به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «روانشناسی دین» (یکشنبه پنجم مهرماه 1394) با حضور استاد مصطفی ملکیان، متفکر فلسفه اخلاق، محمد دهقانی، مترجم کتابهای «روانشناسی دین» و مرتضی هاشمیپور به عنوان دبیر نشست در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
مرز تعصب دینی تا کجاست؟
دهقانی گفت: دلواپس دین و اهل دین هستم، شاهد این ادعای من ترجمه دو عنوان کتاب در حوزه دین و روانشناسی دین است. وضعیت دین و دینداری در دنیای امروز، در برابر دین دلواپسم میکند زیرا احساس میکنم این تناقضها دلیل دلواپسی من است. علت این تناقضها نیز، جهتگیریهای مذهبی مختلف است، به عبارتی همه دینورزان، به یک شکل دینورزی نمیکنند ولو از یک سنت دینی واحد باشند. قرار نیست، همه مثل من فکر کنند. باید بگویم برخی به لحاظ جهتگیریهای روانی متعصب و برخی در همان سنت دینی فارغ از تعصب هستند.
این مترجم با اشاره به معادلسازی و واژهسازی در دو کتاب ترجمه خود اظهار کرد: در بسیاری از ترجمه واژهها به ناچار از ترکیبات جدیدی مانند، «تبدل»، «همبستگیانه»، «تبدلگریز» و نظایر آنها استفاده کردم و برای ترجمه مناسب متون، بسیاری از کتابهای روانشناسی را نیز مورد مطالعه قرار دادم. بعد از چاپ نخست کتاب «روانشناسی دین» اثر وولف، استاد ملکیان به دقت کتاب را مطالعه کرد و ایرادهای آن را رفع کرد، زیرا در هنگام چاپ نتوانستم ویراستاری برای انجام این کار پیدا کنم. در کل باید بگویم چاپ دوم این کتاب بدون اشکالات چاپ نخست، مرهون تلاش و دقت استاد ملکیان است.
دهقانی با تاکید بر اینکه دغدغه اصلی وی، دین و دلواپسی برای دین است، گفت: از روانشناسی دین آموختم که، دین وابسته به عاطفه و احساسات است و نسبت چندانی با تفکر عقلانی ندارد. بزرگترین یاور دین و بزرگترین دشمن دین، تعصب است، به میزانی که اگر دین با احساسات سروکار داشته باشد میتواند تعصبزا نیز باشد. علت تناقض در دین نیز به دلایل جهتگیری مذهبی است، افرادی که از دین به عنوان ابزار استفاده میکنند بیشتر اهل تعصب هستند، اما برعکس افرادی که دین برایشان امری درونی است، کمتر به تعصب در دین میپردازند.
وی ادامه داد: امری با عنوان «دین اصیل» وجود ندارد، و تنها این نوع از دین متعلق به کسی است که تجربه دینی ویژه خودش را داشته باشد. بنیادگرایان به دنبال سراب هستند چون تمایل دارند که دین به گوهر اصیل خود برگردد. اگر فرض محال این اصالت دینی و دوره طلایی دین وجود داشته باشد، دیگر نمیتوان به آن دوره بازگشت. اگر به واقع در پی دینورزی درست هستیم باید آیه «لا اکراه فی دین...» را سرلوحه قرار دهیم و آن را به رسیمت بشناسیم، زیرا دین از تعصب برکنار است.
تجربه دینی، خاص بنیانگذار دین است
مصطفی ملکیان، متفکر فلسفه اخلاق، در ادامه نشست «روانشناسی دین» با برشمردن پنج شاخه روانشناسی دین گفت: در روانشناسی تجربه دینی، دو بحث مستقل از هم وجود دارد. بهطوز مسلم، یک سلسله عللی دست به دست هم میدهند تا پیامبران صاحب تجربه دینی شوند. بخشی از این علل و عوامل جامعهشناختی است که روانشناسی تنها به بررسی علل معوطف به این رشته میپردازد. «ژنتیک» از جمله عواملی است که در تحربه دینی دخیل است. روانشناسان بحث «ژنتیک» را به صورت تخصصی و مکتبی بررسی و در بحث تخصصی به پدیدههای روانی و ذهنی توجه میکنند و در تعریف «مکتبی» به دنبال ریشهها و منشأ فیریولوژیکی میگردند.
این استاد فلسفه اخلاق ادامه داد: عوامل «محیطی» دومین دسته بررسی وقوع تجربه دینی است. عوامل «محیطی» در سنین سه تا 6 سالگی بیشترین تاثیر را در افراد دارد، که میتوانند به تجربه دینی کشیده شوند. تجربه دینی پس از وقوع آثار نتایجی را در پی دارد که در اینجا میتوان به «باور» های ایجاد شده پس از وقوع تجربه دینی اشاره کرد. تغییر در باب احساسات و هیجانات دیگر تاثیر تجربه دینی است. تجربه دینی در تغییر خواستههای افراد نیز موثر است. «ایمان دینی» دومین بحث در روانشناسی دین است که این امر نیز مانند تجربه دینی، دارای علل و آثاری است.
وی ادامه داد: یکی از علل مهم در «ایمان دینی» همرنگی با جماعت است، که همین راه سادهای برای «ایمان دینی» است. «ضمیر ناهوشیار فردی»، «ضمیر ناهوشیار جمعی» و «چرخه زندگی» دیگر عوامل ایجاد «ایمان دینی» است. به نظر من علتالعلل «ایمان دینی» حس ضعف است که این حس، در فقرا نسبت به اغنیا، در زنان نسبت به مردان و در افراد سالخورده نسبت به جوانان وجود دارد.
ملکیان، «زندگی دینورزانه» را سومین بحث در روانشناسی دین دانست و اظهار کرد: با اینکه دین اساسا هویتبخش است، اما مسئله دیگری نیز در زندگی انسان وجود دارد و آن این است که بشر با «طبیعت»، «انسانهای دیگر» و «خودش» درگیر است. اما زندگی دینورزانه در باور و حس، خواستهها و گفتار و کردار افراد تاثیر میگذارد. انسان متدین در تلاش است تا گفتار و کردار متدینانه داشته باشد که در قبال این رفتارها مخالفان و موافقانی درباره رفتار متدینان وجود دارد.
«معنویت»؛ بدیل دین در دنیای جدید
وی «سنجه» و «ادعای روانشناسان دین» را از دیگر موضوعاتی عنوان کرد که در مباحث روانشناسی دینی به آن توجه شده است. بحث از «سنجه» این است که وقتی کسی ادعا میکند تجربه دینی داشته است و آن کسی که مدعی ایمان است، چگونه میتوان درستی ادعای آنها را بررسی کرد، زیرا لزوما ایمان به عمل نمیرسد.
وی اظهار کرد: بحث مطرح دیگر، این موضوع است که آیا روانشناسان دین بدیلی برای دین در نظر گرفتهاند. در سالهای گذشته «روانکاوی» را بدیل دین میدانستند، بعدها «روانشناسی ژرفا» به عنوان بدیل دین معرفی شد و بعد از جنگ جهانی دوم، «معنویت» به عنوان بدیلی برای دین در نظر گرفته شد.
علاقهمندان میتوانند، گزارش بخش نخست نشست «روانشناسی دین» را اینجـــــا بخوانند.