به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین (ع)» به عنوان ششمین نشست «صبح کتاب خیمه»، پیشازظهر امروز (13 مرداد 1394) با حضور محمدرضا سنگری و محمد اسفندیاری در محل بنیاد دعبل خزاعی برگزار شد.
نقد یکی از پرشمارگانترینها
سنگری در این نشست گفت: کتاب «پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین (ع)» جزو پرشمارگانترین کتابهای عاشورایی دوران ماست و کمتر اثری در دورهای کوتاه به این تعداد چاپ رسیده است. دکتر شهیدی در آغاز هر بخش جملهای از امام حسین (ع) یا نهجالبلاغه را گنجانده است. این نویسنده کتاب را در 30 فصل تألیف کرده و آن را با نثری سلیس و روان در اختیار مخاطب قرار داده است.
وی با اشاره به نکاتی که مرحوم شهیدی در مقدمه کتاب خود به آنها پرداخته است، گفت: بنا به گفته خود مرحوم شهیدی دغدغه نوشتن این کتاب محصول 50 سال مطالعه وی در عرصه نهضت عاشوراست. او کتاب را در 60 سالگی نوشته و بخشی از آن نیز در یکی از روزنامههای عصر تهران منتشر شده است. بنا به نوشته خود دکتر شهیدی، وی نظر نویسندگان مختلف را درباره نهضت عاشورا از نظر گذرانده و اعتقاد دارد تاریخ را نه به شکل تاریخنگاران بلکه با نگاه دیگری کاویده است. شهیدی اعتقاد دارد که در کتاب خود نگاهی جامعهشناسانه و مردمشناسانه به وقایع عاشورا داشته و سعی کرده پیرایههای حادثه عاشورا را از آن بزداید.
سنگری افزود: مرحوم شهیدی در این کتاب تاریخ را با شرایط اقتصادی و اجتماعی سنجیده و مدعی است در نوشتن این کتاب دین و مذهب خود را نادیده گرفته و سعی کرده است از این مجرا اثری تحلیلی ارائه کند. وی کتاب خود را بر پایه سؤالی مهم نگاشته است با این عنوان که «چرا بعد از 50 سال از وفات پیامبر واقعه عاشورا اتفاق افتاد؟» نویسنده فصل 13 کتاب خود را به ارائه خلاصهای از مباحث یادشده در کتاب اختصاص داده است تا خواننده با ذهنیتی حاضر، ادامه کتاب را مطالعه کند.
این پژوهشگر با بیان این که، کتاب حاضر یکی از بهترین پژوهشها با موضوع نهضت عاشوراست، اظهار کرد: سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که نویسنده با کدام رویکرد به تحلیل و بررسی موضوع عاشورا پرداخته است؛ که متاسفانه این تحلیل چندان مشهود نیست. اگر وی با دیدگاه جامعهشناسانه به این موضوع نگاه کرده است، باید سه رویکرد را برای آن در نظر میگرفت. رویکرد نخست، رویکرد «وبری» است که در آن ذهنیتها تحلیل میشوند و عبارت «ذهنیت کنشگرا» به آن اطلاق میشود. رویکرد دوم، رویکرد «دورکیم» است که مبتنی بر ساختارهاست. دیدگاه سوم رویکردی تلفیقی است که در آن متفکرانی مانند گیدنز ساختار و کنش را با هم ترکیب میکنند. آن چه در این کتاب دیده میشود این است که نوعی سرگردانی برای انتخاب رویکرد در کتاب وجود دارد.
سنگری ادامه داد: درباره سؤال مرحوم دکتر شهیدی در این کتاب که چرا بعد از 50 سال از وفات حضرت محمد(ص) فرزند پیامبر شهید شد، واقعیت این است که این اتفاق بیسابقه نیست در قرآن نیز به نظایر آن اشاره شده و پاسخهای دکتر شهیدی به این سؤال نیز سازماندهی نشده و کلی است. در واقع وی از تحلیل پاسخهای خود مغفول مانده است. به اعتقاد من در حوزه رخدادهای انسانی باید به دنبال یک علت باشیم و عوامل پنهان را به دست بیاوریم.
وی توضیح داد: به گمان من دو دسته عناصر و عوامل در پیدایش نهضت عاشورا دخیل هستند. دسته اول ریشههای بینشی و اعتقادی مردم است و دسته دوم عناصر گرایشی و منشی افراد را تشکیل میدهند؛ که استاد شهیدی نیز برخی از آنها را مطرح کرده است و از آن میان میتوان به عنصر ترس، تزویر و تطمیع اشاره کرد.
