به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، امروز سی تیرماه برابر با سالروز قیام سی تیرماه 1331 است که در تقویم روز بزرگداشت آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی نام گرفته است. برای بررسی تاثیر این قیام و نقش کاشانی سه کتاب «تاملی در نگرش سیاسی مصدق» اثر فخرالدین عظیمی، «درس 28 مرداد» نوشته خلیل ملکی و «یاد باد» به کوشش مجید تفرشی و نادر رستگار را بررسی کردهایم.
اعلام خبر دستگیری کاشانی از رادیو بی. بی. سی قوام را آچمز کرد!
فخرالدین عظیمی در کتاب «تاملی در نگرش سیاسی مصدق» با اشاره به نوع نگاه نخستوزیر جریان ملی شدن نهضت صنعت نفت درباره حضور مردم در خیابان برای نشان دادن طرفداری از خودش مینویسد: «بیگمان در کشورداری و سیاست هر سرزمینی پدیدهای به نام عوام و عوامفریبی رایج بوده و هست، اما روش سیاسی مصدق را در رفتار با مردم نمیتوان به عوامفریبی تعبیر کرد. او به بسیج پیشداوریها و تهییج خردستیزانه عواطف و دامن زدن به نفرت و خشونت نمیپرداخت. پیامها و سخنرانیهای رادیویی، اعلامیهها و نطقهای او در مجلس، برکنار از پردهپوشی و پیچیدهگویی، اغلب در بردارنده گزارشهایی مستدل و مستند به مردم قصد آگاه کردن آنها و تمسک به توان داوری منصفانه آنها بود. موردی سراغ نداریم که مصدق برای حفظ قدرت خود مردم را به خیابانها کشانده و به خشونت و سرکوب مخالفان ترغیب کرده باشد. در جریان رویدادهای که به 30 تیر 1331 انجامید، مصدق شخصا هیچ تمسکی به مردم نکرد و نه در رویدادهای 25 تا 28 مرداد مردم را به خیابانها کشاند.» (ص 80)
عظیمی پس از تبیین نگاه مصدق به حضور مردم در خیابان در مواقع دشوار سیاسی با تکیه بر نامه آیتالله کاشانی به حسین علا، برگرفته از کتاب «روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت» سراغ تفسیر انگیزههای کاشانی در مخالفت با قوام السلطنه و به راه انداختن قیام سیتیر رفته و نوشته است: «قوام در برابر گسترش ستیزهجویی علیه خود نمیتوانست واکنش نشان ندهد. او به ابتکار خود و بدون نظرخواهی از شاه، مخفیانه دستور دستگیری آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی را که نقش عمدهای در برانگیختن مردم تهران علیه او ایفا میکرد، صادر کرد. کاشانی با قوام دشمنی دیرینه داشت اما به ادعای ارسنجانی، با او تماس گرفته اما پاسخ دلخواهی دریافت نکرده بود. از سوی دیگر، ظاهرا ارسنجانی که به ضرورت جلب کاشانی معتقد بود، از سوی قوام به او پیشنهاد شش وزیر از وزیران کابینه را کرده بود. اما سازگاری پیش نیامد و قوام بر آن شد که کاشانی را دستگیر کند. اعلام خبر دستگیری کاشانی از رادیو بی. بی. سی در 28 تیر، قبل از وقوع آن، ماجرا را بر هم زد. به گزارش کاردار سفارت انگلستان، این گزارش رادیویی زیان بسیار به بار آورد و نمودار کارهایی که انگلستان میخواست به دست قوام صورت پذیرد دانسته شد و اقدامات دیگری از سوی او علیه کاشانی را دشوارتر کرد.» (ص 154)
قیام سیتیر؛ قیامی با رنگ و دستمایه محسوس ضدسلطنتی
با وجود این، عظیمی با مراجعه به کتاب «وقایع سی تیر 1331» نوشته حسین مکی ضمن اعتراف به مایه ضدسلطنتی قیام 30 تیر مدعی است که شاه زمان را به ضرر قوام کُشت. وی درباره تلاشهای قوام برای به دست گرفتن اوضاع کشور مینویسد: «رویدادهای 30 تیر که رنگ و مایه محسوس ضد سلطنتی داشت موجه بودن هراس دیرینه شاه را از مقابله آشکار با مصدق، ثابت کرد. در آن روز شاه کاملا در جریان رویدادها بود اما قوام کمابیش بیخبر مانده بود. او از ساعت نه بامداد 30 تیر منتظر دیدار با شاه بود تا مساله انحلال مجلس را فیصله دهد، اما شاه در همان هنگام سرگرم گفتگو با نمایندگان جبهه ملی بود. سرانجام وقتی قوام حوالی ساعت پنج بعدازظهر با شاه ملاقات کرد غیر از استعفا، که خبر آن قبلا از رادیو پخش شده بود و یافتن پناهگاهی امن چاره دیگری برای او نمانده بود. رادیوی تهران به دست طرفداران مصدق افتاده بود و سربازان به پادگانهای خود بازگشته بودند.» (ص155)
