یدالله مفتون امینی، شاعر، به مناسبت تولد نیما یوشیح در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: کار نیما در شعر فارسی اساسی بود و استمرار داشت. شاید در عصر مشروطه نیز شاعرانی مانند نیما تغییراتی در شعر فارسی انجام دادند اما چون ایمان و اعتقادی به کار خود نداشتند در نهایت نیما به عنوان پدر شعر نوی فارسی شناختهشد.
این شاعر ادامه داد: کار شاعران پیش از نیما به گونهای نبود که در عصر خود تأثیری بگذارند و تغییری در شعر فارسی و روحیه شاعران پس از خود بگذارند. کار نیما در مقایسه با آنان مانند حفاری است. نیما برای نشاندن درخت تنومند شعر نو زمین را حفاری کرد و کارش مانند کسانی که برای نشاندن یک گل چالهای میکنند یا خاکبازی میکنند، نبود. نیما علاوه بر اینها با حفاری خود گویی کان و مواد معدنی ارزشمند از شعر فارسی استخراج کرد. این در حالی است که برخی شاعران از روی تفنن به کاری شبیه به سرودن شعر نو پرداختند.
وی ادامه داد: کار نیما در شعر فارسی به تغییر مصراعها و کلمات محدود نمیشود. او در شعر فارسی پیشنهادی تازه به شاعران داد و ذهنیت آنها را دگرگون ساخت. تفاوت دیگر شعر نیما عینیت بخشیدن در شعر بود اما کار او به این موضوع هم محدود نشد. نیما بینش شاعران را تغییر داد و آنها را متوجه جزییات و جهان بیرون کرد. دیگران تا قبل از نیما به کلیات میپرداختند اما نیما نشانگان شعر فارسی را تغییر داد.
شاعر مجموعه شعر «اکنونهای دور» اضافه کرد: نیما به شاعران بعد از خود پیشنهاد کرد که با دیدی جدید به همه چیز بنگرند اما شاعران پیش از نیما صرفا آموخته بودند که به جام و شب و دریا و واژههایی از این دست نگاهی متفاوت داشته باشند. نیما به ما یاد داد که هر مرغی با مرغ دیگر تفاوت دارد، هر سنگ با سنگ دیگر و هر گل و میوهای با دیگری تفاوت اساسی دارد اما سایرین به این تفاوتها اهمیتی نمیدادند. حتی پیش از نیما شاعران به رنگها توجه نداشتند و نیما رنگهای مختلف را به شعر آورد.
این شاعر پیشکسوت توضیح داد: نیما به ما آموخت که به کلیات نپردازیم و زندگی روزانه را جستوجو کنیم و بیشتر کنجکاویها را هم بر سر زندگی امروز صرف کنیم. دیگران پیش از نیما میگفتند باید از روزگار الهام بگیرند در حالی که نیما معتقد بود باید از زندگی روزانه الهام گرفت. کار نیما کوتاه و بلند کردن سطرهای شعر نبود چرا که اگر چنین بود لاهوری، رفعت و کسمایی پیش از او چنین کرده بودند. بعضی ها به قول شهریار مستضاد میدانند اما کار نیما به مستضاد نویسی هم محدود نشد.
شاعر «کولاک» گفت: در قدیم در سه موضوع یعنی تاریخ، شعر و طبابت استنساخ میکردند اما نیما این شانس را داشت که همزمان با ورود صنعت چاپ کارش را تکثیر کرد. اگر نیما پیش از ورود چاپ به ایران شعر میسرود شاید کارش به اصطلاح در ایران درنمیگرفت. او زنجیر عروض را پاره کرد و به دیگران یاد داد که میتوان در ژانرهای مختلف شعر گفت. در عصر مشروطه شعر سپید قابل شناسایی نبود اما به همت نیما این گونه شعر امروز ملاک و معیارهای خاصی برای خود دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که «آیا دانستن زبان فرانسه و خواندن ادبیات غرب در تحول شعر فارسی برای نیما تأثیری داشت؟» گفت: اگر قرار بود ادبیات فرانسه روی ذهن شاعری چون نیما تأثیر بگذارد پیش از او این تأثیر را باید در قاآنی و ایرج میرزا به گونهای پررنگتر میدیدیدم. دانستن زبان خارجی به معنای کلیدی نیست که بتوان با آن گنجینه ادبیات را باز کرد. نیما کوچکترین تأثیری از ادبیات غرب نگرفت و کارش خودبنیاد و قایم به ذات بود.
امینی ادامه داد: کار ترجمه خیلی مهم است. اگر ترجمهای با زبان فارسی شلخته منتشر شود مانند این میماند که یکی در مهمانی شرکت میکند و با لباسی کهنه و پاره و کثیف حرفهای خوب بزند. چنین ادبیاتی طراوت و ابتکار به همراه نمیآورد. زبان خارجی نیما هم آنقدر قوی نبود که بتوان او را با مترجمانی مانند مسکوب و قاضی مقایسه کرد. او فرانسه بلد بود اما با زبان فرانسه نمیتوانست عمق شعر فارسی را درک کند. زبان خارجی او به فرض در حد انگلیسی دریابندری نبود.