به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کتاب «سیاستگذاری فرهنگی آموزش عالی ایده، تجربه و راهبرد» نوشته حسین ابراهیمآبادی به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منتشر شده است.
در این کتاب درباره ایده دانشگاه فرهنگی و دانشگاه مسئول در قبال مسائل اجتماعی سخن گفته شده است. اگر بخواهیم درباره ایده دانشگاه فرهنگی، بهمثابه یک الگو نام ببریم، باید همزمان به گذشته و آینده چشم بدوزیم که از یکسو گرفتار تناقضهای گذشته نشویم و از سوی دیگر پا در مسیرهای عبث، که ما را به جایی نمیبرد، نگذاریم. برای نمونه، درک تفاوت میان یک نظام علمی و دانشگاهی معرفتی و نخبهگرا با یک دانشگاه کمی و تودهگرا و تأثیری که این دو الگو بر ذهن، فکر، نگرش و رفتار دانشجویان میگذارند حیاتی است.
به گفته مولف اثر، در دانشگاه نخبهگرا و کیفیتمحور کلاس درس بهعنوان یک اجتماع محسوب میشود و به دلیل کنش میان دانشجویان و استاد بروندادی عمیقاً تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و البته علمی بر جای میگذارد. درحالی که انتظار کارکرد تربیتی، اخلاقی و اجتماعی از دانشگاه انبوه چندان منطقی به نظر نمیرسد؛ زیرا دانشگاه در شکل تودهای بدون رعایت شاخصهای کیفیتبخش، بیشتر محل گذر برای کسب اطلاعات علمی تلقی میشود تا محل استقرار برای تعامل، ادراک، یادگیری و جامعهپذیری و فرهیخته شدن.
هرچند آموزش عالی ایران نمیتواند، بهسرعت از دانشگاه انبوه فاصله بگیرد اما میتواند با اتخاذ رویکردها و بهکارگیری روشهایی درصدد تدوین و بهکارگیری الگوهایی به منظور تعادلبخشی میان کمیت و کیفیت برآید.
نویسنده این اثر معتقد است، برای سیاستگذاری در چنین اموری، ما به دانش تخصصی، شناخت روش و تکنیکهای خطمشیگذاری نیازمندیم و این همان چیزی است که در این نوشتار میخواهیم درباره آن سخن بگوییم. مدعا در این کتاب به هیچ روی نشان دادن مسیر کاملاً درست و اصول تدقیق شده و الگوهای قابل اعتماد برای سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی در نظام آموزش عالی و دانشگاهها نیست؛ بلکه در این نوشتار، که نام آن را بیشتر میتوان نتایج یک تتبع و مطالعه نامید، تلاش بر این بوده است تا نویسنده گزارشی از دانش و تجربه خود را درباره موضوع سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی در حوزه علم و آموزش عالی ارائه دهد.
این امر هر چند پیچیده و چندوجهی است و شاید برای یک نویسنده مالایطاق به نظر برسد اما پرداختن به آن علاوه بر کمک به رفع ابهامات نظری و روشی، راه را برای مطالعات بیشتر هموار میکند و سیاستگذاری و برنامهریزیهای خردمندانه و اثربخش در سطح مراکز علمی و دانشگاهی را ممکنتر میسازد. با این جهتگیریها و در بستر انضمامی نظام آموزش عالی و دانشگاه، که یکی از مقاصد اصلی پیگیری سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی بهشمار میآید، برنامهها و گزارش عملکردهای حوزه فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در 15 سال گذشته و نتایج بیش از 20 جلسه گفتوگو مورد بررسی قرار گرفت تا نویسنده را در مسیر رسیدن به یک چارچوب برای خطمشیگذاری و برنامهریزی فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی یاری رساند.
ابراهیم آبادی در مقدمه کتاب مینویسد: «در ابتدا برای ورود به مباحث سیاستگذاری فرهنگی در نظام آموزش عالی و بر اساس طرح تحقیق، مطالعه با رویکرد تحقیق تلفیقی استوار شد. طرح تحقیق به برنامه عملیاتی (اجرایی) گفته میشود که فرضیههایی را به روشها یا شیوههای خاصی مرتبط میسازد. در میانه طرح و به دلیل همزمانی آن با تأسیس دوره دکترای سیاستگذاری فرهنگی، از سوی معاون پژوهشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، مقرر شد تا موضوع در قالب یک برنامه مطالعاتی که منجر به اثری تألیفی و برای استفاده دانشجویان و نیز دستاندرکاران و مدیران فرهنگی دانشگاهها باشد، تبدیل شود. با این رویکرد و با تکیه بر نظریه بر ساختگرایی و تجارب متراکم نویسنده و گفتوگوها با برخی از صاحبنظران سیاستگذاری و نیز گفتوگوهای جمعی که در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی انجام گرفت، اثر حاضر تالیف و تدوین شد.
در این مسیر تلاش شد تا با استفاده از تمامی اسناد بالادستی و اسناد و گزارشهای بخشی بهویژه گزارشهای حاصل از تجربههای 15 ساله معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و بر مبنای تجربیات فردی و جمعی در این وزارتخانه و دانشگاهها و دیگر نهادهای فرهنگی موضوع سیاستگذاری فرهنگی در محیطهای علمی و دانشگاهی با زبانی تخصصی، در عین سادگی و قابلیت زودفهمی، مطرح شود تا بتواند سبب بهبود امر سیاستگذاری و برنامهریزیهای فرهنگی در محیطی به نام دانشگاه شود.»
در این میان، فرض مؤلف بر این بوده است که نهاد علم و دانشگاه و بخشهای فرهنگی و اجتماعی بهمثابه «سازمان یادگیرنده» با تکیه بر دانش و تجارب ممتد خود میتوانند از این نوشته بهعنوان مسیرنمایی برای تفکر و عمل در حوزه سیاستگذاری و برنامهریزی استفاده کنند.
در این چارچوب میتوان انتظار داشت مباحث و محتوای این کتاب بتواند برای یادگیری بیشتر و فعال کردن نیروهای خلاقی که در ستاد وزارت علوم و دانشگاهها به کار اشتغال دارند و برای تکمیل و اصلاح و غنی ساختن فعالیتهای سیاستگذارانه مؤثر واقع شود. با چنین تصویری، گمان میرود این نوشته بتواند به مؤسسات آموزشی و دانشگاهی کمک کند تا سیاستگذاری فرهنگی خود را متحول سازند و به افراد و کنشگران مدیریت فرهنگی و اجتماعی یاری رساند تا در پذیرش و انجام مسئولیتهای مربوط به برنامهریزی حوزه و سازمان خود به توفیقات بیشتری دست یابند.
کتاب «سیاستگذاری فرهنگی آموزش عالی ایده، تجربه و راهبرد» نوشته حسین ابراهیمآبادی با شمارگان 200 نسخه در 190 صفحه به بهای 9 هزار تومان به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری روانه کتابفروشیها شده است.