به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کتاب «کمک به کودکان دارای اختلالات طیف در خود ماندگی» نوشته استفانی لاکشین، جنیفر گیلیس و ریموند رمانزیک با ترجمه مشترک باقر غباری بناب، فرزانه معتمدی شارک و ابوالفضل رشیدی احمدآبادی به همت نشر دانژه منتشر شده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب میخوانیم: «کودکان با طیف اختلال در خودماندگی نقصان بارزی در حوزههای ارتباطی، زبان بیانی، مهارتهای اجتماعی و رفتار سازشی از خود نشان میدهند (انجمن روانپزشکان آمریکا، 2013) والدین این کودکان به دلیل مشکلات آنها، فشار روانی بالایی را تجربه میکنند (موریس، 1993) برادران و خواهران آنها نیز استرس زیادی را تحمل میکنند (سیگل و ستین، 1994).
دانش و اطلاعات ناکافی در مورد کارکرد خانواده کودکان دارای اختلال طیف درخودماندگی باعث شده است که سازگاری این خانوادهها به کندی صورت بگیرد و گاهی فرایند سازگاری با تثبیت در مراحل اولیه مثل اجتناب از پذیرش واقعیت، احساس درماندگی، ناامیدی، ناباوری، غم و اندوه طولانی میشود. این امر موجب پیچیدگی مساله شده و ارتباطهای بین فردی مثل روابط والدین با فرزندان عادی آسیب میبیند. افزون بر کمبود دانش در زمینه کارکرد این خانوادهها، دانش نامنسجم در مورد ویژگیهای شناختی، عاطفی، رفتاری و اجتماعی کودک بهخصوص مدیریت رفتاری این کودکان، موجب افزایش استرس، فرسودگی و عدم کارایی والدین میشود، اعضای خانواده را تا حد درماندگی آموخته شده و استیصال پیش میبرد و بهطور کلی از رضایت زناشویی و زندگی میکاهد.»
به گفته مولفان این اثر، باورهای ناکارآمد در بسیاری از خانوادههای ایرانی که به حمایت بیش از اندازه تاکید میکنند و باور دارند که بهترین والدین آنانی هستند که تمام وسایل و امکانات رفاهی را برای فرزندان خود در حد امکان مهیا کنند، خود موجب بهوجود آمدن عدم تعادل گشته و ارتباط والدین و فرزندان را از حالت تعادل خارج کرده است. احساس گناه و ترحم در قبال کودک دارای اختلال طیف درخودماندگی به دامنه حمایتهای افراطی ناکارآمد افزوده است.
این امر موجب شده است که روانشناسان خانواده بهویژه روانشناسان خبره در حوزه کارکرد خانواده این کودکان به فکر تغییر نگرش خانوادهها بیفتند و روشهای کارآمدی را برای بالندگی خانواده کودکان دارای اختلال طیف درخودماندگی به آنها معرفی کند. آنها درصدد بودهاند که منابع موجود در خانواده کودکان دارای اختلال طیف درخودماندگی را شناسایی کرده و این منابع درونی خانواده را به منظور بهبود عملکرد خانواده و سلامت و ارتقای افراد آن فعال سازند. پژوهشگران حاضر در راستای غنیسازی خانوادهها یکی از بهترین منابع را که به روش ساده بهصورت کتابچه راهنما برای والدین نوشته شده بود انتخاب کرده و به ترجمه آن پرداختند.
نویسندگان کتاب حاضر از برجستهترین افراد در حوزه کار با کودکان استثنایی هستند و تجربیات بالینی طولانی مدت در کار با کودکان دارای اختلال طیف درخودماندگی دارند. این کتاب ضمن معرفی کودکان دارای اختلال طیف درخودماندگی به ملاکهای تشخیص این کودکان پرداخته و به ویژگیهای رفتار اجتماعی و ارتباطی، مشکلات توجه، سبکهای یادگیری و تأخیر شناختی، همچنین بسیاری از رفتارهای مشکلساز آنان از قبیل پرخاشگری، قشقرق راه انداختن، خودتحریکی، رفتارهای خودآزارانه آنان اشاره شده است. نویسندگان در این کتاب بیان کردهاند که چگونه این ویژگیها چالشهایی را برای خانوادهها ایجاد میکند و چگونه میتوان بر این چالشها غلبه کرد.
