خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- کتابسازی بنا به نظر پژوهشگران و استادان رشته تاریخ به کتابی اطلاق میشود که دارای محتوای مفید علمی و همراه با ایده، نظر و مستند بر اساس پژوهش و منابع اولیه نباشد. در پیگیری سوژه کتابسازی بر محور تالیفات تاریخی تلاش شده تا در واکاوی این پدیده به کارشناسان صاحبنظر و استادان دانشگاههای تهران بسنده نشود و محدوده فکری بیشتری را دربرگیرد. علی عادلفر، استاد تاریخ دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین نیز درباره کتابسازی نظرات و ایدههای خودش را دارد که با خبرنگار «ایبنا» طی این مصاحبه در میان گذاشته است.
آقای عادلفر از نظر شما کتاب مفید و علمی با چه معیاری سنجیده میشود؟
کتاب مفید در هر حوزهای تعریفی دارد و در حوزه علوم انسانی و به ویژه در رشته تاریخ کتاب مفید معنای خاصی را دربرمیگیرد. محتوای کتاب در رشته تاریخ باید مفید و علمی و دارای مطالب تطبیقی یا تالیفی باشد یا نظرات مختلف و دستهچینی از اطلاعات کتابهایی را شامل شود که فقط دستنویسی جمعآوری شده باشد. روش تهیه کتاب بر دو محور استوار است، نخست کتابهای تالیفی که نظرات مختلفی را با مبنای علمی جمعآوری (با دستاوردهای علمی روز همخوان باشد) میکند و نقدی هم بر آن نظرات میتواند در کتاب تالیفی خود بگنجاند تا مورد نظر کتابخوانان واقعی قرار گیرد. خوانندگان مانند داوران میتوانند در فضایی علمی، پژوهشهای تاریخی را مورد ارزیابی قرار دهند.
کتابهای تصنیفی نیز نوع دیگری از تالیف کتاب است و از سوی کسی گردآوری میشود که صاحب فکر است و به اجتهاد علمی رسیده است. به بیان دیگر نویسنده در این شیوه تولید کتاب میتواند نظرات مختلف را تحلیل و در یک کتاب علم یا عرصه جدیدی را مثلا در تاریخ مطرح کند. در عرصه آکادمیک کتابها با این دو روش تولید میشود. همچنین کتابها باید همراه ایده، نظر و مستند بر اساس پژوهش و منابع اولیه منتشر شوند.
چه عواملی موجب گسترش پدیده کتابسازی میشود و آیا این پدیده در تاریخ کتابت ما دارای پیشینه است؟
کتابسازی پدیده جدیدی نیست در حدود 700 سال پیش و در دوره اسلامی که عصر شکوفایی تمدن و علم است مولفان به فساد در کتابت روی آوردند و کسانی بودند که با انگیزه مادی کتابسازی میکردند. در کتاب «روش تصحیح متون خطی» مجید هروی به نقل از متون قرن 7 و 8 مطرح میکند که فساد در نوشتن کتاب بسیار شده و این امر به دلیل مشکلات معیشتی و موقعیت اجتماعی است و این مشکل مقطعی نیست و برخی عوامل مانند تعصب قومی، نژادی، حکومتی و عوامل اقتصادی نیز در شیوع این پدیده تاثیر داشتهاند.
در زمان کنونی قبح قضیه کتابسازی در جامعه از بین رفته است مثلا تا حالا در جایی ثبت نشده که هر کتاب و رساله با آگهی برای تولید کتاب در حال فعالیت است (آگهی برای سفارش گرفتن کتاب در هر تخصصی) اما در دوره ما و در بازار انقلاب در کنار آژانس املاک، آژانس نویسندگی دایر شده است. اگر چه در اسناد پهلوی هم به کتابسازی اشاره شده و در زمان محمدرضا پهلوی برای نوشتن کتاب درباره جشنهای 2500 ساله در داخل و خارج از کشور دستمزدهای ویژهای در نظر گرفته شده بود. از طرفی مشکلاتی مانند کاغذ، مجوز نشر کتاب که در حیطه دولت است و بسیار تشدید شده نوعی افت در تولید کتابهای ممتاز تاریخی ایجاد کرده است.
با گسترش بیش از تصور کتابسازی آیا موافقید نهادی متولی کنترل و مهار این پدیده شود؟
موافقم، به باور من بلبشوی فرهنگی در حال حاکم شدن است و رشد این پدیده به نفع فرهنگ کشور نیست، پدیده کتابسازی بهسان آتش سردی است که به فرهنگ حملهور شده است. این در حالی است که ایرانیان همیشه مفتخر بودند که در کتاب و کتابت مهارت داشتند و در مسایل علوم گوناگون و از جمله علوم دینی با تسلط بر زبانهای مختلف با تولید و نشر کتاب نقش ویژهای در بارور شدن تمدن اسلامی ایفا کردند. شاهنامه فردوسی نشان از پشتوانه ما در قدمت کتاب است اما تنها این مورد نیست. ما در تحریر کتابهای خاص و نفیس چهره و نویسنده زبردست کم نداشتیم. اما الان زمینههای فراوانی ایجاد شده که به رشد بیرویه کتابسازی کمک کرده است.
