشد.
وی ادامه داد: هر زمانی که از زنان نوشته می شود، می گویند فمنیستی است. کدام یک از این داستان های من ضد مرد است؟ من از عجز و ناتوانی آدم ها نوشته ام که دلم خواسته زن باشند، دوربین را گذاشته ام کنار یک زن. شاید در مجموعه بعدی دوربین را کنار مرد داستان هایم بگذارم. هیچ کدام از داستان هایم ضد مرد نیست.
در پایان این مراسم حاضران به طرح سؤالات و نظرات خود در رابطه با این کتاب پرداختند. و پس از آن کتاب «سمفونی سه شنبه ها» توسط نویسنده اثر به مخاطبان اهدا شد.
|
|
↧
November 25, 2015, 3:38 am
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): کتاب «مردم در سیاست ایران» پنج پژوهش موردی یرواند آبراهامیان است که بهرنگ رجبی آنها را از یکی سایتها جمعآوری و ترجمه کرده است. ترجمهای که به محض ورود به بازار کتاب مورد توجه علاقهمندان قرار گرفت و در یک هفته به چاپ دوم رسید و در گفتوگو با مترجم آن به این نکته دست یافتیم که چاپ پنجم آن از سوی نشر چشمه منتشر آماده انتشار است.
معمولا آثار یرواند آبراهامیان، استاد کالج باروک در ایران همیشه با حاشیههایی همراه بوده و استقبال بسیاری از آنها شده است اما این مقالاتی که بهرنگ رجبی از اینترنت جمعآوری و ترجمه کرده تا امروز از حاشیه برخوردار نبوده است. هر چند به دلیل زمان اندکی که از چاپ آن میگذرد، فعلا برای اظهار نظر درباره آن زود است. برای به دست آوردن اطلاعات بیشتری از نحوه ترجمه کتاب «مردم در سیاست ایران» با رجبی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
کتاب «مردم در سیاست ایران» به انگلیسی وجود ندارد!
رجبی درباره چگونگی دستیابی به مقالههای کتاب «مردم در سیاست ایران» گفت: در انگلیسی چنین کتاب وجود ندارد، من تعدادی از مقالههای یرواند را مشاهده و مطالعه کردم و دیدم که تا به حال ترجمه نشده است. در عین اینکه مطالب آن دغدغههای مشترکی با سایر آثار این مولف همچون «ایران میان دو انقلاب»، «تاریخ ایران مدرن» و حتی «کودتا: ۲۸ مرداد. سازمان سیا و ریشههای روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن» دارد. بنابراین فکر کردم ترجمه این مقالهها میتواند برای مخاطب ایرانی که با آثار استاد کالج باروک آشنا هستند، جذاب باشد و چون این مطالب به صورت مقاله بود، توانستم آنها را در لابهلای سایر کارهای دیگرم ترجمه کنم که این ترجمه تقریبا یکسال و اندی طول کشید.
وی در پاسخ به نحوه تنظیم مقالهها و مشورت با آبراهامیان اظهار کرد: تنظیم فهرست مقالهها و انتخاب نام کتاب با من بود، البته با مولف نیز مشورت کردم و وی نیز این شیوه و عنوان آن را پسندید. با این حال میشد در این کتاب 6 مقاله به جای 5 مقاله گنجاند. اما مقاله ششم در رابطه با «تاریخ روز کارگر در ایران» بود که متاسفانه فعلا شرایط ترجمه این مقاله در کشور ما وجود ندارد. مولف نیز در مورد ترجمه مقاله ششم با من همعقیده بود که ترجمه آن با مشکل مواجه خواهد شد.
زبان یرواند در متنهای جامعهشناسیتاریخی قصهگونه است
این مترجم به نقدهایی که درباره نحوه ترجمه کتاب «مردم در سیاست ایران» از زمان چاپ آن صورت گرفته اشاره کرد و گفت: در حال حاضر چیزی درباره نحوه ترجمه این اثر به من نگفتهاند و اساسا هنوز واکنش زیادی نسبت به این اثر ابراز نشده است با این وجود هیچ ترجمهای خالی از اشکال نیست، اما در این میان چیزی که بحث بر سر آن بسیار وجود دارد، این است که این کتاب دو طیف مخاطب دارد، عدهای که از استراتژی ترجمه من در این متن جامعهشناسی تاریخی که به صورت ساده و روان و قصهگونه انجام شده، راضی هستند و برخی دیگر معتقدند که ترجمه ساده و روان از متن سنگین و آکادمیک یرواند باعث شده که شان علمی و لحن وی به مردم منتقل نشده است.
