به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هفتمین نشست «صبح کتاب خیمه» به معرفی و نقد کتاب «معجزه عاشورا» اثر دکتر حسین غفاری اختصاص یافت. این نشست پیشازظهر امروز (10 شهریور 1394) با حضور مؤلف کتاب، محمدرضا سنگری و محمد اسفندیاری در محل بنیاد دعبل خزاعی برگزار شد.
از علم غیبی تا علم ظاهری معصومان (ع)
محمد اسفندیاری با اشاره به این که کتاب حاصل درسگفتارهای دکتر غفاری است، گفت: «معجزه عاشورا» دارای مباحثی متعدد و متنوع است و نگارنده در این کتاب نظریهای را با عنوان «تفسیر باطنی و معنوی از قیام امام حسین (ع)» در کانون توجه خود قرار داده است. اما متأسفانه به علت بازنویسی نشدن کامل سخنرانیها، این نظریه پرورشیافتگی لازم را ندارد.
وی ادامه داد: این کتاب را با دو رویکرد میتوان نقد کرد؛ این که ابتدا به مبنای کتاب بپردازیم و مدعای کتاب را بحث کنیم، یا این که وارد جزئیات آن بشویم.
اسفندیاری نظر خود را چنین توضیح داد: کتاب تلاش کرده است تا نظریهای جدید را ارائه کند که این تلاش تأملانگیز است و من تأکید میکنم که نویسنده، نظریه خود را پرورش دهد. یکی از مباحث مهم این کتاب، «علم امام» است که در کتابهای گوناگون نیز به آن اشاره شده است. نگارنده در این کتاب معتقد است امام حسین (ع) در قیام عاشورا مکلف به علم ظاهر بوده و با آگاهی از شهادت خود، بر اساس علم ظاهر عمل کرده است.
پیش از این مرحوم علامه مجلسی و علامه طباطبایی (ره) بهخوبی به این موضوع پرداختهاند که امام حسین (ع) علم غیب دارد، اما مکلف به این علم نیست و برحسب علم ظاهر و علم متعارف عمل میکند. قائلان به این نظریه اعتقاد دارند امام علم نامتناهی دارد. سؤالی که مطرح میشود این است که اگر چنین چیزی وجود داشته است، چرا باید امام حسین (ع) دچار مشکل شود. اگر امام معصوم (ع) علم دارد، چرا دچار مشکلات میشود؟ چرا از گوشت و طعامی میخورد که سمی است؟ اینجاست که قائلان، این نکته را گفتهاند که امام علم غیب دارد اما به علم غیب خود ترتیب اثر نمیدهد.
این منتقد با اشاره به این که توجیه متکلمان گذشته مانند شیخ مفید و شیخ طوسی در مکلف نبودن امام به علم غیب موجه نیست، گفت: چندین حدیث در اصول کافی و تاریخ طبری به ما میگوید که امام حسین (ع) بر اساس علم غیب رفتار کرده است. قائلان به این که امام حسین (ع) مکلف به علم غیب نبوده است، باید یا با توجه به این احادیث از موضع خود کوتاه بیایند یا این احادیث را ضعیف بشمارند.
برخی اقوال کتاب، مستند تاریخی ندارند
اسفندیاری در بخشی دیگر از سخنان خود به برخی اقوال در کتاب اشاره کرد و گفت: برخی نوشتههای این کتاب دارای سند معتبر در تاریخ نیستند. به عنوان مثال، نویسنده در بخشی از کتاب خود به اسیری اهل بیت (ع) اشاره میکند و در صفحات 44 و 357 کتاب مینویسد که امام حسین (ع) نباید در ابتدای امر، اهل بیت خود را همراه میبرد.
وی افزود: من این قول نویسنده را رد میکنم. به اعتقاد من همراه بردن اهلبیت (ع) از سوی امام حسین (ع) کاری عاقلانه است زیرا تاریخ نشان میدهد معارضان برای فرونشاندن بسیاری از جهادها و قیامها، در بدو امر اهل بیت و خانواده آنها را گروگان میگرفتند تا آنها تسلیم شوند. این امر دارای شواهد تاریخی بسیاری است.
وی در ادامه نشست نقد کتاب «معجزه عاشورا» برخی مستندات تاریخی این کتاب را دارای بحث دانست و گفت: نگارنده برخی احادیث را در کتاب خود قرار داده که اعتبار آن را احراز نکرده است. به عنوان مثال وی از قول امام حسین (ع) در شب عاشورا میگوید: «یک نفر از شما زنده نخواهید ماند.»؛ در حالی که این فرموده امام حسین (ع) در منابع معتبر تاریخی نیامده و با واقعیت تاریخی نیز در تعارض است.
