خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- سمیه حسننژاد: صبح پنجشنبه 28 آبانماه خیابان ناصرخسرو، که حالا مدتی است سنگفرش شده به دلیل تردد مکرر عبور وسایل نقلیه فرصتی برای تجربه قدم زدن روی آسنگفرش آن به ما نمیدهد؛ مدرسه دارالفنون، شمسالعماره و دبیرستان مروی در این منطقه به تازهواردها میفهماند که خیابان «ناصرخسرو» 109 ساله، در تاریخ پایتخت ایرانشهر ریشه دوانده است.
به مناسبت پنجمین روز از بیست و سومین هفته کتاب جمهوری اسلامی، با مدیرعامل مؤسسه خانهکتاب همراه شدیم، تا به چند کتابفروشی و کتابفروش قدیمی خیابان ناصرخسرو سری بزنیم.
مجید غلامی جلیسه، در اولین منزل در کتابفروشی «مروی» نزدیک مسجد نور با مسئول کتابفروشی حاج محمد بهشتی همکلام و از اوضاع کتاب جویا میشود. پیرمرد 74 ساله بدون مکث میگوید: «اوضاع نسبت به گذشته بدتر شده». در جواب مدیرعامل خانه کتاب که از عمر حضورش در کتابفروشی مروی میپرسد، عنوان میکند: «مروی در این محل از قدیمیهاست. قبل از حاج آقا ابراهیم تقیپور، صاحب کتابفروشی اینجا بودم.» با لبخند میگوید: «60 ساله که در ناصرخسرو در کتابفروشی مشغولم.» جلیسه با اشاره به کتاب مرجع نشر که در قفسه انتهای مغاز کوچک مروی پیدا بود، میگوید: «نام کتابفروشی شما هم در مرجع نشر آمده.»
وقتی از کتابهای قدیمی مغازهاش پرسوجو میکنیم، چند جلد کتاب خاک گرفته روی پیشخان میگذارد؛ از «دیوان عارف قزوینی» که انتشارات جاودان در سال 61 منتشر کرده تا «دیوان فرخی یزدی» که امیرکبیر در سال 63 به چاپ رسانده است. در مقابل درخواست خرید «دیوان فرخی یزدی» دست رَد به سینه مدیرعامل موسسه خانه کتاب میزند و یک کلام میگوید: «نمیفروشیم» اما برای فروش کتاب قدیمی «عجائبالمخلوقات» که سال 61 به چاپ رسیده، مخالفتی نمیکند.
امروز بدلیجات جای کتاب را برای مردم پر کرده است
برای یافتن محل کتابفروشی دیگری در خیابان ناصرخسرو کمی بیشتر پیادهروی میکنیم؛ به طبقه دوم بازار سلطانی که میرسیم، کتابفروشی «دارالکتب الاسلامیه» در کنار مغازههای جدید بدلیجاتفروشی مانند قالی دستباف کهنه اما ارزشمندی خودنمایی میکند. مرد جوانی پشت پیشخان ایستاده است. مدیرعامل خانه کتاب سر صحبت را با درباره تعداد زیاد بدلیجاتفروشی در بازار سلطانی با مرد جوان باز میکند. مرد جوان که خود را واثق معرفی کرده میگوید: «40 سال پیش این راسته فقط کتابفروشی بود.» جلیسه با لبخندی پاسخ میدهد که پس امروز بدلیجات جای کتاب را برای مردم پر کرده است. احوالپرسی تلفنی جلیسه از حاج آقا احمد آخوندی، مدیرمسئول انتشارات که چند روزی است به دلیل بیماری به کتابفروشی نمیآید، نیز در این دیدار در نوع خود جالب و شنیدنی است. احمد آخوندی، خود نیز دستی بر قلم دارد و کتاب «پرنس و الگورکی (تاریخ و نقش سیاسی رهبران بهایی)» را نوشته است. مدیرعامل خانه کتاب این اثر را همراه با «سیری در کتابهای بهائیان(خداپرستی در بهائیت)» میخرد.
قامت افراشته دارالفنون با یاد همسایههای قدیمی/ پاتوق قدیمی اهل کتاب
از بازار سلطانی که بیرون میآییم، برای رسیدن به خیابان ناصرخسرو باید از جلو مسجد امام عبور کنیم و ناخودآگاه به این فکر میافتیم که حیف است به دارالفنون سری نزنیم؛ میراث امیرکبیر که امروز مهجورتر از گذشته بین شلوغی رفت و آمدهای خیابان ناصرخسرو همچنان قامت راست نگه داشته است؛ اما دیگر از کتابفروشیهای همسایهاش خبری نیست و جای کتاب، انواع دوربین و لوازم آرایشی در ویترین مغازهها صف کشیده است.
آوای دلنشین اذان همزمان با ورود به کتابفروشی «علمیه اسلامیه» بلند میشود؛ کتابفروشیای که به گفته غلامی جلیسه، پاتوق قدیمی اهل کتاب است. کتابچی، مسئول کتابفروشی در پاسخ به سوال جلیسه درباره قدمت کتابفروشی «علمیه اسلامیه» از تاریخچهای مربوط به دوران ناصرالدین شاه صحبت میکند.
این کتابفروشی میراثی از اجداد سیدمرتضی کتابچی، پدر صاحب مغازه فعلی است. جدشان به امام موسیابن جعفرالکاظم (ع) میرسد. پاسخش به مدیرعامل خانه کتاب درباره ادامه فعالیت چاپ کتاب میگوید: «کار چاپ را به کل کنار گذاشتیم و فقط به فروش میرسیم.» وی از ادامه کار کتابفروشی هم با تردید حرف میزد.
سه جلد «اصول کافی» و یک هدیه «قرآن کریم» نیز خرید مدیرعامل موسسه خانه کتاب از این کتابفروشی است. در این کتابسرا کتیبههای باشکوه عزای ماه محرم و صفر بیشتر از کتابهایش چشمنوازی میکرد.
آفتاب به وسط آسمان و بازدید نیمروزی مدیرعامل موسسه خانه کتاب از کتابفروشیهای خیابان ناصر خسرو در روز کتابگردی به نقطه پایان رسیده است، اما حدیث کتاب، کتابخوانی و کتابگردی در تمام سال ادامه دارد، یا امیدواریم که ادامه داشته باشد.