به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، «نخستین سمپوزیوم تبادلات فرهنگی ایران و
قفقاز در دوران معاصر» با سخنرانی کاوه بیات (تاریخنگار و مترجم)، دکتر سید سعیدجلالی(معاون پژوهشی مرکز مطالعات راهبردی و آموزشی وزارت کشور)، دکتر گودرز رشتیانی(عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران) و الهام ملکزاده(عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی و دبیر علمی این سمپوزیوم) دوشنبه نهم شهریورماه در مرکز اسناد فرهنگی آسیای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مرکز مطالعات راهبردی وزارت کشور برگزار شد.
از ماورالنهر رودکی تا قفقاز خاقانی
بیات با ارائه مقالهای با عنوان «بررسی منازعات فرهنگی قفقاز در دوره معاصر» با اشاره به جراید عصر قاجار گفت: در دو دهه نخست قرن بیستم در پارهای از نشریههای ایرانی به ویژه آنهایی که در خارج از کشور منتشر میشد، اشارههایی درباره تغییر و تحولاتی درباره بینش و منش مردم قفقاز مطرح میشد اما این نکات هیچگاه از حد کنایه و اشاره فراتر نرفت و بیشتر به تنزل جایگاه زبان فارسی در این منطقه مربوط میشد تا اصل ماجرا که تنزل هویت ایرانی و در پی آن تنزل جایگاه زبان فارسی یکی از تبعات آن به شمار میآمد.
وی اظهار کرد: در پی فروپاشی امپراتوری تزاری روسیه و به دنبال آن پدید آمدن مجموعهای از کشورهای جدید در قفقاز، برخلاف انتظار و تصور ما که در مقالات پارهای جراید که به کنفرانس صلح پاریس منعکس شد، آنها برای برگشت به دامن سرزمین نیاکان کوچکترین تمایلی نداشتند.
این تاریخنگار با اشاره به اطلاعات غلط از تمایلات مردم قفقاز افزود: قاعدتا پس از دریافت چنین رویکردی آن تصور غلط (تمایل مردم سرزمینهای تصرف شده ایران در جنگ با روسها به بازگشت به ایران) باید تصحیح میشد یا حداقل آن حوزه مسئول، تصمیمگیرنده و نمایندگان افکار عمومی که یک روز در خلال جلسههایی در وزارت امور خارجه به استرداد قلمرو از دست رفته پرداختند و دیگری در جراید وقت از فرا رسیدن اعاده حاکمیت ایران بر این سرزمینها مینوشت، باید مینشستند و بررسی میکردند که بر اساس چه دادهها و دانستههای غلطی به چنین انتظار دور از واقعیتی رسیدند؟!
بیات با اشاره به تفاوت قفقاز در زمان نظامی گنجوی عنوان کرد: پس از فهمیدن تحولات منطقه قفقاز، آنگاه برای رفع این نقیصه و کاستی باید برنامه میریختند؛ یعنی این واقعیت را میپذیرفتند که از زمان خاقانی شروانی و نظامی گنجوی به این سو درباره قفقاز و در زمان رودکی و سوزنی سمرقندی به آن سو درباره ماوراءالنهر تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رخ داده که ما هنوز به معنای واقعی آن واقف نشدهایم و در نتیجه در رویکرد خود به این حوزهها هنوز بر آن تصور حسرتبار از گذشتههای دور تصمیم میگیریم تا اطلاع و آگاهی از ماوقع.
اسناد شاهان ایرانی نظریه لاکهارت را نقض میکند!
رشتیانی به عنوان یکی دیگر از سخنرانان این نشست با ارائه مقاله «قفقاز عصر صفوی تا قاجار، طرح بحثی از منظر اسناد خارجی» گفت: اسناد فارسی ما در منطقه قفقاز هم در مراکز دولتی و هم در دست افراد نگهداری میشود. این اسناد به ویژه پس از آنکه تفلیس را به عنوان پایتخت قفقاز قرار دادند، جمعآوری شد تا بتوانند بر اساس این اسناد مالکیت افراد را بر برخی زمینها مشخص کنند. در مجموعه اسناد فارسی، اسناد گرجستانی قابل توجه هستند اما اسناد جمهوری آذربایجان کمتر است.
وی عنوان کرد: نخستین تلاشی که برای انتشار اسناد فارسی صورت گرفت از سوی آدولف برژه (خاورشناس روسی) بود که وی همه اسناد موجود در قفقاز را در 13 جلد جمعآوری کرد که از این میان 400 سند آن فارسی بود و در کنار این اسناد ترجمه روسی آنها نیز گنجانده شده است. در ارمنستان نیز گنجینهای از اسناد فارسی وجود دارد که مربوط به احکام و فرامین شاهان ایرانی است که در سالهای اخیر یک بانوی کوشا به صورت فردی شروع به جمعآوری و انتشار آنها کرد و تا کنون چندین جلد از آن منتشر شده که هر گونه سند فارسی در کنار ترجمه انگلیسی آن قرار گرفته است.
این عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران بیان کرد: کتاب سه جلدی «اسناد احکام و فرامین شاهان ایرانی» امسال در ایران منتشر شد و اسناد آن شامل 400 سند از تفلیس است. این سندها بسیار مرتب از دوره روسیه تزاری در یک آرشیو منظم گردآوری شده، اسنادی که متعلق به دور صفوی نیز است که متاسفانه در آرشیو ملی ایران از اسناد این دوره تنها 20 نمونه وجود دارد.
رشتیانی با اشاره به موضوع اسناد افزود: از بررسی اسناد که به دوره صفویه، زندیه، افشار و قاجار اشاره میکند، چنین برمیآید محدوده این اسناد بیشتر شامل سندهای مالی است که برخی معافیتهای مالی را نیز دربرمیگیرد. البته برخی اسناد روابط خارجی به ویژه روابط ایران با عثمانی و تعداد کمی رابطه ایران با روسیه نیز در میان آنها مشاهده میشود. برخی از آنها هم مسائل داخلی قفقاز مانند آشوبها و جنبشها را حکایت میکنند.
وی با بررسی سیاست صفویه در منطقه قفقاز اظهار کرد: نگاه سرسری به این اسناد نشان میدهد که صفویه در این منطقه سیاست فعالی داشته و در رقابت با عثمانی آن را حفظ کرده است. این شاهان از جمله شاه طهماسب در جریان ریز جزئیات این منطقه قرار داشتند. اغلب آنها به منطقه قفقاز با اهداف مختلف سفر کردند به طوریکه شاه عباس دو بار بیشتر به خراسان سفر نکرد اما پنج بار به قفقاز رفت یا شاه طهماسب هفت بار به این منطقه سفر کرد.
این عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران عنوان کرد: نکته دیگر که از این اسناد برمیآید رویکرد مذهبی شاهان صفویه در منطقه قفقاز است. مردم این منطقه، مذهبی متفاوت با صفویه، افشار، زندیه و قاجار داشتند. با وجودی که صفویان حاکمیت شیعه را در منطقه ایران حاکم کردند، اما در قفقاز این سیاست شیعهگری دنبال نمیشود. این رویکرد در زمان شاه عباس در برخی اسناد به وضوح آمده که وی به قفقاز حمله کرده و سپس زمینهایی را برای کلیسا وقف میکند که از زمینهای املاک خاصه است.
رشتیانی با استناد به اسناد مبنی بر تغییرن کردن مذهب از سوی شاهان صفوی در منطقه قفقاز افزود: به عبارتی باید گفت محتوای این اسناد در تضاد با کتاب دو جلدی لارنس لاکهارت است که در آن یکی از دلایل سقوط صفویه را گرفتاری آنها با اقلیتها میداند. لاکهارت در گفتههای خود به اسناد استناد نمیکند. بر همین اساس به نظر بنده گرفتاری صفویان با اقلیتها نمیتواند از دلایل سقوط آنها باشد و نقضکننده نظریه لاکهارت است. بنابراین اسناد همه پادشاهان صفوی کوچکترین اقدامی برای تغییر مذهب در منطقه قفقاز انجام ندادند!
انعکاس قفقاز در خاطرات اشراف ایرانی
ملکزاده در ادامه این سمپوزیوم با مقاله «روابط فرهنگی ایران وقفقاز» گفت: با وجود اینکه از آمار ایرانیان مهاجر به قفقاز اطلاع درستی در دست نیست، اما اسناد و مدارک به جایمانده نشاندهنده گسترش روبه رشد مهاجرت ایرانیان به این منطقه است. به طور مثال نایب کنسول ایرانیان که مقیم شهر گنجه است در گزارشی به وزارت امور خارجه تعداد مهاجران ایران در گنجه را بیش از 40 هزار نفر تخمین زده است.
وی درباره انعکاس قفقاز در سفرنامههای عصر قاجار اظهار کرد: از طرفی در شرح کاملی که در سفرنامه میرزا ابوالحسن خان شیرازی (نخستین سفیر ایران در پترزبورگ) و یا سفرنامه میرزا عبدالفتاح گرمرودی که در التزام آجودانباشی، سفیر ایران در زمان محمدشاه به اروپا رفته را میتوان نام برد.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی عنوان کرد: ناصرالدینشاه قاجار نیز در هنگام مراجعت از سفر نخست خود به فرنگ که از طریق قفقاز و دریای خزر به ایران برگشت، تحت تاثیر استقبال گرم علما، روحانیون و مردم شهرهای اران، شکی، گنجه و باکو قرار گرفت. گرچه روسها تلاش کرده بودند که هنگام عزیمت وی از ایران به روسیه، مستقیما از هشترهخان در منتهیالیه شمالی دریایخزر رفته و در بازگشت هم از راه قفقاز سعی در کوتاه کردن اقامت شاه در این شهر داشتند.
