Quantcast
Channel: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA) - آخرين عناوين :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 68071

تبریزی: نویسندگان بازاری جاعلان تاریخند/ جعل خاطرات خاندان پهلوی از مصادیق فعل حرام است

$
0
0
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران درباره کتابسازی‌هایی که امروزه درباره دوران پهلوی و تاریخ معاصر ایران صورت می‌گیرد معتقد است در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی 6 گروه در حال جعل و تحریف تاریخ معاصر ایران هستند. وی بر این باور است کسانی‌ که خاطراتی را منسوب به دربار پهلوی (از جمله مادر و خواهر شاه) به چاپ می‌رسانند، دخالت در احوال شخصیه این افراد می‌کنند و این مطالب نه تنها ارزش تاریخ‌نگاری ندارند بلکه این دخالت‌ها فعلی حرام است. مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید. آقای تبریزی به نظر می‌رسد در دهه‌های اخیر شاهد موجی از تحریفات تاریخی در قالب کتابسازی‌های مختلف هستیم. نظر شما در این‌باره چیست؟  به طور کلی اگر بخواهیم به بررسی تاریخ‌نگاری معاصر ایران بعد از انقلاب بپردازیم، ابتدا باید به جریان‌شناسی تاریخ‌نگاری اشاره‌ کنیم. ما بعد از پیروزی انقلاب، شاهد 9 جریان تاریخ‌نگاری در ایران هستیم که بخشی از آن در خارج از کشور در جریان است. نخستین جریان، «چپ مارکسیستی» است؛ چه در شکل کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور و چه به صورت مستقل از سوی نویسندگان کمونیستی با جهان‌بینی مارکسیستی. دومین جریان، جریان «ناسیونالیستی» (ملی گرایانه) که مبتنی بر ایدئولوژی، نگرش و بینش دموکراسی سوسیالیست غربی است. سومین جریان، تاریخ‌نگاری «سلطنت‌طلبان» است که در خارج از کشور و اغلب از سوی موسسه مطالعات ایرانی و مرکز تحقیقات زنان ایرانی (مثلا مجله ایران‌نامه) صورت می‌گیرد و طیف قابل توجهی از پناهندگان به اروپا و آمریکا خاصه انگلیس و فرانسه را شامل می‌شوند (چه به صورت فعالیت در تالیف کتاب، مجله، روزنامه ... یا حتی رادیو و تلویزیون). اگرچه طی 5 یا 6 سال اخیر افول قابل ملاحظه‌ای کرده است. مرکز «تاریخ شفاهی یهود»، چهارمین جریان تاریخ‌نگاری خارج از کشور است که به مدیریت «هما سرشار» در آمریکا است. وی اگر چه از سلطنت‌طلب‌های قدیمی است اما دارای هویتی ایرانی ـ اسرائیلی است و با نگرشی «صهیونیستی» تاریخ معاصر ایران را به نگارش درمی‌آورد. پنجمین جریان، مرکز «تاریخ‌نگاری قاجار» است که بر اساس اسناد به منابع تاریخ‌نگاری (از جمله درباره پادشاهان، دوله‌ها و سلطنه‌های قاجاری) می‌پردازند.  «دایرة‌المعارف ایرانیکا» از سوی دانشگاه برکلی که با ریاست احسان یارشاطر اداره می‌شود ششمین جریان است که وابسته به تشکیلات بهاییت است و به تاریخ‌نگاری می‌پردازند که از جمله فعالان آن حسین امانت (عضو تشکیلات بهاییت) است. «دانشگاه کمبریج انگلیس» (که با اهداف استعماری از سال 1336 تا به حال فعالیت آن ادامه دارد) و از جمله مراکز تحریف تاریخ است و «پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد» به ریاست حبیب لاجوردی که در منزه کردن و تطهیر رجال پهلوی کتاب‌هایی را به چاپ می‌رسانند، (اگرچه متن کتاب‌ها این شک و ظن را قوی می‌کند که محتملا بخشی از خاطرات چاپ نمی‌شوند اما آنچه مسلم است برای تبرئه آمریکا به‌ویژه غرب و رجال عصر پهلوی و رژیم پهلوی عموما است)، به ترتیب هفتمین و هشتمین جریان تاریخ‌نگاری معاصر ایران را تشکیل می‌دهند.  «تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی» که بعد از پیروزی انقلاب شروع شده است نهمین جریان تاریخ‌نگاری معاصر ایران را تشکیل می‌دهند که ویژگی‌های آن دسترسی کامل به آرشیو اسناد و منابع قوی است که نمونه‌ای از فعالیت‌های آن، انتشار 280 عنوان کتاب اسنادی از پرونده‌های ساواک است. در این اسناد اطلاعاتی-امنیتی نه تنها ماهیت رژیم پهلوی، وابستگی رجال پهلوی به غرب و روند گسترش انقلاب اسلامی را نشان می‌دهد که به مخاطب بینش و نگرش در شناخت سلطه غرب و عوامل آن هم می‌آموزاند. «گسترش‌ دادن تاریخ شفاهی در طی دو دهه واپسین» و «استقلال نویسندگان و مورخان» آن از وابستگی به فرد و یا مکاتب چپ و راست (خصوصا از اهداف و روش‌های تاریخ‌‌نگاری و تاریخ‌نگری غرب) دیگر ویژگی‌های این نوع تاریخ‌نگاری است.  شما به جریانات تاریخ‌نگاری معاصر ایران در طی این سال‌ها اشاره کردید. لطفا نمونه‌ای از تحریفات تاریخی را که از سوی این گروه‌ها صورت گرفته است بیان کنید؟  اگر بخواهیم به نمونه‌ای از تحریفات تاریخی که از سوی این جریانات تاریخ‌نگاری که به آن اشاره شد بپردازیم می‌توان به تحریفات افرادی چون عباس میلانی، یرواند آبراهامیان، مهرزاد بروجردی، مصطفی الموتی، همایون کاتوزیان و... اشاره کرد. به عنوان نمونه، عباس میلانی در کتابی تحت عنوان «معمای هویدا» سعی در منزه کردن چهره امیرعباس هویدا دارد و می‌کوشد از هویدا چهره‌ای تکنوکرات و مبرا از هرگونه وابستگی به تشکیلات بهایی بسازد. مضاف بر اینکه وی در هیچ جای کتاب خود از دو جلد اثری که در ایران درباره اسناد پرونده هویدا براساس پرونده کلاسه ساواک منتشر شده، استفاده نکرده است یا فرد دیگری به نام همایون کاتوزیان که در کتاب‌هایش تمام واقعیت‌های مربوط به قرارداد 1933 و  قرارداد دارسی را تحریف و همچنین انگلیس و رضاخان و تقی‌زاده را تبرئه می‌کند و در هیچ یک از آن‌ها به اسناد موثقی اشاره نکرده است.  مورخانی دیگر چون یرواند آبراهامیان و یا گراهام فولر و ریچارد کاتم نیز افرادی هدایت‌ شده هستند که با اینکه ادعا می‌کنند که به اسناد آمریکا و انگلیس در نوشته‌هایشان تکیه دارند، در کتاب‌هایشان بدون آنکه این اسناد را منتشر کنند و متن سندها را در اختیار پژوهشگران و مخاطبان کتاب قرار دهند، به جعل تاریخ می‌پردازند. همچنین جالب توجه است که عباس میلانی در جدیدترین کتاب خود با عنوان «نگاهی به شاه» سعی کرده است واقعیت‌های ساواک و دخالت‌های شاه، موضوع مهم تصویب کاپیتولاسیون، کودتای انگلیسی- آمریکایی 28 مرداد 1332، وابستگی‌های شاه به بیگانگان را وارونه جلوه دهد و از شاه چهره‌ای مذهبی ترسیم و به تبرئه دخالت‌های آمریکا و انگلیس در ایران بپردازد.  نکته‌ قابل توجه این است که اخیرا تبلیغات گسترده‌ای هم از سوی انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها و دلالان آنها مطرح می‌شود که اسناد بسیاری را از وزارت امور خارجه امریکا و انگلیس در اختیار دارند و آنها را آزاد کرده‌اند. این القایی است غلط. اولا باید بدانیم که نه آمریکا و نه انگلیس اسناد مهم اطلاعاتی‌اش را منتشر نمی‌کند و صرف چهار یا پنج سند نمی‌توان تمام دخالت‌های آمریکا و انگلیس و توطئه‌هایشان و برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و دراز مدت در غارت، دخالت، خیانت و جنایت غرب را نادیده گرفت و یا در تحقیقی که ایرج افشار چندی پیش درباره میرزا کوچک‌خان جنگلی انجام داد، ادعا شده که طبق اسناد، میرزا کوچک خان با انگلیسی‌ها ارتباط داشته است. اما صرف یک سند جعلی که انگلیس برای خدشه‌دار کردن یک چهره انقلابی و ضد استعمار ارائه می‌دهد، نمی‌شود تمام فعالیت‌های مبارزه‌طلبانه میرزا کوچک‌خان را نادیده گرفت. در اینجاست که دقت مورخ در بررسی این اسناد و دادن داده‌ها و اطلاعات موثق کارساز می‌شود. نقد سند، نقد تولیدکننده سند، نقد نویسنده و ... جزو وظایف مورخ و پژوهشگر است.  با وجود این اسناد و مدارک، مورخ چه وظایفی دارد؟  نخستین ویژگی مورخ این است که سندشناس خوبی باشد. به نحوی که اصالت سندها را تشخیص دهد و بداند که تولیدکننده این اسناد کیست و نوع استفاده از اسناد را باید با منابع دیگر انطباق دهد. تشخیص مروجان سند و استفاده‌کنندگان آن‌ها از دیگر ویژگی‌‌ها مورخ است. خصوصا شگردهای استعمار و عوامل آن را در تحریف تاریخ نباید نادیده گرفت به‌ویژه که ما در این عرصه سابقه 200 ساله داریم. از سوی دیگر، مورخ باید در تاریخ‌نویسی در سه مرحله حرکت کند. یک، «تاریخ روایی» بدین معنی که راوی باید صادق و سلیم باشد و اقوال و نقل قول‌های افراد را مستند و بدون کم و کاستی مطرح کند. در غیر این صورت، خلاف اخلاق و تقوای علمی است. دو، «تاریخ‌نگاری تحلیلی» که تحلیلی براساس روایت‌ها، خاطرات و اسناد تاریخی صورت می‌گیرد. مورخ در این مرحله براساس مطالعات، مشاهدات و دریافت‌های خود به تحلیل تاریخ می‌پردازد. سوم، که مرحله عالی تاریخ‌نگاری را شامل می‌شود، «فلسفه تاریخ» و پاسخ به چرایی و چگونگی به وجود آمدن وقایع و حوادث تاریخی است و بر پایه دو تاریخ‌نگاری قبلی است. در این مراحل مورخ نباید تحت تاثیر جوسازی، جریان‌سازی، افراط و تفریط استعمار غرب خصوصا آمریکا و انگلیس و عوامل آنها (که به عنوان تاریخ‌نگاران متخصص در رشته شرق‌شناسی و ایران‌شناسی، آثاری را خلاف حقیقت و واقعیت منتشر می‌کنند) یا عوامل غربی (چه آن کسانی که شیدا و شیفته فرهنگ غربی هستند یا کسانی که نوعی وابستگی مرئی و نامرئی دارند) قرار گیرد.  اگر بخواهیم به جریانی که در داخل کشور به کتابسازی می‌پردازند، تمرکز بیشتری داشته باشیم، توضیحات شما در این مورد چیست؟  