این منتقد در ادامه به فصل و مجلس دیگری از کتاب که به «گریه» در رثای امام حسین (ع) پرداخته شده است، اشاره کرد و گفت: نویسنده در این کتاب نظر محمدباقر بهبودی درباره وابسته بودن ثواب گریه در رثای امام حسین (ع) به دوران حکومت ظلم و جور بنیامیه و بنیعباس را نقد کرده در حالی که استاد مطهری ــ که استاد دکتر غفاری نیز بوده است ــ در کتاب «نهضتهای اسلامی در صدسال اخیر» اعتقاد دارد عزاداری امروزی برای امام حسین (ع) فاقد هرگونه ثوابی است زیرا به اعتقاد او روح و فلسفه عزاداری فراموش شده و شکل عادت به خود گرفته است و هیچگونه جهتگیری خاص اجتماعی در آن دیده نمیشود. به گفته استاد مطهری این عزادارایها چنان شده که اگر شخص یزید هم از گور به دربیاید، حاضر است در این مراسم شرکت کند. البته علامه شهید مرتضی مطهری در پایان سخنرانی خود برای امام حسین (ع) روضه میخواندند و گریه میکردند. به نظر میرسد این نظر ایشان بیشتر جنبه جامعهشناسانه دارد.
عنوان کتاب و بحث معجزه
محمدرضا سنگری نیز در این نشست به معرفی کلی کتاب «معجزه عاشورا» پرداخت و گفت: تبدیل سخنرانیها و درسگفتارها به کتاب در تاریخ ایران سابقه دیرینه دارد که از آن میان میتوان به مجالس سبعه مولانا و مجالس آقا شیخ جعفر شوشتری اشاره کرد. «معجزه عاشورا» نیز مجموعهای از سخنرانیهای دکتر حسین غفاری است که پس از پیادهسازی و ویرایش در قالب کتاب منتشر شده است.
وی اظهار کرد: این کتاب دربردارنده مباحثی است که سال 1388 درباره قیام حضرت امام حسین (ع) در 11 جلسه از سوی آقای غفاری ایراد شده و با فاصله چهار سال از برگزاری این نشستها در 500 صفحه تدوین و در سال 1392 از سوی انتشارات حکمت منتشر شده است. مجلس اول در این کتاب به بحث معجزه و اثبات آن در واقعه کربلا میپردازد. مجلس دوم، بحثی درباره گریه و نقش تربیتی آن با رویکرد فلسفی از سوی مؤلف است. مجلس سوم تا پنجم، تفاسیر گوناگون از قیام امام حسین(ع) را در برمیگیرد که از سوی نگارنده طرح و مورد نقد واقع شده است.
سنگری ادامه داد: مجلس ششم تا هشتم این کتاب دربردارنده بحث علم امام (ع) است که به نظر، اصلیترین و مهمترین مبحث کتاب به حساب میآید. مجلس نهم مقایسه ماجرای حضرت ابراهیم (ع) و حضرت امام حسین (ع) است. غفاری در مجلس دهم آثار و برکات ظاهری و باطنی واقعه کربلا را بررسی کرده و در مجلس یازدهم به اصلاح روشها و سنتهای عزاداری پرداخته است. این استاد فلسفه در آخرین مجلس خود غزلی از حافظ را برای حاضران شرح داده و انطباق آن غزل با واقعه عاشورا را بررسی کرده است.
وی با بیان این که انتخاب نام کتاب یکی از دغدغههای مهم برای وی و سایر نویسندگان است، گفت: برای واقعه بزرگی مانند کربلا اسامی گوناگونی مانند «نهضت»، «انقلاب» و «رستاخیز» انتخاب شده که حتی مورد نقد نیز بوده است. نام این کتاب ــ «معجزه عاشورا» ــ از عنوانهایی است که برای نخستین بار درباره واقعه کربلا به کار رفته است زیرا توده مردم معجزه را نهتنها برای انبیا که برای هر امر فوقالعاده استفاده میکنند اما صاحبنظران در کاربرد این واژه دقت دارند زیرا واژه «معجزه» را با انبیا میشناسند. «معجزه» دارای وجوه اثباتی است. انبیاء از «معجزه» در مقابل معارضان و منکران خود استفاده میکردند زیرا این گروه، برای اثبات ادعای پیامبران، از آنها معجزه و نشانه میخواستند.
