به گزارش نمایندگی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از قم، قیام امام حسین(ع) و واقعه عاشورا، همچنان پس از گذشت سالها، نویسندگان و پژوهشگران را بر آن میدارد تا از زوایای مختلف و ابعاد گوناگون به این رویداد بپردازند. اما آیا تمام آثاری که در این حوزه منتشر میشود، ارزش چاپ و بازخوانی مجدد را دارد؟ این آثار تا چه اندازه میتواند پاسخگوی سؤالات و ابهامات نسل جوان باشد؟
حجتالاسلام محمد صحتیسردرودی بیش از دو دهه است فعالیت خود را بر عاشوراپژوهی و کتابشناسی آثار مربوط به امام حسین(ع) متمرکز کرده است. تاکنون 10 عنوان کتاب و بیش از 50 مقاله از این نویسنده به چاپ رسیده است که «مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق»، «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (ع)»، «عاشوراپژوهی با رویکردی به تحریفشناسی تاریخ امام حسین(ع)» و «شهید فاتح در آیینه اندیشه» از کتابهای وی در حوزه عاشوراپژوهی هستند. این نویسنده در زمینه شعر عاشورایی نیز فعالیت کرده و کتابی با عنوان «امام حسین(ع) و عاشورا در شعر فارسی» را در دو جلد به رشته تحریر آورده است.
سه مقاله با عنوانهای «کتابشناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریفهای عاشورا»، «بازخوانی فرهنگ عاشورا» و «عاشورا در هاشمیات» از وی در جشنواره مطبوعات در رشته مقالهنویسی با گرایش معارف اسلامی شایسته رتبه نخست شد. درباره تاریخچه کتابها و مقاتل عاشورایی، وضعیت بازار نشر کتاب و آسیبهایی که در این حوزه وجود دارد، با این نویسنده و عاشوراپژوه به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
نوشتن درباره قیام امام حسین (ع) و حادثه عاشورا از چه زمان و توسط چه کسانی آغاز شد؟
کتابشناسی امام حسین(ع) و عاشورا یا به عبارت دقیقتر، مقتلشناسی و مقتلنگاری درباره شهادت امام حسین(ع) بحث عریض و طویلی است. درباره شهادت حضرت علی(ع) و حتی برای قتل عثمان (خلیفه سوم) هم کتابی معروف به مقتل لعثمان نوشته شده است اما با شهادت امام حسین(ع) و با توجه به گستردگی فاجعه عاشورا، مقاتل قبلی فراموش شدند.
نخست محدثان بودند که همزمان با شعرا به گفتن از واقعه عاشورا پرداختند و بعد از آن، قصهگوها. در قرن سوم و چهارم هجری، تاریخ اسلام بهصورت رسمی توسط مورخان به شکل مکتوب درآمد. گزارشهایی که در تاریخ جمعآوری و نقلشده، مجموعهای از روایت راویان، محدثان، اشعار و همچنین قصههای قصاصین را در برمیگیرد. بعد از محدثان، اولین کسی که درباره امام حسین(ع) کتاب مینویسد، اصبغ بن نباته است که اولین مقتلنویس عاشورا به شمار میرود. بعد از وی، شاگردان ائمه مقتلنویسی را تا زمان شیخ صدوق (رئیس المحدثین شیعه) و شیخ طوسی ادامه دادند. اینگونه بود که تا زمان چاپ لهوف سید ابن طاووس دستکم بیست مقتل داشتیم که هیچکدام آنها بهدست ما نرسیده است. نویسندگان الفتوح، وقعة الصفین نوشته نصربن مزاحم و تاریخ یعقوبی از جمله کسانی به شمار میروند که مقتلالحسین نوشته بودند اما امروزه خبری از مقتل آنها نیست.
