خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از ای بی سی- «فاکنر» در آخرین حرفه غیر از نویسندگی خود به دلیل درآوردن هزینههای خانواده به عنوان کارمند شیفت شب کارخانه برق داشگاه میسیسیپی، نیمههای شب، چرخدستی گوشه اتاق را برگرداند و از آن به عنوان میز استفاده کرد تا داستان «گور به گور» را بنویسد. اما کجای ساختمان این اتفاق افتاد؟ آیا در اتاق اداری بود یا در ساختمان دانشگاه؟ یا در زیرزمین که لولههای ساختمان به هم وصل میشوند؟!
هیچکس نمیداند. فرصت زیادی هم برای قدم زدن در این ساختمان و کشف ماجرا وجود ندارد. چون دانشگاه قصد خراب کردن ساختمان را دارد.
«این بانر»، معمار این دانشگاه میگوید: «روسای دپارتمان به نگهداری و حفظ این ساختمان فکر کردند اما به نظر میآید قصد ندارند به آن عمل کنند. به جای آن فضایی از محوطه را برای یادبود این موضوع در نظر گرفتند.»
وی میافزاید: «این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است اما با خراب کردن آن ساختمانی که فاکنر یکی از کتابهای معروف خود را برای اولین بار در آن خلق کرد ویران میشود. این ساختمان تنها جایی است که اثری از فاکنر در آن دیده میشود.»
«گور به گور» یکی از بهترین داستانهای این نویسنده است. یکی از استادان مدرس آثار فاکنر در دپارتمان «اول میس» میگوید: «فاکنر تازه ازدواج کرده بود و دو فرزندخوانده داشت. برای تامین مخارج خانه به عنوان کارمند در اینجا و از ساعت 6 عصر تا 6 صبح مشغول به کار شد.»
در آن زمان انرژی برق برای همه فراهم نبود و زمانی که شهر به خواب فرو میرفت مسئولان شهر برق را قطع میکردند اما دانشگاه همیشه روشن بود. به همین دلیل فاکنر کاغذهایش را برمیداشت و به کارخانه میرفت.»
خود فاکنر میگوید: «برای خودم میز درست کردم و کنار دیوار اتاق ژنراتور مینشستم. صدای موتورخانه به گوشم میرسید. تا ساعت 4 صبح کاری نداشتم بنابراین از فرصتم برای نوشتن کتابم استفاده میکردم.»
فاکنر اولین صفحه را به تاریخ 29 اکتبر نگاشته و صفحه 107 و پایانی کتاب در تاریخ 11 دسامبر نوشته شده است. کتاب نماینده ادبیات قرن بیستم است و داستان سفر خستهکننده خانواده «باندرن» به «یوکناپاتافا» برای دفن کردن جسد مادر خانواده در موطن اجدادی است. شخصیتهای داستان هم از ساکنان میسیسیپی هستند. فاکنر در این داستان از 15 راوی جداگانه برای روایت داستانش بهره میبرد و با به کار بردن جریان سیال ذهن شهرتی بزرگ برای خود فراهم کرد.
ساختمان دانشگاه در طی این سالها بسیار تغییر کرده و بسیاری از در و پنجرهها جایگزین شدهاند. سقف ساختمان فلزی شده است طوری که اگر «ویلیام فاکنر» در این محیط قدم بگذارد محیط قدیمی کارش را تشخیص نمیدهد.
دانشگاه در سال 2010 از خراب کردن ساختمان منصرف شد اما بعید است این بار نیز چنین اتفاقی رخ دهد.
«ویلیام فاکنر» پس از فروش رمان «گور به گور» در ژانویه سال 1930 خانهای بزرگ خرید و برای نوشتن آثارش نیاز به برق دانشگاه نداشت.
در ایران «گور به گور» را «نجف دریابندری» ترجمه و نشر «چشمه» آن را به چاپ رسانده است.