به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، برنامه «میراث حافظ: بزرگداشت حامد ابراهیمپور و غلامرضا طریقی» عصر دیروز چهارشنبه 22 مهر، با سخنرانی علیرضا بندری، مهدی فرجی و مجید معارفوند در فرهنگسرای هنگام برگزار شد.
اعجاز تصویر در غزل فارسی
علیرضا بندری، شاعر، منتقد و مدرس ادبیات در این مراسم گفت: تصویرگری در ادبیات کلاسیک ایران عمری به درازای تاریخ ادبیات فارسی دارد. از نخستین بیت فارسی پس از اسلام که «ابوحفص سغدی» به این شرح سرود «آهوی کوهی در دشت چگونه بوذا / او ندارد یار بی پار چگونه روذا» مساله تصویرسازی به عنوان مرز میان شعر و نظم مطرح شد.
وی افزود: شاعران ماندگار کسانی بودند که اتفاقات شعریشان در تصویر و زبان توامان بود. رودکی با همین تصویرگریهایش در تاریخ ادبیات فارسی ماندگار شده است. بهترین مثال از تصویرگریهای رودکی این ابیات است: «مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود *نبود دندان، لابل چراغ تابان بود/ سپید سیم زده بود و در و مرجان بود* ستاره سحری بود و قطره باران بود». مخاطب در این ابیات به عینه خود رودکی را میبیند و این اعجاز تصویر در شعر است. اوج تصویرگری در غزل را در اشعار سعدی شیرازی میتوان یافت.
بندری ادامه داد: از شعر تا تصویر راه کوتاهی است، اما از شعر تا سینما ــ یعنی مدیوم مورد علاقه حامد ابراهیمپور ــ یک فاصله هزار ساله وجود دارد. سینما نقش مهمی در اشعار، به ویژه غزلهای حامد ابراهیمپور دارد. اشعار دکوپاژ یا سکانسبندی شده از ویژگیهای ادبی ابراهیمپور است.
ساختار سینمایی غزلهای حامد ابراهیمپور
این منتقد ادبی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که ساختار و محتوای اشعار ابراهیمپور با هم هماهنگی کامل دارند، گفت: مخاطب عنصر سینما را در اشعار حامد ابراهیمپور به صورت حل شده، میبیند؛ به عبارتی ساختار اشعار ابراهیمپور سینمایی است و نه اینکه در آنها صرفا از اصطلاحات سینمایی یا مثلا اسم بازیگران و فیلمها به کرات استفاده شده باشد.
بندری همچنین به مختصات شعری حامد ابراهیمپور اشاره کرد: من ابراهیمپور را یک شاعر تکنیکال یا فنگرای احساسینویس و یک احساسینویس فنگرا میدانم؛ به عبارتی وی شاعری است که احساساتش را برای تکنیک نمیکشد و همچنین تکنیک را نیز فدای احساساتش نمیکند. استفاده از عناصر زمان و مکان یکی از تکنیکهای ابراهیمپور است.
وی اضافه کرد: به عنوان مثال به غزل «حوض نقاشی» که اخیرا در کتاب «به احترام سی و پنج سال گریه نکردن» هم بازنشر شده است توجه کنید: « آن شب صدای گریه و فریاد میآمد* آن شب تو تنها مانده بودی... باد میآمد / آن شب صدایی شیشهها را مضطرب میکرد* باران تندی در امیر آباد میآمد/باران نه... از چشم زمین انگار سیلی که* با نعش مشتی ماهی آزاد میآمد / باران نه...اشک شادی اردیجهنم بود* وقتی برای زادن خرداد میآمد». جای دوربین فیلمبرداری را در این غزل بهعینه میتوان مشاهده کرد.