وی ادامه داد: با این حال من که متن اصلی آثار یرواند را دیدهام، نظری کاملا مخالف این افراد دارم. فکر میکنم که آثار یرواند از زبان سنگین، پیچیده و حتی آکادمیک برخوردار نیست، بلکه وی با زبانی روان، ساده و در عین حال قصهگونه مطالب خود را مینویسد. من نیز تلاش کردم با زبان ساده و روان مطالب مقالههای یرواند را به فارسی ترجمه و به مخاطب ایرانی ارائه کنم.
رجبی درباره ترس از ترجمه کتاب یرواند با توجه به سابقهای که در ترجمه آثار وی قبلا در ایران وجود داشته عنوان کرد: چیز ترسناکی در مقالههای یرواند وجود نداشت، ضمن اینکه من قبلا مقالهها را خوانده بودم به نظرم متن آنها از زبانی توصیفی، قصهگو و خودمانی برخوردار بود، بنابراین علاقهمند شدم که مجموعه مقالههای وی را در یک کتاب گردآوری و ترجمه کنم.
این مترجم ادامه داد: با این حال در پاسخ به پرسش شما درباره سابقه ترجمه برخی آثار این مولف که در گذشته با مشکلاتی مواجه شده بود، باید بگویم مشکل اصلی کتاب «کودتا: ۲۸ مرداد. سازمان سیا و ریشههای روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن» این بود که مجموعه عظیمی از نقلقولها، اسناد و مصاحبهها به زبان فارسی وجود داشت که مترجم باید اصل این منابع را پیدا کرده و در هنگام ترجمه به آن مراجعه میکرد.
در کتاب «مردم در سیاستهای ایران» ترجمه خود مقالهها کار چندان وقتگیری نبود، اما پیدا کردن اصل منابع به کار رفته در این مقالهها زمانبر بود و بخش زیادی از زمان صرف این شد که بتوانم این منابع را پیدا کنم، کاری که متاسفانه در کتاب «کودتا: ۲۸ مرداد. سازمان سیا و ریشههای روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن» انجام نشد و باعث شد که بخش بسیاری از شیرینی کتاب از بین برود و به زبان خشکی برگردانده شود. در حالی که برای جلوگیری از این مساله، مترجمان میتوانستند به اصل منابع و استنادهای یرواند مراجعه کرده و با توجه به اصل منابع، کتاب را ترجمه کنند.
وی درباره پیشبینی استقبال از ترجمه مقالههای یرواند در کتابی با عنوان «مردم در سیاست ایران» گفت: بهزودی چاپ پنجم این کتاب به بازار میآید. با این حال درباره اقبال این اثر در میان مخاطبان باید بگویم من مترجم کتابهای قصه و نمایشنامه هستم و فکر میکردم که کتابهای قصه و نمایشنامه باید فروش بالایی داشته باشد و کتابهای غیر آن از فروش معقولی برخوردار باشد، اما تجربه من در ترجمه مقالههای یرواند آبراهامیان برعکس بود و اصلا فکر نمیکردم از این کتاب این همه استقبال شود.
کتاب «مردم در سیاست ایران» تالیف یرواند آبراهامیان مترجم بهرنگ رجبی در 189 صفحه، شمارگان یک هزار و 500 نسخه و به بهای 14هزار تومان از سوی نشر چشمه در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. |
|
↧
↧
November 25, 2015, 3:43 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سرای ایرانشناسی با همکاری اداره کل اطلاعرسانی کتابخانه ملی به مناسبت یکصدمین سال درگذشت آدام میتسکیهویچ، شاعر ملی لهستان، نشستی را برگزار میکند.
در نشست بزرگداشت آدام میتسکیهویچ، شاعر ملی لهستان دکتر محسن جعفری مذهب، عضو هیات علمی کتابخانه ملی، علیرضا دولتشاهی، لهستانیپژوه و پیام شمسالدینی، پژوهشگر سخن میگویند.
آدام برنارد میتسکیهویچ (به لهستانی: Adam Bernard Mickiewicz) (زاده ۲۴ دسامبر ۱۷۹۸، درگذشته ۲۶ نوامبر ۱۸۵۵) شاعر ملی، مقالهنویس، مترجم، ناشر و نویسنده سیاسی لهستانی بود.