هریک از این کتابها و مقاتل، چه مزیتها و نقصهایی دارند که باید یک محقق آنها را در نظر داشته باشد؟
همانطور که گفته شد هیچکدام از این منابع بهدست ما نرسیده است اما برخی از آنها مانند مقتل ابی مخنف، از طریق واسطه بازنویسی شده و امروز موجود است. امروزه دو نوع مقتل با نام ابی مخنف در بازار موجود است که یک دسته جعلی بوده و ناشران سودجو به دروغ به ابی مخنف نسبت دادهاند و عدهای هم از طبری استخراج کردهاند اما طبری، همه بخشهای مقتل را نیاورده و فقط قسمتهایی که در کتابش کاربرد داشته را آنهم باواسطه دو نفر (هشام و مداینی) نقل کرده است. شیخ مفید نیز در کتاب خود «ارشاد» بهواسطه این دو نفر نقل میکند اما برخلاف طبری که اسناد را در کتابش میآورد، شیخ مفید اسناد را حذف کرده است. از آنجایی که طبری، تاریخش را برای بنیعباس، مینوشته، قرائتش از عاشورا کاملاً بنیعباسی است که بسیاری از آنهایی که به تاریخ میپردازند از این موضوع غفلت کرده و بیش از حد به این تفسیر اتکا میکنند. بخشهایی از الفتوح نیز به ذکر وقایع عاشورا پرداخته اما بیشتر محتوای تاریخی دارد و نمیتوان آن را بهعنوان مقتل، کتابی مستقل دانست.
در الفتوح، بیشتر گزارشهای قصهگویان رسوخ کرده و قلم نویسنده بیشتر قلم قصهنویسی است که از لحاظ استناد، یک نقص بهحساب میآید بااینحال نمیتوان آن را بهعنوان یک منبع تاریخی نادیده گرفت. بعد از طبری، مقتلالحسین شیخ صدوق را داریم که از میانرفته اما شیخ صدوق، در آثار خود، کتاب الخصال وکتاب من لایحضره الفقیه به این مقتل، ارجاع میدهد. روند مقتلنویسی تا زمانی که عصر چاپ و نشر میرسد ادامه داشت تا جایی که حتی اهل سنت هم مقتلنویسی کردند که نمونه بارز و معروف آن مقتلالحسین از خوارزمی است.
با توجه به کتابهایی از آن یاد کردید کدام قابلیت استناد بیشتری دارد؟
همانطور که گفتیم، نخست محدثین عاشورا را به شکل حدیث و روایت نقل کردند و بعد از آن نوبت به شعرا، قصهگویان و نقّالها رسید که هر سه اینها بهصورت مکتوب در تاریخ آمده است. اما معتبرترین متنی که در تاریخ آمده، مربوط به محدّثان است چون موظف بودند آنچه را بهصورت مستند شنیدهاند بدون آنکه چیزی به آن اضافه کنند نقل کنند. قصّاصین به سند کاری نداشتند و آنچه میشنیدند نقل میکردند مثل متنهایی که در تعزیهها بهکار میرود. تنها روایات قابل استناد مربوط است به آنچه محدثان بیان کردهاند و ارزش تاریخ طبری هم به همین است که به مقتل ابی مخنف استناد کرده ولو باوجود یکی دو واسطه. بقیه آثار مکتوب، بهعنوان فهم و توضیح همان روایات محدثان و بازگویی فرهنگ مردم آن زمان بهکار میآید.
وضعیت نشر کتابهای عاشورایی را در حال حاضر چگونه میبینید؟
با ظهور دستگاه چاپ در شهرهای بزرگی مانند بمبئی، تبریز، تهران و بغداد کتاب بهسرعت تکثیر و توزیع شد و اکثر منبریها، گویی منبر را با دفتر یکی دانستند و نویسنده شدند. پس از آن، دفترها کتاب شدند و نویسندهها بیشتر نوشتند و کمتر اندیشیدند. این آفتی است که همیشه وجود داشته است. از مشروطیت به اینطرف تا دلتان بخواهد کتاب در موضوع عاشورا چاپشده اما دچار سیطره کمیت شدیم و هرچه به زمان ما نزدیک شده از کیفیت کار، کم شده و به کمیت اضافه شده است. تا جایی که بنده در کتابخانه تخصصی امام حسین(ع) و عاشورا بیش از 4 هزار عنوان کتاب مستقل با موضوع عاشورا دارم که از این میان، شاید 500 عنوان آن ارزش چاپ مجدد را داشته باشند و بقیه دارای آسیبها و اشکالات جدی و اساسی هستند.
میشود گفت این قضیه به دلیل عدم دسترسی به منابع مستند است؟
پیش از ظهور دستگاه چاپ، با توجه به محدود و معدود بودن کتابها، علمای نسل قبل، نمیتوانستند بهراحتی بحث و تفحص کنند. آن زمان، کتاب بهدست همه نمیرسید و خیلی از محققان حتی علامه مجلسی که دولت صفوی را در اختیار داشت، نتوانستد به بسیاری از کتابها دسترسی پیداکرده و آنها را مورد استفاده قرار دهند. شاید یکی از دلایل غلبه کمیت بر کیفیت، این بوده که میخواستند بازار کتاب را رونق ببخشند و تعداد کم کتابها را جبران کنند. اما در حال حاضر، با آمدن کتابخانههای دیجیتالی در سایه رسانههای پیشرفته و وسایل ارتباطجمعی، دیگر مشکل عدم دسترسی مطرح نیست، همه کتابها را به سهولت میتوان مطالعه کرد.