سنگری نقد این کتاب را با ذکر این مورد به پایان برد که مرحوم شهیدی در برخی از صفحات کتاب، اقوال معمولی و گاه خرافی را پذیرفته و آنها را در اختیار خوانندگان قرار داده است.
پرسش شهیدی؛ مهمترین سؤال از تاریخ صدر اسلام تا کنون
اسفندیاری، دیگر سخنران نشست نقد و بررسی کتاب «پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین (ع)» بود. وی با اشاره به این که مرحوم دکتر شهیدی از چهرههای برجسته علمی روزگار ماست، گفت: اثر حاضر یکی از پرخوانندهترین کتابهای دکتر شهیدی است. مرحوم استاد در این کتاب سؤالی بنیادین را مطرح کرده و سپس روش تحقیق خود برای پاسخ به این سوال را برای خوانندگان شرح داده است. سؤال مرحوم شهیدی این است که پس از گذشت 50 سال از درگذشت یک پیامبر، چگونه فرزند آن پیامبر شهید میشود. طرح این سؤال از سوی دکتر شهیدی برای خوانندگان کافی است تا اهالی فکر و اندیشه درباره آن تفکر کنند. به عبارتی، این سؤال دارای چنان ظرفیتی است که بدون پاسخ از سوی این استاد نیز منبعی برای اندیشیدن به شمار میآید.
این پژوهشگر حوزه دین با بیان این که مورخان، اغلب درباره شهادت امام حسین (ع) پس از 50 سال از وفات پیامبر (ص)، به صورت اخباری عمل کردهاند، گفت: تاریخنگاران ما اغلب نقالانی بودند که بیشتر، وقایع تاریخی را گزارش میدادند و تاریخ تحلیلی در میان آنها رواج نداشت. دو سوال مهم که از تاریخ صدر اسلام تا به امروز مطرح شدهاند، یکی همین سؤال مرحوم شهیدی است و دیگر این که «چرا پس از یکصد روز از واقعه غدیر، ماجرای «سقیفه» رخ داد؟»
وی افزود: روش تحقیقات تاریخی در پاسخ به سؤالات و تحلیل وقایع، امری مهم و بنیادی است. خود دکتر شهیدی اعتقاد دارد برای تألیف این کتاب قصد تبلیغ مذهب نداشته و حتی دین و اعتقادات خود را نادیده گرفته است. تا اینجا میتوان ادله مرحوم شهیدی را پذیرفت اما وی برای پاسخ به سؤال، راهی دور را انتخاب کرده و پاسخهای کلی به سؤالها داده است.
اسفندیاری افزود: شهیدی سه پاسخ به پرسش خود داده است که اولی آنها عبارت است از این که عرب به جهالت دینی خود بازگشت و برادری اسلامی را فراموش کرد؛ که این پاسخ بسیار کلی است. پاسخ دوم مرحوم شهیدی به سوال طرحشده در ابتدای کتاب این است که جامعه دچار بیماری تکاثر شد و فرزند پیامبر نیز در پی این تکاثر شهید شد. پاسخ سوم آن است که رقابت بنیامیه، بنیهاشم و کینه فرزندان بنیامیه باعث شهادت امام حسین (ع) شد؛ که البته مرحوم شهیدی تأکیدی بسیار بر این پاسخ دارد.
وی با اشاره به این که من نیز پاسخی برای سؤال مرحوم شهیدی پیدا کردم، گفت: کمی به قبل برمیگردیم. اسلامی که معاویه ترویج کرد چه نوع اسلامی بود؟ معاویه 22 سال استاندار خودمختار منطقه شامات و 20 سال نیز حاکم جهان اسلام بود. در کل، معاویه 42 سال حکومت داشت و در این مدت اسلام امویان را تبلیغ کرد، با امیرالمؤمنین (ع) جنگید، مالک اشتر را به قتل رساند، مردم را کشت و اموالشان را به غارت برد و حتی نمازجمعه را روز چهارشنبه ادا کرد. در کل در این مدت، به تبلیغ اسلام اموی به شکل مطلوب پرداخت و لزوم اطاعت از حاکم را در میان مردم نهادینه ساخت. به اعتقاد من پاسخ به سؤال مطرحشده از سوی مرحوم شهیدی در یک جمله است و آن اینکه دلیل شهادت امام حسین (ع) پس از 50 سال از وفات پیامبر، «نظریه اطاعت از حاکم و لزوم جماعت» بود که از سوی معاویه طرح و در بین مردم نهادینه شد.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به نشانی زیر مراجعه کنید: