به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) دین پدیدهای تاثیرگذار بر زندگی انسانها در همه جوامع و در همه زمانهای زندگی بشری بوده است، به گونهای که هیچ جامعهای وجود نداشته که صورتی از دینورزی در آن وجود نداشته باشد. جامعهشناسی دین، ادیان و مذاهب را از زوایه روابط، سازمانها، گروهها و عوامل مختلف اجتماعی مورد بررسی قرار میدهد که این عوامل اجتماعی با دین رابطهای دو سویه برقرار میسازند. در این گرایش، دین از نقطه نظر اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد. تاثیراتی که دین از عوامل اجتماعی میپذیرد، نقشی که دین در حیات اجتماعی از خود بر جای میگذارد و رفتار اجتماعی دینداران و گروههای اجتماعی که تحت تاثیر آموزههای دینی ایجاد میشود، از مهمترین مباحث در جامعهشناسی دین است.
در این نگرش به دین از منظری برون دینی (اجتماعی) نگریسته میشود و قصد بر این نیست که به حقانیت یا عدم حقانیت دین پرداخته شود.
ملکم همیلتون بر این اعتقاد است که جامعهشناسی دین، بررسی دو موضوع اساسی را در دستور کار خود قرار میدهد. اول آنکه چرا ایمان مذهبی و فعالیتهای دینی نقش بسیار مهمی در فرهنگ و جامعه انسانی بازی میکند. دوم اینکه چرا ایمان و رفتار مذهبی، شکلها و چهرههای متفاوتی در جوامع مختلف از خود نشان میدهد. همیلتون بر این نکته تاکید میکند که جامعهشناسی دین در هر حال نقش اجتماعی، تاریخی دین و اهمیت این پدیده در جامعه انسانی و نیز رفتار دینی گروههای مذهبی محوریت دارد.
جامعهشناسان دین در واقع سعی دارند فهم اجتماعی از پدیده دین را بالا ببرند و بر اهمیت نقش آن در بروز رفتارهای اجتماعی تاکید کنند. پس جامعهشناسی دین یک گرایش در جامعهشناسی است که در آن پدیده دینداری محوریت است. در این نوع گرایش، به دین به مثابه یک پدیده مهم، دارای اثر و تعیینکننده در رفتار اجتماعی نگریسته میشود. همچنین روابط متقابل بین دین و جامعه مورد بررسی قرار میگیرد.
در این کتاب پژوهشی، عمدتاً نظریههای جامعهشناسان بزرگ درباره دین مورد بررسی قرار گرفتهاند. در سنت جامعهشناسی کلاسیک، دین یک موضوع مهم به شمار میرفته است. مخصوصاً سه جامعهشناس بزرگ کلاسیک یعنی کارل مارکس، امیل دورکیم و ماکس وبر به پدیده دین توجه وافر داشتهاند. البته مارکس به طور غیر مستقیم دین را مورد خطاب قرار داده و کمتر به صورت مستقیم به بررسی آن پرداخته است.
برخی معتقدند که این پدیده در مطالعات علمی دورکیم و وبر موضوعی محوری بوده است. چنان که در جامعهشناسی نیز مرسوم است، این بررسی در این کتاب در دو بخش جامعهشناسان کلاسیک (مارکس، دورکیم، وبر) و جامعهشناسان معاصر از جمله برگر، لاکمن، استارک و بین بریج صورت گرفته است. همچنین پدیدههایی چون غیر دینی شدن (سکولاریزم) و نیز بنیادگرایی مذهبی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
به جز نظریههای جامعهشناسی، نظریه فروید راجع به دین نیز مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است. به همین خاطر پس از بررسی نظرات سه جامعهشناس برجسته کلاسیک، نظریه فریود نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت. همچنین در بخش دوم اهم نظریات معاصر مردم شناسی راجع به دین نیز مطرح خواهد شد. بنابراین اگرچه این کتاب به نظریههای جامعهشناسی دین پرداخته است، اما نیم نگاهی به رویکردهای روانشناسی و مردم شناسی دین نیز میافکند.
تلاش نویسنده بر آن بوده تا صرفاً به طرح نظریهها به صورت خام اکتفا نشود، بلکه هر بخش را از موضعی نقادانه مورد بررسی قرار دهد. نکته قابل توجه در نگارش این کتاب همان زبان ساده آن است بدان امید که فهم مطالب آن برای علاقهمندان دانشجو سهلتر شود.
به گفته نویسنده کتاب، طرح نظریهها راجع به نقش دین در جامعه به معنای تایید آنها نیست، بلکه هدف ایجاد بستری برای بررسی فعالانه دیدگاههای مختلف است تا از این طریق زمینه آگاهی و تفکر هر چه خلاقانهتر فراهم آید.
نویسنده این کتاب به خوبی از حساسیتهای دین ورزان نسبت به باورهای اعتقادیشان آگاه است و در این اثر قصد به چالش کشیدن این باورها را ندارد.
کتاب حاضر در دو بخش «نظریههای کلاسیک جامعهشناسی راجع به دین» و «جامعهشناسی دین در دوران مدرن» سامان یافته است.
کتاب «درآمدی به جامعهشناسی دین» تالیف بهروز مرادی با شمارگان هزار نسخه در 152 صفحه به بهای 8 هزار تومان از سوی انتشارات جامعهشناسان منتشر شده است.