وی یکی از نخستین نمایندگان رومانتیسم در لهستان، یکی از سه شاعر کشور و بزرگترین شاعر ادبیات لهستان در همه زمانهاست. همچنین وی را یکی از برترین شاعران اسلاو و اروپایی میدانند. میتسکیهویچ از پیشگامان نمایشنامهنویسی رومانتیک بود و در لهستان و اروپا با گوته و بایرون مقایسه میشد. او را پیش از هر چیز با رمان شاعرانه ژیادی و حماسه ملی پن تادئوس میشناسند.
آدام میتسکیهویچ در مبارزه برای استقلال کشورش که در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود، شرکت فعالانه داشت و به دلیل فعالیتهای سیاسیاش پنج سال را در روسیه مرکزی در تبعید گذراند.
وی در سال ۱۸۲۹ امپراتوری روسیه را ترک کرد و باقی عمرش را مانند بسیاری از هموطنانش در کشورهای دیگر سپری کرد. وی ابتدا در رم ساکن شد، سپس به پاریس رفت و به عنوان استاد ادبیات اسلاو در کولژ دو فرنس مشغول به کار شد. میتسکیهوویچ زمانی که برای کمک به سازماندهی نیروهای لهستانی برای مبارزه با روسیه در نبرد کریمه به قسطنطنیه در امپراتوری عثمانی سفر کرد احتمالا به دلیل ابتلا به بیماری وبا درگذشت. بقایای جسد او بعدا به کلیسای جامع واول در کراکف لهستان منتقل شد.
این نشست شنبه هفتم آذرماه ساعت 10 تا 12 در کتابخانه ملی به نشانی میدان ونک، بزرگراه غرب به شرق بعد از مترو حقانی بلوار کتابخانه ملی، سالن همایش ایرانشناسی برگزار میشود. |
|
↧
November 25, 2015, 3:50 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) هشتاد و دومین شماره «کتاب هفته خبر» با اختصاص ویژهنامهای به جواد مجابی، شاعر، نویسنده و نقاش به چاپ رسید.
در این شماره آثاری از رضا آشفته، سایه اقتصادینیا، احمد اکبرپور، حسین پاکدل، مجید پویان، ناستین جوادی(مجابی)، ضیاءالدین خالقی، حمیدرضا شکارسری، پوپک کجابی، پیمان مقدم، افشین شاهرودی، ایمان افشاریان و مهدی پاکدل منتشر شده است.
«حوالی نیم قرن نوشتن و شاعرانگی» عنوان گفتوگویی است که اردشیر رستمی با جواد مجابی انجام داده است. در بخشی از این گفتوگو میخوانیم: «من در قزوین متولد شدم؛ 22 مهر 1318. همینجا بلافاصله بگویم که خودم را به هیچ شهری منتسب نمیدانم و علاقهای هم به زادبوم ندارم. معتقدم هر انسانی که متولد میشود، به جهانشهر تعلق دارد؛ البته اگر وظایفش را نسبت به جهانشهر درست انجام دهد. فکر میکنم در زندگی وظایف خودم را به عنوان یک عضو جهان شعر در حد معقول انجام دادهام. به هر حال تا 18 سالگی در قزوین بودم. دبیرستان را آنجا تمام کردم. دو سه چیز در آرامش روانی من مؤثر بوده. یکی اینکه خیلی زود با عرفان و مثنوی آشنا شدم؛ نه با سیر و سلوک و عمل عرفانی، بلکه با متنهای مهم مثل مثنوی و حدیقه الحقیقه سنایی و تذکره الاولیا، در کنارش شاهنامه هم خواندم که امر متفاوتی بوده. شعر و خردورزی ایرانی از طریق این کتابها روی زندگی من مؤثر بوده.»
در این شماره نشریه «کتاب هفته خبر»، «راه رفتن در شیار پرواز پرنده» نوشته کیکاووس یاکیده، «آن سرو سایه فکن» نوشته مجید پویان، «چرا یار نزدیک نیما را به خاطر نمیآوریم؟!» افشین شاهرودی، «هنر باغچبان بودن!» نوشته شهرام اقبالزاده، «آن مرد خشن مهربان آبلهروی سیبیلو» نوشته فرزاد ادیبی و «این نام شما را یاد چه میاندازد؟» نوشته کیانوش غریبپور عنوان یادداشتهایی است که در این شماره به چشم می خورد.
در این شماره همچنین یادداشتی از شاپور جورکش و مطالبی از ساناز سیداصفهانی، حمیده صفایی، ستاره جاوید، سیما هاشمی، فاطمه ستوده، سعید برآبادی و رضا فرخی دیده میشود.
