کامران شرفشاهی، شاعر و نویسنده در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: مصدق چندان اهل جار و جنجال و موجسواریهای برخی شاعران هم دوره خود نبود و شاید یکی از علل آن که مردم او را کمتر میشناسند، همین نکته باشد.
وی افزود: تحصیل مصدق در رشته حقوق و اشتغال وی به وکالت موجب شده بود تا کمتر در جریانهای ادبی و انجمنها ورود پیدا کند. او اصولاً به لحاظ شخصیتی نیز اهل قیل و قال نبود و شخصیتی درونگرا داشت. گذشت زمان تا به امروز این واقعیت را به اثبات رسانده است که برخی شعرهای حمید مصدق خود را به زمانه ما رسانده و بعید نیست که در روزگاران آینده نام و شعر او همچنان به راه خود ادامه دهد و با مردم دیگر اعصار ارتباط برقرار کند.
شرفشاهي درباره ویژگیهای شعر مصدق توضیح داد: شعر «درآمد» شعری بر پایه احساس و عاطفه نیست. در این شعر اندیشه قوی شاعر و اندوه دلپذیر او از نابرابریهای جامعه که موجب جدایی انسانها میشود به نحو چشمگیری جلوهگر است و در واقع شاید یکی از عوامل توجه جامعه ما به این شعر، کوتاهی شاعران دیگر در پرداختن به آلام اجتماعی باشد. البته از مصدق شعرهای زیبای دیگری نیز به یادگار مانده است که در این شعرها نیز حضور عنصر اندیشه را میتوان مشاهده کرد و در بعد عاطفی شعرهای زیبایی نیز میتوان از مصدق معرفی کرد. مانند شعر معروف «وای باران باران».
شرفشاهی گفت: شعر «وای باران باران» در عین ایجاز از رنگآمیزی و عنصر عاطفه بسیار قوی برخوردار است. در مجموع میتوان گفت که مصدق شاعری است که باید آثار او را دوباره و چندباره مرور کرد و در هر بازخوانی به کشفهای تازه نائل آمد.
نمونهاي از مشهورترين اشعار اجتماعي حميد مصدق در پي ميآيد:
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
مجموعه اشعار حميد مصدق به شرح زير است:
درفش کاویان (۱۳۴۱)
آبی، خاکستری، سیاه (۱۳۴۳)
در رهگذار باد (۱۳۴۷)
دو منظومه؛ شامل آبی، خاکستری، سیاه - در رهگذار باد (۱۳۴۸)
از جداییها (۱۳۵۸)
سالهای صبوری (۱۳۶۹)
تا رهایی؛ شامل مجموعههای فوق (۱۳۶۹)
شیر سرخ (۱۳۷۶)