خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آغاز فصل پاییز همواره خبر از شروع درس و مدرسه میدهد و بیش از 13 میلیون کودک و نوجوان خود را برای شروع سال تحصیلی آغاز میکنند. اما کتابهای درسی که برای این دانشآموزان درنظر گرفته میشود تا چه اندازه میتواند پاسخگوی آنها بوده و در تربیت نسل فردای کشورمان موثر باشد. در این باره گفتوگویی داشتیم با اسدالله شعبانی، شاعر و نویسنده پیشکسوت کودک و نوجوان، مربی سابق مرکز آموزش پیش از دبستان وزارت آموزش و پرورش و مشاور دفتر تالیف کتابهای درسی که در ادامه میخوانید.
شما با آن که از آغاز انقلاب کارشناس کانون پرورش فکری کودکان بوده اید، همزمان با مراکز آموزش پیش دبستان هم همکاری دور و نزدیک داشتهاید، لطفا درباره نحوه همکاریتان با این مرکز بیشتر توضیح دهید؟
من از اول انقلاب تا چهار سال پیش به طور رسمی با بخش پیش از دبستان وزارت آموزش و پرورش همکاری میکردم در این مراکز تصمیمگیری میشود که مربیان چگونه باید با دانشآموزان شعر و قصه کار کنند. در آن سالها دورههای آموزشی زیادی برای مربیان و آموزگاران در سطح کشور برگزار میکردیم. در این دورهها به معلمان شیوه اجرای شعر و داستان برای دانشاموزان را آموزش میدادم و تلاش میکردم در مدرسه بتوانند برنامههایی را در زمینه شعر و داستان برای اوقات فراغت دانشآموزان اجرا کنند. به مربیان هم شیوه آموزش پیش از دبستان و چارچوبهای لازم را در ارتباط با هفت فعالیت رایج مانند شعر،نقاشی، کاردستی ، نمایش خلاق، داستان و...آموزش میدادیم.
چرا همکاری شما با این مرکز خاتمه پیدا کرد؟
این مرکز اقدام به تولید کتابهایی با عنوان «کتاب کار» برای خردسالان میکند که حاوی شعرها و داستانهایی برای بچههاست و با شمارگان میلیونی از سوی آموزش و پرورش منتشر و در مراکز آموزشی توزیع و به عنوان کتابهای کمکاموزشی تدریس میشود. بنابراین به دلیل حساسیت بالایی که روی این آثار به عنوان یک منبع آموزشی برای کودکان وجود دارد، لازم است از شعرها و داستانهای شاعران و نویسندگان شناخته شده و صاحبقلم در این حوزه استفاده شود. اما متاسفانه میبینیم شعرها و داستانهایی که در این کتابها گنجانده میشود توسط مربیان ناشی که هیچگونه آشنایی با اصول و قواعد شعرگویی و داستان سرایی ندارند، نوشته شده و این کتابها در سطح استانها منتشر میشود. اینگونه کتابها در حوزه شعر و داستان هیچگونه ارزش ادبی ندارند. بسیاری از اشعار و مطالب این کتابها یا اشعار شاعران دیگر است که دستکاری شده و به نام خودشان منتشر میکنند یا اشعار و داستانهایی است که توسط مربیان تازهکار بیان شده و اصول و قواعد کار در آنها رعایت نشده است. اینگونه کتابها که به عنوان کتابهای کمکآموزشی درمراکز آموزش پیش از دبستان مورد استفاده قرار می گیرد، نه تنها برای بچهها مفید نیستند بلکه ذهن آنها را تخریب میکنند. من به دلیل اعتراضی که به این کتابها و نحوه تولید مطالبشان داشتم فعالیتم را با این مرکز خاتمه دادم. باید نظام آموزش و پرورش این مساله را بررسی کند؛ چگونه میشود کسی که شعر و قصه را نمیشناسد برای بچهها شعر بسراید و این اشعار در حد میلیونی چاپ و برای آموزش و پرورش آیندهسازان این مملکت از آن استفاده شود؟ با این روش نادرست هم مربیان به تقلب واداشته میشوند هم کار شاعران و نویسندگان کودک مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و هم ذهن بچهها تخریب میشود.