خواننده این کتاب به سیالی، روانی و استواری متن کتاب در ارائه مطالب علمی به زبان ساده پی میبرد. افزون بر این، یافتههای پژوهش با تجربیات بالینی در این کتاب در هم تنیده شده و تشکیل یک مجموعه انسجام یافته را دادهاند. هر کدام از فصول علاوه بر مقدمه آغازین که انتظارات خواننده را از متن آن فصل شکل میدهد، دارای جداول و کاربرگهای عملی است که برای درگیر کردن خوانندگان و بالا بردن انگیزه آنان طراحی شده است. نویسندگان سعی کردهاند که گفتمان دو طرفه بین خود و خواننده را حفظ کنند و به جای پرداختن به ارائه حقایق، اصول و روشها بهصورت یک طرفه، بیشتر به طرح مسائل بهصورت گفتمان و دیالوگ بپردازند.
اهداف اساسی نویسندگان حمایت از رفتارهای مناسب والدین، کمک به پرورش کودک با طیف اختلال درخودماندگی، ایجاد زندگی خانوادگی متوازن و شاد، آموزش خانواده به منظور کمک به استقلال و خودمختاری کودک، کمک به کودک برای شرکت فعالانه در فعالیتهای محله و اجتماع خود است. در راستای رسیدن به اهداف فوق نویسندگان به تدوین این کتاب در چهارده فصل پرداختهاند که هر فصل بعد اساسی را در آمادهسازی خانواده برای رفتار مؤثر با کودک را در بر میگیرند. در مقدمه کتاب ویژگیهای با طیف اختلال طیف درخودماندگی مورد بررسی قرار گرفته است، و مشکلات این کودکان در عملکرد اجتماعی و مهارتهای ارتباطی شرح داده شده است.
در فصلهای اول و دوم چالشهای زندگی با کودکی که دارای اختلال طیف درخودماندگی است مورد توجه قرار گرفته و نیازهای اساسی والدین و منابع اساسی استرسهای روانی برای والدین، راهبردهای اساسی مقابله با استرسها و عوامل تنیدگیزا برای خانواده کودکان با طیف درخودماندگی در این دو فصل بیان شده است. در فصل سوم و چهارم نویسندگان به ارتقای ارتباط بین اعضای خانواده و شناسایی نیازهای اعضای خانواده، اولویتبندی و سازماندهی آنها برای پاسخگویی به نیازهای تک تک اعضای خانواده پرداختهاند.
آموزش مهارتهای جدید برای هدایت کودک دارای اختلال طیف درخودماندگی در راستای استقلال فردی و کاهش میزان نظارت در طول روز از اهداف دیگری بوده که در فصلهای پنجم تا هشتم این کتاب به آن توجه ویژهای شده است. در این فصول به استفاده از روشهای رفتارگرایی در آموزش مهارتهای ارتباطی، افزایش استقلال و تعاملات اجتماعی کودکان تاکید شده است.
سه فصل بعدی بر افزایش خودمهارگری و مشارکت فعالانه در جامعه تاکید کردهاند. در فصل سیزدهم، روشهای مقابلهای مؤثر در شرایط اضطراری بیان شده است. این فصل میتواند یکی از ضروریترین فصول این کتاب به حساب آید. فصل نهایی کتاب حاضر به معرفی ابزارهایی برای سنجش اثربخشی درمانهای مناسب برای این کودکان میپردازد.
این کتاب علاوه بر اینکه یک مجموعه بسیار خوب برای والدین و مربیان است، میتواند یک منبع درسی در دوره کارشناسی باشد. بسیاری از روشهای پیشنهادی در این کتاب میتواند یک منبع درسی در دوره کارشناسی باشد و ایدههای پژوهشی برای پژوهشگران تولید کند.
کتاب «کمک به کودکان دارای اختلالات طیف در خود ماندگی» با شمارگان هزار و 100 نسخه در 376 صفحه به بهای 17 هزار تومان از سوی نشر دانژه روانه بازار نشر شده است.