هشتاد و دومین شماره «کتاب هفته خبر» با قیمت پنج هزار تومان روی کیوسک مطبوعات است.
|
|
↧
November 25, 2015, 3:52 am
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتابخانه عمومی آیت الله طالقانی تهران صبح امروز چهارشنبه 4 آذر، پس از طی دوره نوسازی با حضور محمد الهیاری فومنی معاون توسعه کتابخانهها و کتابخوانی، علی نیکنام مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران، اکرم نادری معاون اداره کل کتابخانهها، کارکنان ستادی اداره کل و کتابداران بازگشایی شد.
محمد الهیاری، معاون توسعه کتابخانهها و کتابخوانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور در مراسم بازگشایی این کتابخانه، درباره لزوم گسترش کتابخانهها در جامعه امروز گفت: در جامعه امروز ما، برخلاف زندگی در خانههای قدیمی فضای چندانی برای نگهداری کتاب در اختیار اهالی خانه قرار نمیدهد. زندگی در چنین شرایطی، لزوم تجهیز کتابخانههای عمومی به عنوان محیطی برای گسترش مطالعه را بیش از بیش یادآوری میکند.
وی با اشاره به اهمیت بازسازی کتابخانهها افزود: شاداب سازی محیطهای کتابخانهای به کمک برخی نشانهها و طراحیهای سبک باعث میشود تا افراد در مواجهه با این تغییرات، نسبت به استفاده از خدمات کتابخانهای رغبت بیشتری پیدا کنند.
علینیکنام، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران نیز درباره بازسازی کتابخانه عمومی آیت الله طالقانی گفت: با توجه به فرسوده بودن ساختمان کتابخانه متاسفانه امکان سرویس دهی مناسب برای اعضاء کتابخوان محیا نبود. به همین منظور اداره کل کتابخانههای عمومی استان تهران در راستای افزایش سطح عملکردی و ارتقاء خدمات دهی و تکریم کتابداران و کتابخوانان اقدام به انجام عملیات بازسازی و تعمیرات کتابخانه کرد.
وی درباره تغییرات کتابخانه افزود: در این کتابخانه تعمیرات و تجهیزات زیادی صورت گرفت که انجام عملیات بازسازی شامل ساخت و احداث سرویس بهداشتی و نمازخانه، تعویض پنجرههای فرسوده و اجرای دیوار و نصب پنجرههای جدید، تعویض سیستم سرمایشی و گرمایشی و روشنایی، تعویض درب ورودی، تعویض سنگ فرش کف و رنگ آمیزی ساختمان ونما سازی و همچنین تعویض تجهیزات اداری و قفسههای فرسوده و مستهلک بخش عمده این تغییرات است.
نیکنام ادامه داد: همچنین در راستای ارتقا شاداب سازی و جذب مخاطب تابلوهایی به منظور ترویج فرهنگ کتابخوانی در دیوار کتابخانه نصب شده است و در آینده نزدیک در جوار این کتابخانه شاهد افتتاح اولین گذر کتاب کشور خواهیم بود.
وی افزود: انتقال کتابخانه «پیک فرهنگ» ویژه ایثارگران و معلولین از کتابخانه مرکزی پارک شهر به این کتابخانه نیز یکی از اقدامات از اقدامات انجام شده در بازسازی کتابخانه عمومی آیت الله طالقانی است.
رحمانی مسئول کتابخانه عمومی آیت الله طالقانی نیز با اشاره به قدمت خدمات رسانی توسط این کتابخانه گفت: این کتابخانه از کتابخانههای قدیمی نهاد است و حدود 50 سال در این منطقه به ارائه خدمات میپردازد. افراد زیادی در منطقه به این کتابخانه وابستهاند و امید است که این تغییرات، جذب بیشتر افراد به این مرکز فرهنگی را موجب شود.
گفتنی است در پایان این بازدید از مسئول و کتابداران کتابخانه عمومی آیت الله طالقانی به پاس همکاری صمیمانه در جهت بازسازی این کتابخانه با اهدای لوح و هدیه، تقدیر شد و مریم رحمانی مسئول کتابخانه عمومی طالقانی نیز به پاس همیاری و همدلی صادقانه مدیر کل و کارکنان ستاد اداره کل به رسم یادبود هدایایی به آنها تقدیم کرد.
کتابخانه عمومی آیت الله طالقانی واقع در خیابان دماوند، خیابان شهید منتظری، دومین کتابخانه قدیمی و پر رفت و آمد شهر تهران است. این کتابخانه نزدیک به 50 سال قدمت دارد و در حال حاضر نزدیک به یک هزار و نهصد و شصت و نه نفر عضو از اهالی منطقه از خدمات کتابخانهای آن استفاده میکنند. |
|
↧