مشرّف در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره وضعیت نقد در کشور، اظهار کرد: در حوزههای نقد ادبی، تشتت آرا بیشتر دیده میشود چرا که منابع مربوط به نقد ادبی غالباً ترجمه هستند. البته نباید تلاش بسیار زیاد مترجمان در این عرصه را نادیده گرفت اما وجود ناهنماهنگی در برگردان اصطلاحات و داخل شدن برخی متنهای زیر حد استاندارد در این حوزه، زمینه افزایش این تشتت آرا را فراهم کرده است و چون بسیاری از نقدکنندگان این آثار نیز دارای تخصص مشخصی در این حوزه نیستند، بدون تردید این ناهماهنگی در نقد آثار مرتبط با نقد ادبی دیده میشود.
وی ادامه داد: در مقابل، در حوزه ادبیات کلاسیک، استانداردها تا اندازهای دقیقتر است زیرا نقد ادبی در حوزه ادبیات کلاسیک سابقه طولانیتری دارد. با این حال به دلیل فقدان نشریات فراوان که نقدها را به میزان زیاد به چاپ برسانند، غث و سمین در این زمینه با یکدیگر آمیخته است و به کارهای دقیقتر و جدیتر نیاز است.
مترجم كتاب «عبدالقاهر جرجانی و ديدگاههای نوين نقد ادبی» در ادامه سخنانش، گفت: البته نشریه «نقد کتاب» وجود دارد که نویسندگان در آن با جدیت برای معرفی کتابها همراه با نقد تلاش میکنند اما در آنها نیز گاه معرفی و نقد با یکدیگر آمیخته است؛ این موضوع یعنی نبود مرز مشخص میان بررسی، معرفی و نقد کتاب از جمله مشکلات جامعه نقد به شمار میآید.
این صاحبنظر عرصه نقد افزود: در معرفی کتاب، صرفاً کمیت و کیفیت چاپ، عنوان فصلها، موضوع فصلها و ... مورد توجه است اما موضوع نقد چیز دیگری است. کسی که به نقد میپردازد لازم است آنقدر به موضوع اِشراف داشته باشد که بتواند قدرت علمی نویسنده را محک بزند و آن اثر را با آثار مشابهی که در آن حوزه تولید شده است، مقایسه کند و اگر احیاناً اثر مورد نظر نسبت به آثار پیشین در آن حوزه، دارای ارجحیتها یا کاستیهایی است یا اینکه به صورت تقلیدی نوشته شده یا خدا نکرده سرقت شده باشد، باید بتواند این موارد را شناسایی کند. مسلماً این عمل، بسیار دقیقتر و فنیتر از معرفی صِرف کتاب است اما غالباً اولی را با چند پاراگراف مملو از اظهارنظرهای غیرتخصصی، به جای دومی چاپ میکنند.
وی افزود: نکته دیگر، مسأله امتیازهای دانشگاهی است و اینکه هیأتهای علمی ناچارند وقت خود را صَرف چاپ مطالب در جراید و نشریاتی کنند که به آن امتیاز علمی ـ پژوهشی تعلق بگیرد. در حالی که خود مجلات علمی ـ پژوهشی برای نقد حرفهای امتیاز قائل نمیشوند بنابراین، هیأتهای علمی و نیروهای دارای دانش تخصصی در حوزه نقد نمیتوانند در این حوزه چندان فعالیت کنند زیرا مجلاتِ به ظاهر تخصصی، دارای امتیاز علمی نیستند و مجلات دارای امتیاز به این موضوع اهمیت نمیدهند. بنابراین، این نیروها و افراد متخصص کمتر در این حوزه قلم میزنند و خود به خود این موضوع خلأیی را در حوزه نقد کتاب به وجود میآورد و راه را برای ورود افراد غیرکارشناس میگشاید و زمینه پیدایش بررسیهای غیرمتخصصتر فراهم میسازد.
مشرّف ادامه داد: البته نقدهای غیرتخصصی هم در همه جای دنیا وجود دارد و به خودی خود بد نیست . مسأله این است که تعداد نشریات بیشتر شود و برای آن امتیاز علمی نیز در نظر گرفته شود تا دانشجویان دکترا و هیأتهای علمی در این حوزه واقعاً وقت صَرف کنند. فصلنامههای تخصصی «نقد کتاب» مجموعه ارزشمندی است اما به لحاظ تعداد، جذب نیروهای متخصص و دلایلی که در بالا ذکر شد، برای جامعه ما کافی نیست.
این صاحبنظر عرصه نقد اظهار کرد: افراد متخصص ترجیح میدهند نتایج تحقیقات خود را در قالب کتاب به چاپ برسانند تا هم امتیاز بیشتری به آن تعلق گیرد و هم از پراکندگی آرا و نظریاتشان پیشگیری شود؛ این نیز به خودی خود دارای اشکال نیست اما اگر بتوانند پیش از کتاب شدن، نتایج تحقیقات و نقدهای حاصل از آن را در مجلات تخصصی به چاپ برسانند و سپس آنها را کتاب کنند، بهتر است.
وی ادامه داد: در این زمینه، مهمترین نکتهای که مورد نیاز است، وجود نشریات با کادر حرفهای فنی است که امکان کار به صورت سلسله مراتبی در آن وجود داشته باشد. یعنی کارشناسان، تیمهای تخصصی در اختیار داشته باشند.
مترجم كتاب «عبدالقاهر جرجانی و ديدگاههای نوين نقد ادبی» در پاسخ به این پرسش که چه پیشنهادی برای بهبود سطح کیفی مجموعه فصلنامههای تخصصی نقد کتاب خانه کتاب دارید؟» گفت: همانطور که گفتم این فصلنامهها در حوزه نقد، کار بسیار ارزشمندی هستند اما باید تعداد آنها افزایش پیدا کند و نیروهای تخصصیتر در اختیار بگیرند. کادر این مجموعه باید با استادان حرفهای و صاحبنظر در عرصه نقد، مشورت کنند و از افرادی که آثار مطرحی در حوزه نقد کتاب دارند، بهرهمند شوند. این مجموعه باید افراد متخصص در عرصه نقد را شناسایی کند و با در نظر گرفتن امتیازات مختلف، آنها را برای صَرف وقت در این عرصه تقویت کنند.
مشرّف با اشاره به سایر مشکلات عرصه نقد در کشور، عنوان کرد: به طور کلی نقد در کشور ما در سایه تعصبات و احساسات، فضای کافی برای رشد پیدا نمیکند زیرا غالباً به صورت رفاقتی، رودربایستی یا به صورت انتقامجویی و تلافی جویانه انجام میگیرد. مجموعه این افراط و تفریطها به نقد آسیب میزند و بدون تردید آن را در سطحی کاملاً غیرحرفهای قرار میدهد. حال آن که نباید چنین باشد البته طبیعی است که انتقاد به معنای ارزیابی است و خیلی بدیهی است که با مقداری عیبجویی همراه است و این، خصلت نقد است اما مبنای نقد باید استدلال و علم باشد.