خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- «آسیبشناسی جنگ نامتقارن در ایران: بررسی تطبیقی نبرد آریوبرزن و رئیس علی دلواری (دلیران تنگستان)» عنوان کتاب دکتر محمد منصورنژاد، دانشآموخته رشته علوم سیاسی است. وی در حوزه پژوهشهای تاریخی نیز دستی بر آتش دارد و در این زمینه هم پژوهش میکند. با وی در سالروز شهادت رئیسعلی دلواری درباره کتابش و قیام این مبارز آزادیخواه به گفتوگو نشستیم.
جناب منصورنژاد برای پرسش نخست بفرمائید چه ویژگیهای مشابهی باعث شد تا شما آریوبرزن و رئیسعلی دلواری را فارغ از تفاوت زمانی بسیار زیاد مبارزه این دو تن، سوژه یک کتاب کنید؟
ویژگی مشترک این دو سردار بزرگ آن است که برای دفاع از ایران عزیز مقابل بیگانگان از تمام وجودشان مایه گذاشتند و با امکانات کم برابر دشمن مجهز ایستادگی کردند و به سایر ایرانیان آموختند که این مرز و بوم برای محفوظ ماندن گاه نیاز به ایثار خون دارد. ویژگی دیگر این دو عزیز آن است که هر در حالت دفاعی جان به جان آفرین تسلیم کردند و نشان دادند که ایرانیان جنگطلب نبوده و مردمی اهل صلح و آرامش هستند، اما مقابل هجوم بیگانگان سر از پا نشناخته و با تمام وجود در برابر آنها ایستادند.
سخن تازه کتاب شما درباره قیام دلواری چیست؟
سخن تازه تئوریزه کردن این حرکت مهم تاریخی است. مسایل تاریخی را میتوان نقل کرد و در سطح تاریخ توصیفی ماند یا میتوان به تبیین موضوع پرداخت و سطح تحلیل را بالا برده و به تاریخ تحلیلی رسید. این تلاش در کنار سایر منابع تاریخی، اولا حالت تطبیقی مییابد که از روشهای بسیار خوب مطالعه است و به مقایسه مصداقی از پیش از اسلام (آریو برزن) با پس از اسلام ایران (رئیسعلی دلواری) میپردازد. ثانیا موضوع را با مفهوم نبرد نامتقارن گره میزند که از شیوههای جنگ مشهور در سطح جهانی است. روشی از نبرد که در آن با امکانات و نفرات محدود، تصمیم به مقابله با امکانات و نفرات افزایش مییابد.
به نظر شما چه ویژگیهایی در یک اثر مکتوب باعث میشود که فیلمسازی آن را سوژه یک فیلم تاریخی کند؟ با این قهرمانانی که در گستره ایران وجود دارد چرا سریالهای قهرمانان آسیای جنوب شرقی در رسانه ملی ایران نفوذ بسیاری پیدا کرده است؟
انسانها در طول حیاتشان در تاثیر و تاثر با دیگران میزیند. چهرهها و شخصیتهای انسانی مهم، تاثیرگذاری بالایی بر دیگران دارند. آدمیان و به ویژه جوانان نیاز به الگو برای زندگی دارند و از آنها تاثیرات زیادی میپذیرند. فطرت انسانی هم گرایش به سوی نیکی، خیر و زیبایی دارد. قهرمانان ملی و دینی از افرادی هستند که به دلیل فداکاریها و پایداریهایشان در مقابل ستمها، سیاهیها و پلشتیها میتوانند سوژههای جذاب و مطلوب برای دیگران باشند تا از آنها الهام بگیرند. اهالی رسانه اگر به رسالت خویش درست عمل کنند در ایران سوژههای بسیار مهم و جذابی برای فیلمسازی وجود دارد که نیاز به افسانههای آسیای جنوب شرقی نباشد. از فریدون و آرش، کوروش و داریوش گرفته تا سلمان فارسی و شهدای برجسته دفاع مقدس و...
از آنجا که اهالی هنر دستشان باز است که از یک سوژه روایتهای گوناگون هنری و از زوایای مختلف داشته باشند، از این رو حتی از یک شخصیت میتوان چند فیلم سینمایی ساخت. اینجا نزدیکی دولتمردان در فرهنگ و هنر با کارشناسان، نویسندگان، تهیه کنندگان، کارگردانان، بازیگران و... بسیار مهم است. به نظر میرسد در وضعیت فعلی شکاف بین اهالی هنر و دولت که در چند سال پیش ایجاد شده بود، هنوز ترمیم نشده است. ما نیاز به آشتی ملی از جمله میان اهالی هنر و متولیان هنر داریم تا بودجهها در جای مناسب خودشان اختصاص یابند. آنگاه دیگر به خرید سریال از بیگانگان افتخار نمیکنیم!
در اثر شما تا چه اندازه به یاران و همراهان تاثیرگذار دلواری توجه شده است؟
چون این اثر بهدنبال کشف اسناد تازه از موضوع نبوده و چنانکه گفته شد در سطح تاریخ توصیفی کار نکرده، به این نکات نپرداخته است. گر چه جای چنین تلاشی خالی است.
اسناد به ویژه در بررسی قیام دلواری چه تاثیری دارند؟
کار تاریخی قوام و اعتبارش به وثاقت اسناد بستگی دارد. از این رو در نقل تاریخ باید به منابع دست اول مراجعه کرد و البته منابع داخلی گر چه مرجع هستند، اما گاه منابع بیگانگان نکات تکمیلی خوبی دارد. به ویژه اینکه نویسندگان انگلیسی از داستانهای مانند رئیسعلی روایت کردهاند. پیشنهاد میشود پژوهشگران جوانتر به سفرنامهها و خاطرات بیگانگان در آن روزگار مراجعه کنند تا دادههای جدیدی به موضوع بیفزایند.
در کتاب آسيبشناسي جنگ نامتقارن در ايران تا چه اندازه از اسطورهسازی قهرمانی مانند دلواری پرهیز کردید؟
همانگونه که اشاره شد این کتاب بهدنبال کار عاطفی و احساسی نبوده و با رهیافتی علمی به موضوع پرداخته است. از این رو نگاه فارغ از ارزش به موضوع داشتهام. ما هم باید از نگاه سیاه و سفید به موضوعات و اشخاص بیرون آییم و هیچ اشکالی ندارد که قهرمانان ما در زندگی شخصی یا اجتماعیشان قصور و تقصیری هم داشته باشند اما فراموش نکنیم که آنها برای بقا و اعتلای ایران عزیز از بهترین سرمایه وجودی خود یعنی جان مایه گذاشتند و باید از این اقدام سترگشان درس بگیریم. از شهید بهشتی به زبان فرزندشان مطلبی میخواندم که وی پس از هر ملاقات با افراد دفتری داشتند که ویژگیهای مثبت افراد را در آن دفتر نوشته و یادداشت میکردند که وی برای فلان کار مفید است. هر کسی ضعفی در زندگی دارد ما به عنوان ایرانی و مسلمان هم تلاش میکنیم عیبها را از چشم دیگران بپوشانیم و هم در حد وسعمان برای رفع مشکل تلاش کنیم. اما مهمتر آن است که امتیازات را دیده و از آنها بهرهمند شویم.