به نظر شما شعرها و داستانها بر چه اساسی برای کتاب فارسی انتخاب میشود؟
کار باید توسط کارآشنایان انجام شود و تصمیمگیریها توسط کارشناسان صورت بگیرد اما متاسفانه برنامهها توسط گروهی که ما نمیدانیم چه کسانی هستند اجرا میشود و از متنهایی در کتابهای درسی استفاده میشود که هیچگونه منبع مشخصی ندارند که بتوان به آن رجوع کرد. من همیشه در جلسات نقد کتابهای درسی بیان کردهام که دانشآموزان ما نیاز زیادی به بازنویسی متون کهن دارند اما متاسفانه بازنویسی متون کهنی که در کتابهای درسی برای بچهها گنجانده میشود توسط افراد تازهکار و ناآشنا با این حوزه، نوشته میشود. چون از افراد معمولی و غیرکارشناس در این حوزه برای این کار استفاده میکنند از ذکر منابع و نام افراد خودداری میکنند، تا اگر ایرادی پیش آمد منتقد نداند که باید به چه کسی اعتراض کند. باید در نظر داشته باشیم که شعرها و داستانها حتما باید با ذکر منبع آورده شود. همچنین نوع گزینش و چینش مطالب در کتابهای درسی ناهمگون است یعنی از طرفی میخواهند شعر کودک وارد کتابهای درسی شود از طرفی متونی را برای همان کودک برمیگزینند که از جمله متون سخت و دشوار محسوب میشود و فهم و حتی خواندن آن برای او بسیار دشوار است. در حالی که باید این متون با شیوهای مناسب برای بچهها بازنویسی شود و به همراه توضیحات قابل فهم برای کودکان بیان شود و این کار تنها از عهده افراد متخصص در این حوزه برمیآید و چون به این مساله رسیدگی نمیشود سطح کارها بسیار ضعیف است.
این مطالب باید چه خصوصیاتی داشته باشند؟
کتابهای درسی باید به روز باشد اما متاسفانه کتابهای درسی ما کهنهاند و در آن ها از شعرها و داستانهایی استفاده میشود که به روز نیستند و اشعار بسیاری از شاعران خوب کشورمان جایی در کتابهای درسی ندارد. باید شعر امروز را از زبان شاعران امروز مانند احمد شاملو، سیمین بهبهانی، پروین دولتآبادی، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد بیاورند که به عنوان شاعران امروز شناخته شدهاند نه آثار کسانی که مردم آنها را نمیشناسند و حتی یک کتاب شعر هم به چاپ نرساندهاند! سیاست گذاری در معرفی ادبیات امروز در کتاب های درسی ایراد بنیادی دارد.
کودکان باید بیاموزند که اگر شعر پروین اعتصامی یا سعدی و.. زیباست، این زیبایی را باید در بستر تاریخی ادبیات مد نظر قرار دهند. آنها باید بدانند کسی که هم امروز شبیه مولوی و یا سعدی شعر بگوید شاعر معاصر نیست. او باید بیاموزد که شعر هر دوره با دورههای دیگر فرق میکند در صورتی که در کتابهای درسی به این تحول و تطور توجهی نمیشود از این روی میتوان گفت ادبیات فارسی در کتابهای درسی منجمد است! سبب این کار هم تلقی نادرست کسانی است که تصمیم گیری بدون کارشناسی میکنند. شاعری مانند پروین اعتصامی یا سعدی یا فردوسی که قرنها پیش زیستهاند اشعارشان باید در بخش تاریخ ادبیات استفاده شود و متناسب با روحیه و روان بچههای امروز معرفی شود. به نظر من گردانندگان این کتابها معتقدند شعر امروز شعر پیش از مشروطیت است و با شعر هزار سال پیش هیچ فرقی ندارد و کودک امروز همانگونه که غزلیات سعدی را میخواند باید شعر نو را هم بخواند. در حالیکه دانشآموزان باید بدانند که شعر پروین اعتصامی شعر معاصر نیست و در بخش تاریخ ادبیات میگنجد. نباید شاعران امروز که باب طبع مخاطبان، دانشآموزان و مردم هستند از کتابهای درسی حذف شوند. اینکه مسئولی با شاعری مشکل دارد نباید این مشکل متوجه بچهها شود و آنها را از آشنایی با شاعران جدید محروم کنند. باید به سلیقه و ذائقه مردم احترام بگذاریم و در کتابهای درسی این مطالب را بگنجانیم زیرا جامعه امروز ما به شاعران و نویسندگان جدید نیاز دارد.
من معتقدم در کتابهای درسی مثلا فارسی فقط باید ادبیت و زیباییهای ادبی متنها مد نظر باشد و در کتابهای دیگر هم چهار چوب همان موضوع مراعات شود. ما باید تلاش کنیم بچهها در دوره ابتدایی بیش از هر چیز دیگری با اصول و قواعد زبان فارسی آشنا شوند و در کنار آن زبانهای دیگری مانند انگلیسی و عربی را فراگیرند. بعضیها فکر میکنند اگر متون را از زبان بیگانه بپیرایند کار مثبتی انجام دادهاند اما من اعتقاد دارم اشکال از هجوم واژه های بیگانه نیست. ایراد کار اینجاست که اصول و قواعد زبان و ادبیات فارسی نباید نادیده گرفته شود. مثلا یک کلمه فارسی در کتاب درسی با قواعد عربی جمع بسته شود. دستور زبان فارسی ما بسیار ساده و روان است. اما متاسفانه در کتابهای درسی رعایت نمیشود. بعد میگویند چرا فارغالتحصیلان ما با اصول و قواعد زبان فارسی بیگانهاند؟ متاسفانه نابسامانی در کتاب درسی محسوس است و استفاده صحیح و درستی از دستور زبان فارسی نمیشود.