ملکزاده با اشاره به استقبال ایروانیها از ناصرالدینشاه افزود: شاه قاجار در هنگام برگشت از سومین سفر خود از فرنگ در محرم سال 1307 در قنسولخانه ایران در تفلیس در یک مجلس روضهخوانی شرکت کرد و در این مجلس چهارده روضهخوان ایرانی برای وی روضه خواندند. از طرفی استقبال مسلمانان ایروان هم از وی بسیار باشکوه بود و وی را تحت تاثیر قرار داد. جمعیت زیادی که در خیابانهای ایروان برای استقبال از شاه آمده بودند که برای وی صلوات میفرستادند.
وی درباره نقش پررنگ قفقاز در سفرنامهها بیان کرد: خاطرات قفقاز بخش قابل توجهی از مشاهدات ثبت شده مسافران محدود ایرانی به فرنگستان را که اغلب از اشراف درباری و توانگران بودند، همچنین نوشتههای سیاحان خارجی را که از طریق این منطقه به ایران سفر میکردند، به خود اختصاص میداد.
ایران بهشت اقلیتهای مذهبی
دکتر جلالی، در بخش دیگر این نشست با ارائه «مقاله هنچاکیان در انقلاب مشروطه ایران» گفت: پس از تحولاتی که در عثمانی با عنوان انقلاب ترکان جوان رخ داد که در این تحول عثمانیگری نه به شکل یک طبقه خاص بلکه به عنوان یک مجموعه نیروهای سیاسی و اجتماعی بروز پیدا کرد و مجموعهای از ملتها را تحت سپهر عثمانیان درآورد. برخی احزاب در ارمنستان از جمله داشناکها خلع سلاح شدند و حزب دیگر یعنی هنچاکیها به ایران روی آوردند.
وی درباره نوع تفسیر برخی سفرنامهها از رفتار ایرانیان با اقلیتهای مذهبی مختلف بیان کرد: در واقع بسیاری از سفرنامهنویسان ایران را بهشت اقلیتهای مذهبی به شمار میآوردند. در یکی از این سفرنامهها خواندم که مسیحیان از دست یهودیها فنجان نمیگیرند اما بازار ایران به دست یهودیها اداره میشود. به ویژه اینکه برخی اقلیتها از جمله ارامنه در دوره قاجار وارد دواوین (ادارهها) کشور نیز شدند. با این دورنما، ارامنه که تبریز را نه تنها یک شهر میزبان و یا شهر دوم بلکه یک شهر آشنا میدانستند، پس از اینکه اپوزیسیون در ایران به قدرت رسید به ایران روی آوردند. هنچاکها از آن دسته مهاجرانی هستند که وارد ایران شده و ارتباط خود را با انقلابیون این کشور قویتر میکنند.
معاون پژوهشی مرکز مطالعات راهبردی و آموزشی وزارت کشور افزود: ارمنیهای هنچاکی که به ایران آمدند، رویکرد دیگری در انقلاب مشروطه ایران داشتند. براساس اسناد به جایمانده آنها ستارخان را از نظر تسلیحات نظامی پشتیبانی میکردند و بنابراین نقش آنها در کنار ستارخان بسیار بارز است به طوریکه تشکیلات هنچاکها مورد توجه این سردار ملی بوده است. رهبر آنها، سیمون سیمونیان در زمان فتح تهران نیروهای خود را در اختیار یپرمخان درمیآورد و داستان پطروس و فریاد وی که همچنان در گوش تاریخ طنینافکن است، در این زمان رخ میدهد.
معرفی مرکز اسناد فرهنگی آسیا:
این مرکز یکی از قدیمیترین مراکز آسیاپژوهی در ایران است که در سال 1976.م از سوی یونسکو در ایران دایر شد. این مرکز با تکیه بر پژوهش در حوزه فرهنگ آسیایی فعالیت میکند مرکز اسناد فرهنگی آسیا با بهرهگیری از یاریهای وزات علوم، تحقیقات و فناوری و در ارتباط با سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به منظور شناساندن میراث فرهنگی و معرفی و ترویج فرهنگ کشورهای آسیایی به یکدیگر و به جهانیان برای گردآوری، طبقهبندی، انتشار اطلاعات مربوط به کلیه اسناد و مدارک فرهنگی، تشویق و کمک به پژوهها، بررسیهای فرهنگی و هنری ملل آسیایی و همچنین گسترش تعامل علمی و فرهنگی و هنر میان کشورهای آسیای مرکزی به نام مرکز اسناد فرهنگی آسیا در تهران با نام:Asian Cultural Documentation Center For Unesco- Tehran= ACDCU گشایش یافته است.