برای مثال لوح فشردهای هست بانام المکتبة الاسلامیة الشاملةالکبری که نسخه چهارم آن شامل بیش از 120 هزار جلد کتاب است. مشکل علما و نویسندگان گذشته، در دسترس نبودن منابع بود و ما برعکس، با ازدیاد کتابها و آثار روبهرو هستیم. منابع در دسترس به حدی زیاد شده که تشخیص سره از ناسره و اینکه کدامیک از این آثار ارزش و کاربرد دارد، خود مسالهای است که نیاز به بررسی دارد. با تمام این حرفها ناامید نیستیم و کارهای جدی درباره عاشورا کم نبوده و نیست.
آسیبهایی حوزه تولید آثار عاشورایی را چه میدانید؟
اولین آسیبی که در اکثر کتابها دیده میشود غیر مستند بودن است. جای تعجب است که برخی در آخر کتابشان، بهجای فهرست منابع، فهرستی از آثار خود را میآورند. گزارش تاریخی باید سند و مدرک داشته باشد و نمیشود هرچه میبینیم و میشنویم را بهعنوان منبع و مدرک در کتاب نقل کنیم.
دومین آسیبی که در این موضوع وجود دارد، دستکم گرفتن مخاطبان است. این آفت شاید ویژه کتابهای عاشورایی نباشد اما بیشتر خودش را در این حوزه نشان میدهد. بهطور کلی، هر نویسندهای که مخاطب را عاقلتر از خودش، فرض کند کار سنگینی به جامعه تحویل خواهد داد اما اگر کسی میخواهد کتابی بنویسد و مخاطبش قشر مداح باشد که تأکیدشان بیشتر روی شور و شعار است تا شعور، نتیجه زیاد عمیق نخواهد بود. نویسنده باید همواره خوانندگان و نسلهای آینده را در نظر بگیرد. باید مخاطب را جدی گرفت. افرادی که روضهها و سخنرانیهایشان در مجالس روضه هفتگی را کتاب میکند، مخاطب آنها هم اعضای هیات و مداحها هستند و طبیعی است که نتیجه این کارها بسیار مبتذل و سطحی از کار درخواهد آمد.
نگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه باوجود افزایش هیاتهای عزاداری آگاهی مردم و بهویژه نسل جوان نسبت به واقعه عاشورایی،آن طور که باید بیشتر نمیشود، نظر شما چیست؟
به نظر من یکی از علل گریز نسل جدید از مجالس دینی و کسادی بازار آثار مذهبی و عاشورایی به این دلیل است که کارهای مکتوب و پژوهشی جدی نیست. نسل جدید عاقلتر و تحصیلکردهتر از نسل گذشته است اما بسیاری از آثار ما در عصر صفویه تنفس میکنند و طبیعی است که نمیتواند پاسخگوی نیاز نسل جوان باشد. آنها حقدارند با نشستن پشت کامپیوتر آنچه میخواهند را بسیار آسانتر و سریعتر و بهروزتر پیدا کنند.
متأسفانه بدترین تنبلی ما ایرانیها، تنبلی در تفکر است. مردم نمیخواهند زحمت بکشند تا چیزی را بفهمند. اساس تحقیق و پژوهش، فکر و اندیشه است و نویسندهها از این غافلاند که فقر اقتصادی هم مولود فقر فرهنگی است. درست است که در تاریخ عاشورا اخبار و احادیث حرف اول را میزند اما تنها استناد به اینها و نقل یک گزارش صرف تاریخی هنر نیست بلکه در کنار آن، نویسنده باید تحلیل و بررسی کند. من تعجب میکنم بعضی افراد آنقدر درگیر چاپ و نشر نوشتههایشان هستند، کی فرصت میکنند بیندیشند؟!