خلیل ملکی در کتاب «درس 28 مرداد» با اشاره به بازتاب برملا شدن وجه آمریکا پس از قیام سیتیر آورده است: «30 تیر هنگامی که معلوم شد که سفیرکبیر آمریکا، هندرسن، در دوران دولت مستعجل قوامالسلطنه به ملاقات او رفته و وعده کمک به او کرده است. برای نخستین بار دولت امپریالیستی آمریکا در برابر چشمان آن قشرهایی که از مردم ضداستعماری که به دنبال جبهه ملی میرفتند در مقابل نهضت ملی و شخص دکتر مصدق قرار میگرفت. این امر نمیتوانست به روشن شدن افکار مردم کمک نکند.» (ص 300)
ملکی همچنین درباره تاثیر قیام سی تیر در شناخت مردم از شاه و چهره متظاهر به دموکراسی وی مینویسد: «30تیر ضربت اول را به تصورات نادرست قشرهای متوسط زد. بسیاری از مردم آن روز قیافه واقعی شاه را که به دمکراتیسم تظاهر میکرد، دیدند. مردم دیدند که شاه برخلاف قوانین کشوری میخواست وزیر جنگ آلت دستش باشد، تا کنترل قوای انتظامی در دستهای امپریالیسم باقی بماند. آنها دیدند که وکلای طرفدار شاه در مجلس به نخستوزیری قوامالسلطنه رای دادند. خلاصه کم و بیش دربار را شناختند. شاه در نظر بسیاری از قشرهای متوسط ضد استعماری، برای اولین بار به طور وضوح در مقابل کسی قرار گرفت که برایشان مظهر مبارزه با استعمار بود و با وجود کوششهای بعدی برای ترمیم آبروی شاه مبارزه ضددربار، ضدشاه، در قشرهای وسیعی از مردم نطفه بست.» (ص 298)
ضرب الاجل کاشانی برای نخستوزیر کهنهکار
کتاب «یاد باد» حاصل مصاحبههای مجید تفرشی با محمدحسن سالمی، نوه دختری آیتالله کاشانی است، در این کتاب درباره مخالفت این روحانی با نخستوزیری قوام میخوانیم: «در یکی از مصاحبهها، یکی از خبرنگارها از آقای کاشانی پرسید: «اگر قوامالسلطنه کنار نرود، شما مبارزه مسلحانه میکنید؟» آیتالله کاشانی پاسخ داد:«ما مقابله مدبرانه میکنیم. اگر تا 24 ساعت خواسته ما اجرا نشود، خودم کفن میپوشم و به خیابان میروم.» (ص77)
نوه کاشانی در تشریح برخی اتفاقات روز تاریخی سی تیر و اعلام خبرهای تاثیرگذار این روز میگوید: «عصر روز سیام تیرماه، موفق شدیم کاری کنیم که قوامالسلطنه استعفا کند. فوری با ماشین پسر بزرگ آیتالله کاشانی، سیدمحمد، رفتیم میدان بهارستان. آقا سیدمحمد رفت روی ماشین ایستاد و به مردم مژده داد قوامالسلطنه مجبور به استعفاء شده و دکتر مصدق به خواست شما دوباره برمیگردد.» (ص78 )
نگاهی به سه کتابی که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفت، حکایت از این مطلب دارد که برخی معتقدان به دکتر مصدق چندان تمایلی به پررنگ کردن نقش آیتالله کاشانی در قیام سی تیر ندارند. در کتاب عظیمی اشارههای کوتاه به نقش این روحانی شده و در کتاب ملکی آنچه محور کتاب از گذر 30 تیر تا 28 مرداد مورد توجه قرار گرفته شکل، ماهیت و انگیزههای قیام سیتیر است و چندان اعتنایی به رهبر این قیام ندارد. از طرفی کتاب «یاد باد» مصاحبه شونده تلاش بسیاری در اعطای نقش محوری به آیتالله کاشانی و اطرافیان وی از جمله دکتر مظفر بقایی دارد و تحت هر عنوانی مصدق را نادیده میگیرد و معتقد است که وی قدر شخصیت پدربزرگ و فداکاریهایش را در برگرداندن نخستوزیر نهضت ملی شدن نفت به صحنه سیاست ندانست.