در داخل ایران بعد از انقلاب، شاهد به میدان آمدن 6 دسته جاعلان تاریخ هستیم. یک «روزنامه‌نگاران دهه 20 تا 50» که پیش از این در روزنامه‌های خود مقالاتی با مبانی شاهنشاهی و ناسیونالیستی و ماتریالیستی می‌نوشتند که اینها بعد از انقلاب به تاریخ‌نگاری پرداختند و اطلاعات غلطی را منتشر می‌کنند؛ چه آگاهانه برای تبرئه گذشته خود یا واقعا تفکر و نگرش آنها این‌گونه است. دوم «روزنامه‌نگاران سیاسی معاصر» که وارد تاریخ‌نگاری شدند و با نگاهی سیاسی، جناحی، گروهی و حزبی به تحلیل و نقد تاریخ می‌پردازند و این را در آثار جریانات مارکسیستی، ناسیونالیستی به وضوح می‌توان دید. سوم «محیط‌های دانشگاهی» که متاسفانه از تاریخ معاصر هیچ آگاهی ندارند یا نمی‌خواهند داشته باشند و باوجود 96 رشته دانشگاهی هیچ گامی برای رشد و توسعه و تعالی تاریخ معاصر انجام نداده‌اند. چنانکه می‌بینید در این دانشگاه‌ها نه مراکزی تحت عنوان آمریکاشناسی، اسرائیل‌شناسی و استعمارشناسی وجود دارد و نه مرکزی که بخواهند بر این موضوعات فعالیت‌هایی انجام دهند و گاهی نوشته‌ها و دروسی که عمدا ارائه می‌شود، کپی از آثار غربی‌ها و یا جریان غربگرایان است. البته آنچه اشاره شد جوّ غالب است. افراد متعهد، ‌مسوول و صاحب‌نظری هم وجود دارند اما امکان و موقعیت کار به آنها داده نمی‌شود.  چهارم جریان جاعلان تاریخ «نویسندگانی که صرفا اهل توصیف‌اند» و در کتاب‌هایشان به سند و منابع موثق هیچ استنادی نمی‌کنند. این نوع کتاب‌هایی که از سوی این نویسندگان منتشر می‌شود اگرچه از لحاظ زیبایی‌شناسی کتاب‌های جذابی هستند اما خالی هستند از هرگونه محتوای قوی و سندی (محتوای غیر مستند و بعضا خلاف واقعیت و حقیقت حجم کار این دسته را وسیع و گسترده و در طی سه دهه واپسین آثار بسیاری از آنها منتشر شده است). پنجم تاریخ‌سازان بعد از انقلاب، «نویسندگان بازاری» هستند که تنها به منافع مادی، شهرت و تفاخر می‌اندیشند و کتاب می‌نویسند؛ افرادی هدفدار با گرایش‌هایی به سمت رژیم پهلوی و یا فرصت‌طلبانی هستند که از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند و با تشخیص تشنگی مردم به دانستن تاریخ معاصر، خصوصا دوران پهلوی و شناخت وضعیت و عملکرد و احوال رجال و خاندان پهلوی، کتاب‌هایی را با عناوین خاطرات فرح دیبا، مادر شاه، اشرف پهلوی، خاندان حکومت‌گران از مشروطه تا انقلاب اسلامی یا برخی رجال دیگر که برای عامه مردم جذاب است به نگارش درمی‌آورند.   در اینجا باید گفت که این‌گونه کتاب‌ها که صرفا به احوال شخصیه این افراد می‌پردازد، از نظر شرعی هم حرام است (از نظر اسلام حریم و حرمت خصوصی افراد باید مصون از تعرض باشد) چنانکه وقتی فردی نزد امام خمینی(ره) در هنگام تبعیدی ایشان در فرانسه آمد و علیه فرح پهلوی و افشاگری و بیان مطالبی را به عرض ایشان پرداخت امام پاسخ دادند شما چه کار به عیال مردم دارید؟ ما باید مطالبی از تاریخ را به اطلاع عموم دهیم که آگاهی‌بخش و به رشد و تعالی مردم کمک کند و باعث عبرت‌گیری، پندآموزی، انتقال تجربه و ارائه بینش و نگرش باشد.  