آیا تخصص خاصی برای نگارش کتابهای تاریخی و بهویژه درباره قیام امام حسین(ع) در عاشورا لازم است؟
مسلماً در هر موضوع و پژوهشی، تخصص لازم است و این قضیه ویژه نگارش مقتلالحسین و کتابهای عاشورایی نیست. یکی از آسیبهایی که ناشی از عدم تخصص است، روشمند نبودن آثار است. اگر کسی کار خودش را جدی بگیرد باید روشمند و نظاممند بنویسد. پژوهش برای خودش قواعدی دارد که باید اینها را رعایت کرد و نمیتوان از هر کجا که شد شروع کرد. بسیاری از افراد، مجموعه مقالاتی که هرکدام در فضای خاصی نوشتهشده یا سخنرانیهایی که در محافل خودمانی و غیررسمی بوده را بهزور به هم چسبانده و کتاب میکنند؛ این کار، نتیجه روشمندی نخواهد داشت.
بنده در این رابطه کتابی با عنوان «منطق عاشوراپژوهی» زیر چاپ دارم که در این کتاب، از 26 اصل سخن گفتهام کسانی که میخواهند در زمینه عاشورا کار کنند باید این اصول را رعایت کنند.
مثالی که میشود درباره غیر روشمند بودن آثار عاشورایی ذکر کرد، این است که بسیاری جهت تحقیق و پژوهش را برعکس طی میکنند، گویا قرار است شخصیت امام حسین(ع) و تشیّع را با فاجعه عاشورا بشناسیم. درحالیکه واقعه عاشورا، تنها مربوط به یک بازه زمانی خاص در اواخر عمر 67 ساله امام حسین(ع) و یک موقعیت اضطراری است که نمیتوان بر اساس آن قاعدهای کلی ساخت و به تمام زندگی ایشان و دین اسلام تعمیم داد. اگر بخواهیم امام حسین(ع) و اهدافش را بهدرستی بشناسیم باید اندیشهها و افکار امام را بررسی کنیم و اندیشهها تنها در همان چند ماه آخر عمر حضرت و قیام عاشورا مجال بروز پیدا نکردهاند.
به نظر شما دلیل غلبه کمیت بر کیفیت و اهمیتی که تعداد عناوین بر محتوای آنها پیداکرده در حوزه نشر و چاپ کتاب چیست؟
جدی نبودن کار پژوهش و نوشتن، یکی از عوامل مؤثر در این زمینه است؛ بسیاری از افراد، از باب تفنن مینویسند. گویی، نوشتن کتاب درباره شهادت امام حسین(ع)، ابزار تبلیغ و پیدا کردن وجههای در میان مردم شده است. حضرت علی(ع)، میفرماید: «لایدرک الحق الا بالجد. حق را نمیتوان دریافت مگر با جدیت.» عدهای به تخصص اعتنا نکرده و تنها از سر ارادت به امام حسین(ع) مینویسند. شاید نیت معنوی و اخروی این افراد، خوب و مثبت باشد اما بهعنوان یک کار فرهنگی و پژوهشی، نه تنها گرهگشا نیست حتی آب را هم گلآلود میکند.
نداشتن تخصص و جدی نبودن در نگارش کتابهای عاشورایی، چه تاثیرات سوئی در شناخت امام حسین (ع) و اهداف والای قیام عاشورا خواهد داشت؟
متأسفانه برخی افراد، به نام دوستی و ارادت، بدون داشتن تخصص و تعهد و معرفـت، به امام حسین(ع)، و اهداف والایی که آن حضرت داشت، خیانت میکنند و این جفای بزرگی است. امیرالمؤمنین میفرماید: «عالم معاند خیر من جاهل مساعد» که ترجمه این سخن را میتوان از زبان سعدی اینطور بیان کرد: دشمن دانا که غم جان بود/ بهتر از آن دوست که نادان بود.
تنگنظریها بلای دیگری است که در این حوزه وجود دارد. کتابها و مقالات و اشعار زیادی به نام عاشورا نوشته و سروده میشود که جز نفرت پراکنی میان انسانها حاصل دیگری ندارد. افرادی که با تنگنظری درباره امام حسین(ع) و واقعه عاشورا، مینویسند در دنیا و آخرت سرافکنده خواهند بود. اگر ما شیعیان میان امام حسین(ع) و دنیا دیوار نمیکشیدیم، امام حسین(ع) در میادین تمام کشورهای بزرگ دنیا بهعنوان تندیس آزادی و آزادگی، میایستاد. شهریار در شعر معروفش به خوبی این مطلب را یادآوری میکند: دشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا/ با کدامین سر کند مشکل دوتا دارد حسین.