آیا کودکان در طول سالهای تحصیل «نوشتن» را به خوبی یاد میگیرند؟ چرا حتی نوشتن نامههای اداری و یا متن های ساده علمی و ادبی برای فارغالتحصیلان آموزش و پرورش دشوار است؟
علت این مساله هم استفاده نادرست از قواعد دستور زبان فارسی در کتابهای درسی است. یادگیری یک زبان وقتی انجام میشود که به اصول و قواعد آن پایبند باشیم و خیلی از اشتباهات و ایرادهایی که در بین ما رایج شده را به کار نبریم. به عنوان مثال میبینیم همین فارغالتحصیلان دانشگاهی که بسیاری از آنها در حوزه ادبیات فارسی نیز تحصیل کردهاند و در حال حاضر مسئولیتهای زیادی در کشور برعهده دارند. به چهارچوبهای زبان ملی خودشان یعنی زبان فارسی اعتنایی نمیکنند. آن کار ناشناسی که در مثلا شهرداری تهران اجازه تکثیر تابلوهایی را برای سازمان میادین تره بار داده احتمالا میدانسته که میدان یک واژه فارسی است و نمیشود آن را جمع عربی بست، اما برایش مهم نبوده ولی این موضوع برای افرادی مثل من که دارند برای بچهها مینویسم مهم است. چون هویت ملی ما را به ریشخند گرفته است.
کتاب درسی فارسی چه تاثیری در علاقهمند کردن دانشآموزان به مطالعه دارد؟
واقعیت این است که کتابهای درسی به خاطر انباشت مطالب غیرضروری و وقتگیر مانع از علاقهمند شدن بچهها به کتابخوانی میشوند. زمانی این کتابهای درسی میتواند در گرایش بچهها به مطالعه موثر باشد که در کنارشان کتابهای غیردرسی در اوقاتی از کلاسهای درسی به بچهها آموزش داده شده و برایشان خواند شود تا بچهها بتوانند بین کتابهای درسی و غیردرسیشان ارتباط برقرار کنند. در این صورت است که کتابهای درسی میتواند به گسترش مطالعه در کشورمان کمک کند.
شما چقدر با از بر کردن اشعار کتابهای درسی موافق هستید؟ شعر باید چگونه باشد تا در ذهن ماندگار شود؟
من اصولاً با از برکردن اشعار مخالفم. زیرا این امر را به نوعی کتاب محور شدن میدانم که اصلاً روش صحیحی نیست. دانشآموز باید شعر را حس کند. در غیر اینصورت از کتاب بیزار میشود. ما باید به دنبال راههایی باشیم تا کودکان را به شعر و داستانهای کتاب درسی علاقهمند کنیم نه اینکه به اجبار از آنها بخواهیم این مطالب را از برکنند، در حالی که هیچ علاقهای به مطالب ندارند. باید توجه داشت بسیاری از چیزهایی را که ما زمانی به زور حفظ کردهایم، مجبور شدهایم سالها وقت بگذاریم تا آنها را از ذهنمان پاک کنیم؛ بنابراین این روش اصلاً درست نیست.
اهمیت تصویرسازی در کنار شعر و داستان چیست؟
تصویرسازی در کنار شعر و داستان در کتابهای درسی از اهمیت زیادی برخوردار است. تصویرسازی این کتابها اصلا خوب و مناسب نیست. برای تولید کتابهای درسی از بدترین نوع گرافیک، تصویرسازی، چاپ، کاغذ و مقوا استفاده میشود. در حالی که باید با بالاترین کیفیت هنری و چاپی این آثار تولید شوند. کتابهای درسی اگر با شمارگان دو یا سه هزار نسخه منتشر میشدند، میتوانستیم راحتتر نسبت به مشکلاتشان چشمپوشی کنیم. اما وقتی کتاب درسیای با شمارگان میلیونی منتشر میشود و ذهن میلیونها دانشآموز را با خود درگیر میکند باید دقت و وسواس بسیار زیادی به خرج داده شود تا آثار مطلوبی در این حوزه تولید شود. اگر آموزش و پرورش مدعی است که بودجه لازم برای انجام این کار ندارد باید تلاش کند تا بتواند بودجه لازم برای این مساله را کسب کند زیرا کار او انسانسازی است و باید بتواند انسانهای سالم و مفیدی برای فردای این جامعه بسازد. باید کیفیت، محتوا و ظاهر کتابهای درسی افزایش یابد و کتابها با ایراد کمتر منتشر شود. در حالیکه امروزه شاهد انواع غلطهای تایپی، املایی، ویرایشی، دستورزبانی و محتوایی در کتابهای درسی هستیم که علیرغم اینکه مسئولان هرساله قول میدهند که آنها را برطرف کنند اما متاسفانه هیچ تغییری ایجاد نمیشود. ما به تولید انسانهایی نیاز داریم که به سرزمینشان علاقهمند باشد و زبان فارسی خود را پاس بدارند. وقتی آموزش و پرورش به درستی کارش را انجام ندهند به جای پرورش افراد تحصیلکرده و سالم انسانهای دزد و کلاهبردار پرورش میدهد.