سنگری کتاب «معجزه عاشورا» را دارای محور ثابت دانست و گفت: در این کتاب آموزههایی بسیار در اختیار خواننده قرار گرفته است اما نویسنده در برخی صفحات کتاب «معجزه» را خاص پیامبران اولواالعزم میداند در حالی که پیامبران دیگری که در گروه انبیای اولواالعزم نبودند نیز معجزاتی داشتند.
از معجزه حسی تا معجزه عقلی
حسین غفاری ــ مؤلف کتاب «معجزه عاشورا» ــ در بیان دیدگاههای خود و در پاسخ به نظر منتقدان گفت: مجلس اول این کتاب که به بحث معجزه عاشورا پرداخته، از مهمترین مجالس و فصلهای این کتاب است. در اینجا تأکید میکنم که منظورم از «معجزه» استعاره نیست بلکه خود معجزه است. در این بخش از معجزه حسی و معجزه عقلی بحث کردهام. «معجزه» دلیلی است که انسان برای حقانیت کلام خود میآورد و بیشتر متعلق به پیامبران و معصومان است. معجزه از ساحتی دیگر برمیخیزد. اما معجزه تنها ابعاد حسی را در بر نمیگیرد که شکافتن رود نیل و احیای اموات باشد. برخی متکلمان تنها معجزه حسی را قاعده کار پیامبران میدانند در حالی که در قرآن تنها برای حضرت عیسی (ع) و حضرت موسی (ع) معجزه حسی ذکر شده است. چنان که میدانید، معجزه پیامبر اسلام (ص) یک معجزه عقلی است و آن «قرآن کریم» است و هیچ گاه در تاریخ انبیا و بشر کسی چنین معجزهای را مطرح نکرده است. به نظر من طرح این ادعا از سوی پیامبر اسلام (ص) که قرآن کریم، معجزه من است، خود، معجزه است.
این استاد فلسفه، واقعه کربلا و اقدام امام حسین (ع) را یک معجزه عقلی دانست و گفت: اقدام امام حسین (ع) در واقعه کربلا مانند قرآن، یک معجزه عقلی به شمار میآید. امام حسین (ع) نماد یک «مکتب» است. ایشان فرزند وصی حضرت پیغمبر (ص) است؛ یعنی حجیت امام حسین (ع) در ابتدای امر به قرآن برمیگردد که معجزه جد اوست.
وی در ادامه سخنان خود به شباهت داستان حضرت ابراهیم (ع) و امام حسین (ع) اشاره کرد و گفت: زندگی این دو نه در بین مسلمانان بلکه در بین متفکران ادیان دیگر نیز زبانزد است، چنانکه کییرکگور متفکر اگزیستانسیالیست اعتقاد دارد زندگی حضرت ابراهیم (ع) افق جدیدی را پیش روی اگزیستانسیالیستها گشوده است. به اعتقاد من زندگی حضرت ابراهیم (ع) نیز گونهای از معجزه عقلی است. او در کهولت خود میپذیرد که فرزند خویش را قربانی کند. من در این کتاب، «معجزه» را به معنای واقعی کلمه به کار بردهام. تفاوتی که در اقدام حضرت امام حسین (ع) با کار عرفا وجود دارد این است که اقدامات عرفا بیشتر با عنوان «کرامات» شناخته میشود نه معجزه.
علم و مهلکه
غفاری بحث «علم امام» در این کتاب را از دیگر مباحث مهم آن دانست و گفت: سؤالی که در این جا مطرح میشود، این است که چگونه باید این امر را توجیه کرد که انسان مؤمنِ دارای علم غیبی، با آگاهی به کشته شدن خود، خویش را به مهلکه میاندازد؟ بحثی که من در این کتاب مطرح کردهام دو بخش علم حضوری و علم حصولی را در بردارد. کلیدیترین بحث من که میتواند پاسخی به این پرسش باشد، این است که علم حضوری تکلیفآور نیست.
این نویسنده در پایان سخنانش انسان را «فاعل علمی» دانست و گفت: مقصود من در اینجا این است که فردی یک فاعل علمی به شمار میآید که فعلی به صورت طبیعی از او سر بزند، بدون این که آن را هدفیابی کند. به عبارتی ما انسانها جزو آن دسته فاعلان علمی هستیم که فعل علمی باید برایمان کاملا روشن شود تا دست به آن بزنیم. به عبارتی اگر میخواهیم آب بخوریم، نخست باید بدانیم چه چیزی باعث رفع تشنگیمان میشود. بعد که به آب علم پیدا کردیم، باید دریابیم که آن آب سمی نیست و دافع تشنگی ماست. همه اینها فاعل علمی بودن ما را مشروط میکنند.
علاقهمندان برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره کتاب «معجزه عاشورا» میتوانند به لینک زیر مراجعه کنند: