به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در همین زمینه، نشریه «دیلی تلگراف» در تازهترین بررسیهای خود بهترین کتابهای علمی انگلیسی زبان سال 2015 را معرفی کرده است.
«قبایل اعصاب» (Neurotribes) نوشته «استیو سیلبرمن» داستان انسان های دچار بیماری «اوتیسم» است؛ این کتاب آنچنان پرحرارت و با ریتمی مناسب نگاشته شده که جایزه کتابهای غیرداستانی «ساموئل جانسون» در سال 2015 را از آن خود کرد. «قبایل اعصاب» را شاید بتوان نخستین کتاب علمی دانست که اینگونه مخاطبان عادی را نیز به خود جلب کرد. بیشک علاقه ما به آگاهی پیدا کردن درباره «اوتیسم»، بر بینشی استوار است که در حقیقت میتواند فوائد اجتماعی را در خود نهفته داشته باشد. «سیلبرمن» در این کتاب به ما یادآوری میکند که یک انسان بزرگ جایی است در ژرفای خیال.
«هفت درسگفتار درباره فیزیک» نوشته «کارول روولی» در کمال شگفتی در ایتالیا به یک اثر پرفروش بدل شد. این نویسنده ایتالیایی در اثر به دیدگاههای «آلبرت اینشتین» میپردازد و میگوید که این دانشمند بیشتر عمر خود را برای رسیدن به پاس این پرسش صرف کرد: «انسان شبیه چه چیزی است؟» بنابه گفته «روولی» «اینشتین» پیش از ورود به دانشگاه «زوریخ» زمانی را به مطالعه تفکرات «کانت» درباره «یکپارچگی استعلایی» فضا و زمان اختصاص داده بود. دیدگاه «کانت» پنجره جدیدی را در دوران آغازین عصر رمانتیک علوم و هنر، درباره جایگاه انسان در کیهان بگشاید. فضا – زمان آنگونه که ما امروزه میدانیم، بستهای خالی نیست که چیزها در آن اتفاق میافتند بلکه، ارتباطی پویا در آن حکمفرماست.
از نظر «کانت» این بهمپیوستگی دریچهای است که انسانها از درون آن جهان را میبینند، در دستان «اینشتین» به زمینه جبرآلودی بدل میشود که با سرعت بخشیدن و یا آهسته کردن زمان حقیقت را شکل میدهد.
هر دو این فیلسوف و دانشمند دنیای جدیدی را معرفی میکنند که چیزی ثبات ندارد و هرچیزی با دیگری در ارتباط است. این نظرگاه در هرکسی ممکن است ایجاد سرگیجه کند؛ «راوولی» در پایان «هفت درسگفتار» این بحث را پیش میکشد که فیزیک خودآگاه هر انسان آخرین پرسش بزرگ بشریت است زیرا، هرچیز دیگری را شکل میدهد و قاببندی میکند.
خاطرات «ریچارد داوکینز» با عنوان «شمعی در تاریکی» دیگر کتاب غیرداستانی است که میگوید ذات و طبیعت برون غیرقابل شناخت است و نقش علم تنها ارائه دیدگاههایی است که بهترین توصیف از آن باشد. و او این پرسش را مطرح میکند که چرا دیدگاههای برخی بهتر از برخی دیگر است؟
این نویسنده در بهترین کتاب خود، «ژن خودخواهی» (1976) فرضیهها و یا «الگوهای رفتاری» را پیش میکشد که توصیف کننده دلیل جذاب بودن یک ایده هستند. او در کتاب جدید خود بیان میکند که خشم و حماقت میتوانند در برونریز یک دیدگاه نقش مهمی ایفا کنند (بهویژه وقتی به تندخویی خود اشاره میکند).
به روشنی مشخص است که الگوی رفتاری خشم بازگو کننده ژن خودخواهی «داوکینز» در سطح فرهنگی بروز میکند و نه ذاتی.
امسال همچنین کتابی پرسش دیگری را مطرح میکند: فرضیه علمی بهتر است یا فرضیه فرهنگی؟ گویا راهی برای دانستن آن وجود ندارد. «نیک لین» در کتاب خود با نام «پرسش حیاتی» به این بحث میپردازد که سیر تکاملی در تمامی کالبد یک موجود رخ میدهد و نه فقط در ژنها. مطالعات او درباره اینکه چگونه حیوانات انرژی مصرف میکنند این پرسش را در ذهن او ایجاد کرد که آیا زندگی انسانی با گذران عمر به دلیل تولید مثل تکامل پیدا میکند.
الهامبخش «لین» برای نوشتن این کتاب بیشتر برگرفته از یک مقاله کمتر شناخته شدهای به نام «زندگی چیست؟» (1941) به قلم «اروین شورودینگر»، فیزیکدان است. این مقاله همچنین در تحقیق «جیم الخلیلی» و «جانجو مکفادن» در زمینه زیستشناسی کوانتومی مورد بررسی قرار گرفت (زندگی در لبه). در این تحقیق نیز تمرکز از جز به کل است؛ از ژنها به سوی موجودات و محیط پیرامونی آن. این تحقیقات بهویژه با بررسی تبدیل یک بچه قورباغه به یک وزغ نشان میدهد که چگونه رویدادهای کوانتومی خیلی ساده میتوانند بر ارگانیسمها تاثیر بگذارد.
«13.8: تلاش برای یافتن عمر واقعی جهان و فرضیهای برای هرچیز» نوشته «جان گریبین» از دیگر کتابهای مطرح غیرداستانی سال 2015 میلادی است. «گریبین» در این اثر معتقد است که عمر جهان 13.8 میلیارد سال است.
با وجود این، در انتها این نویسنده این بحث را پیش میکشد که تمرکز بر زمان آغاز تاریخی ما را از تصویری گستردهتر درباره اینکه آیا «انفجار بزرگ نخستین» در یک ابدیت بیزمان رخ داده است یا نه، منحرف میکند. اگر ارائه تاریخی برای جهان غیرممکن باشد پس چگونه میتوانیم چیزی را که پیش از این خلقت مینامیدیم توصیف کنیم؟
«یک پرسش زیبا» نوشته برنده جایزه نوبل «فرانک ویلژک» و «انسانهای کیهانی» نوشته «جان هندز» است که هرکدام درباره یک موضوع اما از دیدگاه خود سخن میگویند.
«ویلژیک» بر این باور است که جهان بر اساس اصول زیبایی سازماندهی شده است و میگوید حتی اگر دیدگاهش اشتباه باشد، باز هم تصور قدرتمندی است که شهود ما را شکل میدهد.
در مقابل «هندز» از این هم فراتر میرود و میگوید که ذهن و ماده در یک همآوایی شکل گرفتهاند و روزی خودآگاهی انسان و جهان پرستاره دوباره در کالبد یک تمامیت کیهانی بروز خواهند کرد.
چنین دیدگاههایی یادآور نظرات هوادارن «هگل» در قرن 19 میلادی است و نکته شگفتانگیز هر دو آنها در این است این ایدهها یک بار دیکر در متن کیهانشناسی کوآنتومی امروزین آورده شدهاند.
گیاهشناسی از منظر دوران ویکتوریایی نیز همچون کیهانشناسی در کتابهای امسال نقش پررنگی داشتهاند. مطالعات گیاهان راهی را به دنیاهای جدید عجیب گشوده و از اسرار زندگی از طریق وراثت ژنتیکی مهر راز گشوده است.
«ریچارد میبی» چنین تجربه هیجانانگیزی را در کتاب «شادخانه گیاهان» آورده و «آندیا وولف» تصویری از بزرگترین گیاهشناس عصر ما «آلکساندر فون هامبولت» در کتاب «خلق طبیعت» ترسیم کرده است.
«هامبولت» یک آلمانی عصر رومانتیسیسم بود: از دوستان «گوته» و طرفداران «امانوئل کانت» و مورد اعتماد «شیلر». سفر حماسی او در سرتاسر آمریکای جنوبی از او یک چهره برجسته ساخت و شاهکار او با نام «گیتی» این ایده را پیش کشید که طبیعت به مثابه تمامیتی پرتکاپو و منظم است. این نگاه وی الهامبخش «چارلز داروین» شد و نسلی از رومانتیکهای آمریکایی چون «ادگار آلن پو» در آثار خود از دیدگاههای او پیروی میکردند.
این گیاهشناس همچون «اینشتین» روح تازهای بر کالبد نظر «کانت» درباره وحدت استعلایی دمید. و گویا ما همچنان در جهانی زندگی میکنیم که آنها ترسیم کردهاند؛ حتی اگر تعداد کمی از ما بدان آگاهی داشته باشیم.