در گذشته شاید شعور، وجدان، باور دینی و وجدان علمی اجازه نمیداد که شیوه کتابسازی یا کتابدزدی شیوع پیدا کند و اگرچه جعل کتاب وجود داشت، اما کسی نمیتوانست شاهنامه را جعل کند.
در صحنه دانشگاهی نیز کتابسازی دیده میشود و چاره در این است که وزارت ارشاد و وزارت علوم نظارت دقیقتری بکنند. برخی موسسهها آشکارا کتابسازی میکنند و به کتابخوانان زیان عمده وارد میشود. در ایران به علت این که رویکرد نقد کتاب ضعیف است، نقد و بررسی کتابهای منتشر شده در مجلهها و رسانهها انعکاس پررنگ ندارد. شیوه تولید کتاب که روزگاری تنها بر اساس پژوهشهای محکم و علمی بود امروزه با افزایش کتابسازی به این وضعیت درآمده است. برای مبارزه و کاهش این پدیده رسانهها باید وارد عمل شوند و جلوی تجارت کتابسازی را بگیرند.
در دوره صفویه با توجه به این که تغییر و تحولات عمدهای در سیاست کشور رخ داده کتابسازی در کتابهای تاریخی تا چه اندازه بروز و ظهور داشته است؟
به باور من هیچ دوره تاریخی مصون از کتابسازی نیست نگاهی به کتابهایی که درباره تاریخ و فرهنگ نوشته شدهاند نشان دهنده این است که کتابسازی در گذشته در اختیار مردم نبوده و سواد و ثروت برای ایجاد این پدیده بیشتر در اختیار حاکمان بوده مثل شاهنامه فردوسی که به سفارش سلطان محمود غزنوی نوشته شد و قرار بود با بودجه دولتی نوشته شود که از این موارد در تاریخ نمونههای فراوانی مشاهده شده است.
اما در زمان صفویه به دلیل استقرار یک حکومت جدید و به دلیل نبود صنعت چاپ به شکل گسترده، معمولا کارگاههایی به صورت محدود برای استنساخ نسخ ادبی، دینی و تاریخی در بیوتات سلطنتی شکل گرفت و در این کارگاهها کار نگارش، صحافی، تذهیب و جلدسازی تنها با حمایت دربار و با هزینههای بالا امکانپذیر بود.
در این دوره کتابهای متون شیعه تقویت شد به طوری که اکنون اکثر کتابهای خطی موجود در کتابخانه دانشگاه تهران، کتابخانه آیتالله مرعشی، کتابخانه مجلس، کتابخانه آستان قدس رضوی متعلق به دوره صفویه است. در همین دوره کتابها با نگاه حکومتی نوشته شده و متون تاریخی فرهنگی به ویژه به زبان فارسی که حجم عمده آن متون دینی است، تولید و نشر شد. سیاست دولت حمایت از مجموعههای تاریخی و دینی بود و صدها کتاب از یک متون با نویسندههای مختلف نوشته شده که برخی از این نسخهها در کتابخانههای مختلف دنیا موجود است.
درباره دکتر علی عادلفر:
علی عادلفر نويسنده كتابهاي «تمدنهاي مشرق زمين»، «چكيده مقالات همايش بينالمللي: قزوين در عصر صفوي» و ويرايشگر كتاب «تاريخ سلوكيان و اشكانيان» تاليف پرويز رجبي است. او همچنين نويسنده مقالات متعددي مانند «تجارت دريايي ايران و هند در عصر ساساني»، «نحوه تعامل طبقات مختلف سپاه ساساني با تهاجم اعراب مسلمان» و «نظام زمينداري ايران در عصر ساساني و مقايسه آن با نظام زمينداري عصر ساماني» است.
* در این باره بخوانید:
رضا مرادی غیاثآبادی: تمایلات فاشیستی و آریاگرایی در کتابسازیهای تاریخ باستان مشهود است
شروین وکیلی: کتابسازیهای تاریخ باستان بخشی از شارلاتانیسمِ دوران ماست
عسکر بهرامی: پژوهش صورت گیرد کتابسازی رنگ میبازد/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است
داریوش احمدی: بیشترین شمار کتابسازیها به تاریخ ایران باستان اختصاص دارد
کلثوم غضنفری: بزرگنمایی یا تخریب شخصیتهای تاریخ باستانی ایران به کتابسازی منجر میشود
اصغر محمودآبادی: تاریخ محل داستانسرایی و کتابسازی نیست/ اغلب نویسندگان غربی از منابع تاریخی نادرست سیراب میشوند
محمدتقی ایمانپور: اعمال دیدگاههای سیاسی از دلایل کتابسازی و تاریخنگاری غیر علمی است
محمود جعفریدهقی: «کتابسازی» نوعی بیماری فرهنگی است/ بزرگنمایی پادشاهان باستان مختص به ایران نیست
بهمن نامورمطلق: نقد، نقش مهمی در پالایش کتاب دارد/ آمیخته شدن مطالعات اسطورهای با کتابسازی
مهرداد ملکزاده: بازار کتاب تاریخ باستان جولانگاه کتابسازها شده است/ کتابسازهای نسل جدید مثل میکروبها خود را ارتقا دادهاند!
ناصر صدقی: کتابسازی در تاریخ میانه ایران نیز رواج داشت/ نفرینی که گذشتگان برای انتحال آثارشان میکردند