ششمین دسته از جاعلان تاریخ بعد از انقلاب، «جریان‌سازان تاریخ‌اند» و در تاریخ مطالبی را مطرح می‌کردند که یا وجود ندارد یا تحریف است و یا نیمی از واقعیت. مثلا برخی از این تاریخ‌نگاران ادعا می‌کنند که در 28 مرداد، کودتایی رخ نداده و یا از قبیل اینکه رضاخان و محمدرضا مستقل بوده‌اند و رجال پهلوی تحصیلکرده و دارای تخصص بودند. حزب توده وابسته به اتحاد جماهیر شوروی نبود. فرقه دموکرات آذربایجان به دستور استالین روی کار نیامد و به تعطیل‌شدن آن به دستور وی نبود. سیدضیاءالدین طباطبایی وابسته به استعمار انگلیس نبود. دکتر علی امینی فردی مستقل و ملی بود و صدها تحریف و وارونه‌جلوه دادن حقایق و واقعیات. درباره قاسم تبریزی: قاسم تبریزی، عضو شورای پژوهشی موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و عضو شورای فصلنامه مطالعات تاریخی و پژوهشگر تاریخ معاصر به‌شمار می‌رود که مقاله‌های بسیاری در این حوزه دارد. مقاله‌های «صاحب‌نظری که درد دین داشت»، «مطهری و تبیین اندیشه اسلامی» و پژوهش‌هایی در حوزه نهضت جنگل، استعمار انگلیس و تاریخ انقلاب اسلامی برخی آثار وی است. * در این باره بخوانید: رضا مرادی غیاث‌آبادی: تمایلات فاشیستی و آریاگرایی در کتابسازی‌های تاریخ باستان مشهود است شروین وکیلی: کتابسازی‌های تاریخ باستان بخشی از شارلاتانیسمِ دوران ماست عسکر بهرامی: پژوهش صورت گیرد کتابسازی رنگ می‌بازد/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است داریوش احمدی: بیشترین شمار کتابسازی‌ها به تاریخ ایران باستان اختصاص دارد کلثوم غضنفری: بزرگنمایی یا تخریب شخصیت‌های تاریخ باستانی ایران به کتابسازی منجر می‌شود اصغر محمودآبادی: تاریخ محل داستان‌سرایی‌ و کتابسازی‌ نیست/ اغلب نویسندگان غربی از منابع تاریخی نادرست سیراب می‌شوند محمدتقی ایمان‌پور: اعمال دیدگاه‌های سیاسی از دلایل کتابسازی و تاریخ‌نگاری غیر علمی است محمود جعفری‌دهقی: «کتابسازی» نوعی بیماری فرهنگی است/ بزرگنمایی پادشاهان باستان مختص به ایران نیست بهمن نامورمطلق: نقد، نقش مهمی در پالایش کتاب دارد/ آمیخته شدن مطالعات اسطوره‌ای با کتابسازی مهرداد ملک‌زاده: بازار کتاب تاریخ باستان جولانگاه کتابسازها شده است/ کتابسازهای نسل جدید مثل میکروب‌ها خود را ارتقا داده‌اند! ناصر صدقی: کتابسازی در تاریخ میانه ایران نیز رواج داشت/ نفرینی که گذشتگان برای انتحال آثارشان می‌کردند علی عادلفر: هیچ دوره‌ تاریخی مصون از کتابسازی نیست/ آتش سردی که به فرهنگ حمله‌ور می‌شود بنفشه حجازی: سرقت محتوا بیشتر از کتابسازی ما را تهدید می‌کند/ 30 سال کتابسازی کرده‌ام! سید صادق سجادی: دانشگاه‌ها از بزرگترین مقصران کتابسازی هستند/ کتابسازها و اشتباهات تاریخی کتابسازی؛ ظاهری گول‌زنک و باطنی معیوب/ یادداشت مهرداد ملک‌زاده اکبر ایرانی: نقد جدی، موثرترین راهکار کنترل کتابسازی است/ در دولت نهم و دهم کتابسازی گسترش یافت محمود دلفانی: «نبود روش‌شناسی» در تاریخ‌نگاری ریشه کتابسازی‌ است/ اندیشه‌سوزی با کتابسازی

Viewing all articles
Browse latest Browse all 68071

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>