میتوان گفت فعالیتهای سطحی و غیرتخصصی به افزایش تحریفات و شایعات نیز دامن میزند؟
همینطور است. جای تأسف است که احزاب گوناگون، گاهی برای تبلیغ و تثبیت حزب خود، با ابزار انگاری کار عاشوراپژوهی دست به بزرگترین تحریفات زده و اهداف امام حسین(ع) را در حکومتطلبی خلاصه میکنند. ابزار انگاشتن شهادت امام حسین(ع) که با قیام عاشورا در فرهنگ ما شناختهشده، یک جنایت فرهنگی است که جای تأسف بسیار زیاد دارد.
باید بدانیم شخصیت امام حسین(ع) یک شخصیت فرامذهبی و حتی فرادینی است. عاشورا جنگ میان دو مذهب و یا دین و کفر نبود چراکه هر دو طرف واقعه دم از اسلام میزدند، امویان، امام حسین(ع) را از دین خارجشده میدانستند و بنابر روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده است، 30 هزار نفر در کربلا برای کشتن امام حسین(ع) جمع شده بودند و همه میخواستند با ریختن خون ایشان، به خدا نزدیک شوند. در یک طرف این نزاع، اخلاق و انسانیت و ادب و عقلانیت و محبت و در طرف دیگر بیاخلاقی، توحش، جاهلیت و بیادبی بود. عاشورا، جنگ میان تمدن و توحش بود.
نباید با سطحی انگاشتن ابعاد این قیام، از نیاز نسلهای بعد به دین غافل بود، آنها هم به امام حسین(ع) نیاز دارند. دین آخرین پناهگاه و راه نجات برای انسان است، لذا نباید کوچک و کمارزش پنداشته شود. من نگران این هستم که به حدی مسائل دینی را خرج دنیا و فرصتهای دنیوی کنیم که تمام جاذبه دین در چشم نسلهای بعد از میان برود.
آیا کتابسازی در حوزه کتابهای عاشورایی هم راه پیداکرده است؟
کتابسازی بلایی است که مانند بسیاری از حوزههای دیگر در کتابهای عاشورایی نیز رخنه کرده است. افرادی از راه رسیده و ثمره خوندل خوردن و تلاش و کوشش دانشمندان و متفکران را به نام خودشان چاپ و منتشر میکنند. ضرر این کار، بیش از همه متوجه نویسندگان است چراکه در برابر این سوءاستفادهها، نویسنده به هیچ محکمهای نمیتواند شکایت کند. در این روزگار، کسی هوای نویسنده و محقق را ندارد و به قول حافظ، رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس/ گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
فکر میکنید چه عواملی به سرقتهای ادبی و بیاخلاقی که در زمینه چاپ و نشر دیده میشود دامن میزند؟
یکی از بزرگترین عوامل، سلطه سیاست در مسائل فرهنگی است. به آن میزان که در جامعه بهکارهای سیاسی و غیر تحقیقی بها میدهند، هرگز بهکارهای علمی و تحقیقی اهمیتی نمیدهند. متأسفانه از قیام مشروطه به بعد همیشه با سیاسیکاری مواجه بودهایم. جای تعجب است که در ایران، متفکرین و کسانی که تاریکخانههای ذهن مردم را روشن کردند حمایت که نمیشوند هیچ، حتی محدود هم میشوند من نهادهایی همچون وزارت ارشاد و صداوسیما را در این کوتاهیها دخیل میدانم. ما از سالها پیش آرزو داریم شبکه خاص امام حسین(ع) و عاشورا راهاندازی شود اما همچنان درخواستهایمان بیجواب مانده است.
بسیار بدتر از صداوسیما شبکههای ماهوارهای با نام امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) هستند. تهیهکنندگان این برنامهها، مخاطبان را دستکم گرفتهاند، گویی مردم بهجز عواطف و احساسات هیچ عقل و اندیشهای ندارند. متأسفانه کارهای تحقیقی و عقلانی در رسانهها بسیار کم است و باعث میشود در سطح جهان، اسلام بهعنوان مذهبی سطحی و کمعمق شناخته بشود و همه به بهانههای مختلف، به طبل نزاعهای مذهبی بکوبند.
چه پیشنهادها و انتظاراتی برای بهبود اوضاع دارید؟
معتقدم بهترین راه برای ارتقا بخشی محتوای کتابهای پژوهشی، راهاندازی شبکه کتاب است، شبکهای که در طول شبانهروز کتابها را بهصورت جدی نقد و بررسی کند. پیشنهاد میشود افرادی که توانایی مالی دارند یا نهادهایی که از اموال عمومی استفاده میکنند بر کارهای آکادمیک علمی و تحقیقی درباره امام حسین(ع) و قیام عاشورا سرمایهگذاری کنند. در حال حاضر، جای دائرهالمعارف امام حسین(ع) و عاشورا خالی است. ما پس از چند سال کار و تحقیق در دانشگاه امام حسین و در قالب 11 گروه، 5 هزار مدخل برای این دائرهالمعارف نوشتیم اما به علت مسائل سیاسی، تلاشمان به نتیجه نرسید و منجر به تعطیلی دانشنامه شد. در کشورهای توسعهیافته اگر نویسنده یا محققی، یکی دو عنوان کتاب ارزشمند به جامعه تحویل بدهد، مردم برای وی احترام زیادی قائل هستند و به فراهم آوردن آسایش وی و ادامه فعالیتهایش کمک میکنند اما اینجا، فکر و اندیشه بهایی ندارد و ارزش و قرب یک مداح بیشتر از یک متفکر و نویسنده است.
در حال حاضر چه مجموعههای پژوهشی درباره امام حسین(ع) و عاشورا داریم؟
فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) تحت عنوان «موسوعة کلمات الامام الحسین» کار خوب و جامعی است. «مسند الامام الحسین» که در سه جلد چاپشده هم خوب است و شاخصههایی دارد که در موسوعه نیست اما هیچکدام از اینها کافی نبوده و مانع اغیار نیست. جای مجموعهای مستند از سخنان امام حسین(ع) همراه با بررسیهای سندی، روایی و شرح و ترجمه دقیق خالی است که آرزویم این است بتوانم این کار را انجام دهم.
دانشنامه ادب عاشورایی، دانشنامه شعر عاشورایی، فرهنگنامه تعزیه و عزاداری، کتابنامه امام حسین(ع) و عاشورا، کتابشناسی توصیفی امام حسین(ع) و عاشورا، کتابشناسی انتقادی عاشورا و عزاداری و مجموعه مستندی از سخنان امام حسین(ع) جایشان خالی است. اینها بخشی از کارهایی هستند که به علت نبود بودجه کافی یا حمایتهای جدی، زمینمانده است. در بعضی از این موضوعات، ممکن است نزدیک به 10 عنوان کتاب چاپ شده باشد ولی هیچکدام جامع و مانع و علمی نبوده و شاید حتی بهکار نیاید.
بهعنوان آخرین سؤال، چه کتابهایی در دست چاپ دارید؟
سه عنوان کتاب در دست چاپ دارم که امیدوارم برای محرم امسال، منتشر شود. یکی از آنها که نگارش آن بیش از پنج سال به طول انجامیده، «منطق عاشوراپژوهی» یا اصول و مبانی تحقیق در تاریخ امام حسین(ع) است که بهپیش شرطهای پژوهش در عاشوراپژوهی میپردازد. دیگری، چاپ مجدد کتاب «شهید فاتح در آیینه اندیشه» و چاپ پنجم کتاب «تحریفشناسی عاشورا» با ویراست دوم است که در آستانه محرم منتشر شد.
مقالهای نیز برای کنگره بینالملی شریف مرتضی علمالهدی تحت عنوان «نقد و بررسی تحلیل شریف مرتضی از عاشورا» نوشتهام. ایشان، نخستین کسی بوده که تحلیل انتقادی و سیاسی از عاشورا داشته و کتاب «شهید جاوید» نیز برگرفته از اندیشههای وی بود. پژوهشهایم درباره تحریفشناسی عاشورا ادامه دارد، تحریفهایی که بهمرور به آن دست پیدا میکنم را یادداشت کرده و در ویراستهای جدید کتاب لحاظ میکنم. علاوه بر اینها، نگارش حرف الف «کتابنامه امام حسین(ع) و عاشورا» نیز بهپایان رسیده و ویراست هفتم «کتابشناسی توصیفی سخنان امام حسین» که از سالها پیش بهصورت موضوعی منتشر میشود، چاپشده و مشغول کار بر ویراست بعدی آن هستم.
«کتابشناسی ماخذشناسی امام حسین(ع)» و کتابشناسی توصیفی دیگری، معطوف به کتابهای تحریفساز و تحریفستیز از دیگر فعالیتهای بنده در حوزه عاشوراپژوهی است که تا کنون بیش از چندبار نشر یافته و برخی به انتحال آن پرداختهاند که از چشم پژوهشگران دور نیست و هرکه چاپ اول آن را در مجله آینه پژوهش یا چاپ دوم آن را در کتابم عاشوراپژوهی مطالعه کرده باشد بهوضوح تمام، حقیقت و این واقعیت تلخ را خواهد دید.