خبرگزاری کتاب ایران – فتحالله فروغی: «اگر جایی به وجود کتاب کمک درسی و کار و تمرین نیاز باشد، در مورد دانشآموزانی است که پایینتر از سطح میانگین قرار دارند؛ در این صورت طبعاً تبلیغ یک کتاب در سطح گسترده و تولید آن در سطح انبوه منطقی نیست. تبلیغات سطحی و کممحتوا تولید انبوه برخی کتابها، هزینههای گزاف تبلیغاتی بهخصوص از صدا و سیما که نرخ بسیار بالایی دارد و نهایتاً به خریدار و مخاطب تحمیل میشود و وجود فضایی که میخواهد به هر قیمتی مخاطب را مشتری کالای خود کند، نشان از انحراف در این زمینه دارد و ...»
آنچه در سطور بالا ارائه شده، قسمتی از مطالبی است که دبیر یازدهمین جشنواره کتابهای آموزشی و تربیتی رشد مطرح کرده است. وی بعد از طرح موضوع «کتابهای آموزشی موضوع جدیدی نیست» و چند موضوع مرتبط دیگر به مخاطبشناسی اینگونه رسانههای آموزشی پرداخته است.
بنده به لحاظ اهمیت موضوع، علاقهمندان را به نشریه رشد جوانه شماره 46 ارجاع میدهم و به عنوان ناشری که با الفبای این موضوع آشناست، حاصل سالها تجربه شخصی خود را درباره کتابهای مناسب برای دانشآموزان کشور مینویسم. باشد که انشاءالله نکات مطرح شده، مورد استفاده قرار گیرد.
1_ قطعاً برای تمایز هر نوع محصول و تفاوت آن با محصولی دیگر، ملاکهایی لازم است و صد البته برای تمایز کتابهای آموزشی و تربیتی مناسب از تولیدات دیگر که با اهداف و رویکردهای آموزشی ارتباط چندانی ندارند، شاخصههایی وجود دارد و بر همان اساس نیز در دبیرخانه این نوع آثار مورد قضاوت و داوری قرار میگیرد. اما اگر در حوزه داوریها نقطه ضعفی وجود نداشته باشد و ملاکها و معیارها هم بهجا و متناسب با نیازهای جامعه تعریف شده باشند، پس چگونه است که هنوز خیل بسیاری از کتابهای غیراستاندارد مورد مصرف و استفاده جامعه آموزشی کشور قرار میگیرد؟ آیا میتوان نتیجه گرفت که شاید اینگونه استانداردها با مقتضیات جامعه آموزشی کشورمان سازگاری ندارد؟ و یا اینکه گره کار جای دیگری است و عوامل دیگری اثربخشی دارند؟
2 _ اگر آنچه را که نوشته شد ـ یعنی تحمیل کتابهای غیرهمسو با برنامههای درسی به مخاطب ـ مورد قبول باشد، این پرسش مطرح است که بازار مصر این نوع آثار را چه کسانی رونق میبخشند و تولیدکنندگان آن از چه ابزارهایی بهره میگیرند؟ نگاهی به وضعیت آموزشی در مدارس ما حاکی از آن است که در دوره ابتدایی و تا حدی در دوره اول متوسطه (دوره راهنمایی سابق) دانشآموزان و خانوادههای آنها به انتخاب معلمان وابسته هستند و هر نوع کتابی را که معلمان بخواهند و توصیه کنند، برای فرزندانشان تهیه خواهند کرد. هر چند این انتخاب به عواملی از جمله توان آموزشی معلمان، محدوده و جغرافیای آموزشی، ماده درسی و محتوای کتاب درسی و نیز سطح سواد دانشآموزان بستگی دارد. اما پیداست که در کنار این عوامل، باید به جنبههای دیگری نیز تأمل داشت و آنها را مورد بررسی قرار داد.
3 _ اگرچه سالها از فعالیت دبیرخانه سامانبخشی کتابهای آموزشی ـ تربیتی رشد میگذرد و ما شاهد فعالیتهای مفید این دبیرخانه بودیم، اما ناشران کشور که در زمره مخاطبان این دبیرخانه هستند، چشمانتظارند تا از طریق نتایج حاصل از یک تحقیق و پژوهش جامع از میزان اثربخشی این فعالیت آگاهی یابند و از نقاط قوت و ضعف آن باخبر شوند. آنچه اکنون پس از برگزاری ده دوره میتوانم اشاره کنم این است که کتابهای منتخب جشنواره از استقبال خوبی در جامعه آموزشی برخوردار نیستند و جشنواره موفق نشده است بستر مناسب برای حضور این نوع آثار را در واحدهای آموزشی فراهم کند. پیشنهاد من دراین باره، تجهیز کتابخانههای مدارس با این نوع آثار است. همچنین پیشنهاد میکنم در مدارس سلسله کلاسهای آموزشی برای معلمان برگزار شود و آنها را نسبت به اهمیت استفاده از کتابهای برگزیده این جشنواره توجیه کرد.
4 _ فرایند تولید برنامهها و مواد و رسانههای درسی و تربیتی مندرج در برنامه درسی ملی در اصل 6/2/1/10 بیان می دارد «اصل نظارت: سیاستگذاری و نظارت در حوزه مواد رسانهها و مراکز یادگیری یک تکلیف حاکمیتی (دولتی) بوده و سایر شؤن (مانند توسعه، تولید، توزیع و اثربخشی) قابل واگذاری و برونسپاری است» به نظر اینجانب این بدان معناست که بهرهگیری از ظرفیت بخش غیردولتی جزو برنامههای اصولی و اساسی کشور قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد وقت آن باشد که دبیرخانه از این بستر قانونی و این ظرفیت موجود بهرهگیری کند و جهت ساماندهی حضور آثار مورد قبول خود از توانبخشی غیردولتی استفاده کند. این ظرفیت اکنون در نهادهای مدنی و صنفی وجود دارد. همچنانکه انتظار میرود اصل 6/2/2/8 که موضوع راهاندازی سامانه مدیریت مواد و رسانههاست، در دستور کار وزارت محترم آموزش و پرورش قرار گیرد.