وقتی شاعر خودش را به قافیه تحمیل میکند
بندری در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به قوافی هوشمندانه در اشعار حامد ابراهیمپور، گفت: در دهه اخیر به دلیل رهایی شاعران از برخی قواعد شعر کلاسیک برای بیان مطالب تازهتر در غزل و همچنین ورود واژگان جدید به این قالب کهن ادبی، استفاده از قافیهها در مواردی بسیار عامیانه و بد میشود. به عبارتی در این اشعار قافیه به ناچار به شعر تحمیل میشود، اما در اشعار حامد ابراهیمپور، مشاهده میشود که شاعر خود را به قافیه تحمیل کرده است. غزل «مارکوپولو» از کتاب «به احترام سی و پنج سال گریه نکردن» یکی از بهترین مثالها در این راستاست.
شکلگیری مکتب غزل زنجان حسین منزوی
مهدی فرجی، شاعر و منتقد ادبی نیز در این مراسم گفت: شهر زنجان با سالها حضور زندهیاد حسین منزوی، صاحب سبک و مکتبی خاص در غزلسرایی شد و غلامرضا طریقی نیز یکی از غزلسرایان اصیل در این مکتب است.
وی افزود: قالب غزل یک شخصیت سنتی هزار ساله دارد و هر نوآوری در آن باید ریشه در سنت داشته باشد. بسیاری از شاعرانی که قصد نوآوری در غزل را داشتند، به دلیل آنکه به سنت توجهی نکردند، کارشان به نتیجه نرسید.
فرجی ادامه داد: غلامرضا طریقی و حامد ابراهیمپور با شناخت کاملشان از ادبیات کلاسیک و سنت غزلسرایی در ایران نوآوریهای را در قالب و محتوای غزل انجام دادند که بسیار ستودنی است و چون ریشه در سنت دارد، ماندگار خواهد بود.
ترکیب شعر و سینما؛ ظرفیت جدید غزل
مجید معارفوند، شاعر و منتقد ادبی نیز در این مراسم گفت: تمام ظرفیتهای شکلی و ساختاری غزل از گذشته تا به امروز به گونهای مورد استفاده شاعران در طول تاریخ ادبیات قرار گرفته است. به عنوان مثال حتی در شعر سوزنی سمرقندی، غزلسرای قرن ششم هجری، پیشنهادهای برای سپیدخوانی وجود دارد.
وی افزود: در روزگار ما نیز دخل و تصرفهای شاعرانه در قالب و محتوای غزل انجام گرفته است که بعضا ریشه در گذشته داشته، اما نکته مهم در چگونگی انجام این دخل و تصرفهاست. غزل قالب همه زمانهاست و فقط مختص زمان ما یا زمان حافظ نبوه است، اما نوع تغزل در دورانهای مختلف با هم تفاوت میکند.
شاعر کتاب «این مرد یک مثلث بیضلع» ادامه داد: ترکیب بین شعر و سینما یکی از کارهای مهم ابراهیمپور در غزلسرایی دوران ماست. این ترکیب به گونهای است که به ساختار هیچکدام از این دو رسانه (غزل و سینما) ضربهای وارد نیامده است. به عبارتی سینما با ساختار خود وارد غزل ابراهیمپور میشود و نه صرفا با واژگان خاص.
همچنین طریقی و ابراهیم پور نیز در این مراسم دقایقی را برای حاضران سخنرانی کردند. در پایان نیز با اهدای تندیس و هدایایی از سالها تلاش و حضور این دو شاعر در عرصه ادبیات تقدیر شد.
از میان مجموعه شعرهای منتشر شده حامد ابراهیمپور میتوان به این کتابها اشاره کرد: «نگذار نقشهها وطنم را عوض کنند»، «با دست من گلوی کسی را بریدهاند»، «به هزار دلیل دوستت دارم»، «آلن دلون لاغر میشد و کتک میخورد»، «دور آخر رولت روسی»، «مردهها خواب نمیبینند»، «مرد بیستاره آبانی»، «براندویی که عرقگیر خیس پوشیده» و «دروغهای مقدس» و «به احترام سی و پنج سال گریه نکردن».
همچنین «آن قدر پرم از تو که کم مانده ببارم»، «سیاه من عروس زرد»، «هر لبت یک کبوتر سرخ است» و «سفید تو» نیز نام شماری از کتابهای منتشر شده غلامرضا طریقی است.